درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

99/05/19

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1- حدیث اخلاقی: ادامه شرح زیارت غدیریه
1.1- زیارت غدیریه بهترین راه مبارزه با جو سیاسی زمان امام هادی علیه السلام
1.2- مصداق نبأ عظیم در روایات
1.3- ائمه نوری و ائمه ناری در قرآن
1.4- ارتباط با ولایت ملاک تجسم اعمال
1.5- پیوند ولایت با نفس قابله هستی و ارتباط مردم با ایشان
1.6- اولین مؤمن و تصدیق کننده و عبد خالص خدا
1.7- صابر و محتسب
1.8- ظلم به ولی بارزترین مصداق ظلم
2- خلاصه بحث گذشته
3- وظیفه دولت‌ها و ملت‌ها در مقابله با کرونا
3.1- وظایف متقابل دولت و ملت در نهج البلاغه
3.2- معنای دولت در بحث
3.3- وجوب عقلی و شرعی ارتباط بین دولت و ملت
3.4- جایگاه ولی فقیه نسبت به دولت
3.5- وظیفه دولت، دفع ضرورت از مضطرین
3.6- ادله وجوب دفع ضرورت از مضطرین
3.6.1- استدلال به آیات قرآن برای وظیفه دولت
3.6.1.1- تأثیر کرونا به عنوان عذر عام بر عقود
3.6.1.2- ارتباط کرونا با مسائل اعتقادی و مهدویت
3.6.2- استدلال به مقدمات مفوته برای وظایف دولت
3.6.2.1- نظرات اصولیون در مقدمات مفوته
3.6.2.2- نظر مختار و ادله وجوب مقدمه مفوته
3.6.2.3- تلازم حسن و قبح عقلی و شرعی
3.6.2.4- استدلال به قرآن درباره مقدمات مفوته
3.6.3- استدلال به روایات
3.7- نتیجه بحث

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه/ مسائل کرونا/ حق حاکمیت در ایام کرونا

 

1- حدیث اخلاقی: ادامه شرح زیارت غدیریه

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و الائمة المعصومین سلام الله علیهم أجمعین.

«السلام علیک أیها النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون و عنه یُسئَلون السلام علیک یا امیر المؤمنین آمنت بالله و هم مشرکون و صدَّقت بالحق و هم مُکَذِّبُون»[1]

در بیان فرازهایی از زیارت شریفه غدیریه امام هادی علیه السلام بودیم. روز غدیر و روز ولایت را پشت سر گذاشتیم. امید است که واقعه غدیر الگوی دنیا و آخرت ما باشد.

1.1- زیارت غدیریه بهترین راه مبارزه با جو سیاسی زمان امام هادی علیه السلام

در زیارت غدیریه 8 سلام به عنوان امیرالمؤمنین بر وجود مقدس امیر المؤمنین علیه السلام اطلاق شده است. آن هم در زمانی که امام هادی علیه السلام را از مدینه بیرون بردند برای اینکه بتوانند مدینه را تحت تصرف حکومت ظالمانه خود قرار دهند.[2] مدعیان امارت و خلافت در مقابل حقیقت امارت و خلافت و ولایت قیام کرده بودند و حضرت در آن زمان خطاب «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» را خطاب می‌کنند. این خود بهترین روش مبارزه با دولت‌های ظالم است. وقتی که آنها دنبال اشاعه نظریات خود هستند و حق را می‌خواهند از بین ببرند و باطل را جولان دهند، ائمه ما علیهم السلام با ولایت و امامتشان و امام هادی علیه السلام با این انشاء زیارتشان در عین حال که شناسنامه حقیقی انسان با ولایت را ترسیم می‌کنند، حقایق را بیان می‌کنند. هدایت جلیه و خفیه دارند. برای امتی که مقتدایشان حقیقت امیر المؤمنین و صراط مستقیم و اهل بیت علیهم السلام هستنند.

1.2- مصداق نبأ عظیم در روایات

«السلام علیک ایها النبأ العظیم.»

سلام بر شما که نبأ عظیم هستید. ﴿عم یتسائلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون﴾[3]

از امام صادق علیه السلام پرسیدند مصداق این خبر عظیم چیست؟ «فرمودند ولایت حضرت».[4] هیچ خبری به عظمت این خبر در گذشته و آینده و حال نیست. خبری که کهنه نشود و نو باشد عظیم است. قیامت هم نبأ عظیم است. که ﴿اذا وقعت الواقعة لیس لوقعتها کاذبة﴾.[5]

حضرت امیر مصداق نبأ عظیم است. مصداق ائمه‌ای که به مضمون قرآن ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[6] هستند.

1.3- ائمه نوری و ائمه ناری در قرآن

در قرآن دو گونه امام داریم. امام ناری و امام نوری. امام ناری این آیه است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ﴾[7]

ائمه ناری همیشه در برابر ائمه نوری هستند. خودشان در آتش هستند و مردم را به آتش دعوت می‌کنند.

﴿فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إنَّهُم لا أیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهُونَ﴾[8]

هیچ گونه وفایی و عهد و پیمانی بین انسان و آنها نیست. جز به نار به چیز دیگری دعوت نمی‌کنند.

اما ائمه نوری ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[9] در سوره مبارکه نور. و مصداق این آیه هستند:

﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[10]

سبحان الله از این آیه. ائمه نوری مصداق هدایت امر الهی هستند. ولایت هم امر الله است. آنی که امر الله است «نبأ عظیم» است. و اینها مصداق ﴿اوحینا الیهم فعل الخیرات﴾ است.

کسی که می‌گوید عاقبت به خیر باشید یعنی با ولایت باشید. آنها مصداق آیه فوق هستند. ﴿وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[11]

ویژگی‌های امامان نوری

بنابراین امامان نوری چند ویژگی به لحاظ قرآن دارند:

-هدایتشان نسبت به جامعه هدایت نوری و دعوت حقی است.

-کارهای خیر را انجام می‌دهند.

-اقامه نماز و ایتاء زکات و احیای زکات را دارند.

-بندگان مطیع خدا هستند.

در فقه دولت‌ها و ملت‌ها ملاک است. هر دولتی که داعی الی الحق باشد دولت حق است. و هر دولتی که داعی إلی الباطل باشد دولت باطل است «للباطل جولة».[12] باطل مقداری جولان دارد.

1.4- ارتباط با ولایت ملاک تجسم اعمال

نبأ عظیم تمثل و تجسم حالات همه انسان‌ها است.

یکی از ادله تجدد امثال و تجسم اعمال در مباحث معرفتی و معاد به نظر ما همین است. همین نبأ عظیم، خبرش از نفس شروع می‌شود در نفس پرورده می‌شود و در آخرت دیده می‌شود.

تا به جایی می‌رسد که یک موجبه کلیه و ضابطه همگانی مطرح می‌شود. ﴿یوم یدعو کل اناس بامامهم﴾[13] همه را به امامشان می خوانند.

1.5- پیوند ولایت با نفس قابله هستی و ارتباط مردم با ایشان

چه امام به معنای رهبر و چه امام به معنای ام که مرجع اشیاء است. چون ولایت کلیه و نفس کلیه یعنی قابل و فاعل اتحاد پیدا می‌کنند. و می‌توانیم بگوییم نفس ولویه و علویه حضرت سر الله الاکبر سر الانبیا و المرسلین با نفس کلیه قابله هستی با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی می‌شوند. همه مردم به امامشان و اُمّشان خوانده می‌شوند.

قیامت هم با همین دو بزرگوار است. نتیجه رسالت جز این چیز دیگری نیست.

﴿وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا﴾[14]

اگر در دنیا با اوصاف اینها بودیم در آخرت هم می‌توانیم باشیم. اولین اوصاف این است که اعتقاد به ایمان و امارت و خلافت اینها داشته باشیم و تصدیق به حق داشته باشیم.

1.6- اولین مؤمن و تصدیق کننده و عبد خالص خدا

«السلام علیک یا امیر المؤمنین آمنت بالله و هم مشرکون و صدَّقت بالحق و هم مُکَذِّبُون وجاهدت وهم مُحجِمُون وعبدت الله مخلصا له الدين صابرا محتسبا حتى أتاك اليقين ألا لعنة الله على الظالمين».

شما وقتی به حق ایمان آوردی که همه مشرک بودند. اول مؤمن شما هستید.

1.7- صابر و محتسب

شما این قدر مخلص و صابر بودی و این قدر با مراقبت بودی مانند محتسب که مراقب شب‌ها و روزهای مردم هستند شما محتسب امت بودید. تا مرگ یا یقین به سراغ شما آمد.

ایمان، تصدیق، جهاد، عبادت مخلصانه، صبر و باور از اوصافی است که باید همراهی با ولایت داشته باشیم.

1.8- ظلم به ولی بارزترین مصداق ظلم

الا لعنة الله علی الظالمین.

ظالم در اینجا بالاترین مصداقش ظلم به ولایت و ظلم به ولی است. نعوذ بالله از ظلم به ولی. انسان باید پرهیز کند از اینکه ظلم به ولی بکند.

ان شاء الله ولی شناس باشیم و با ولی زنده بمانیم و بمیریم و مرگ و زندگی ما مرگ و زندگی امیر المؤمنین علیه السلام و فرزندان ایشان باشد.

2- خلاصه بحث گذشته

در بحث مسائل بیماری کرونا این بیماری منحوس، مباحث مهمی را مطرح کردیم. مباحث حقوقی و اجتماعی. حق الناس و حق الله. بحث حضانت را مطرح کردیم. حقوق زناشویی را گفتیم. نظریات را محضرتان ارائه کردیم.

در حضانت که حقوق مختلفی درگیر هستند به عنوان رعایت حقوق اولاد و بحث حضانت و در کهنسال هم مصداق پیدا می‌کند. الجمع مهما أمکن اولی من الطرح.

اگر بتوانیم بین حق حضانت و بیماری کرونا که باید مراقبت بشود از سفیهان و کهنسالان و اولاد، بهتر است. اما اگر نشد اگر به مباشرت نشود به سبب حاصل شود تا دوران درمان بگذرد و رفع بیماری مسری شود.

3- وظیفه دولت‌ها و ملت‌ها در مقابله با کرونا

از مباحث مهمی که حقوقی است، حق حاکمیت است. وظایف دولت‌ها و ملت‌ها در برابر بیماری مانند کرونا که ویرانگر و واگیر است چیست؟

آیا حق سلامت برای دولت و دولتیان و مردم و مردمان واجب شرعی است و ترکش حرام شرعی است؟ این از جهت حکم تکلیفی؛ اما از جهت حکم وضعی اگر خسارتی وارد شد باید جبران کنند. آیا دولت مأمور به ابزار و وسیله است یا مأمور به نتیجه است. شکی نداریم که دولت و ملت بینشان وظایف حقوقی است.

3.1- وظایف متقابل دولت و ملت در نهج البلاغه

در فرمایش‌های حضرت امیر در نهج البلاغه[15] است که حق حاکم بر رعیت و بر عکس چیست؟

چند مطلب دارد:

1. تثبیت دولت و حاکمیت

2. حقوق دو طرفی بین ملت و دولت

3.2- معنای دولت در بحث

توضیحی عرض کنم ما که تعبیر دولت داریم به معنای قوه مجریه نیست گرچه که قوه مجریه در رأس اجرای فرامین دولت اسلامی است. مراد ما قوه مقننه و قوه قضائیه و قوه مجریه را هم شامل می‌شود. دولت نه تنها به معنای مجریه بلکه به معنای حاکمیت است.

مثلا عنوان حفظ سلامت، بهداشت محیط، حفظ امنیت و سلامت، حفظ دفاع از ملت، از همه بالاتر حفظ همه این حقوق از حقوق ملت بر گردن دولت است.

3.3- وجوب عقلی و شرعی ارتباط بین دولت و ملت

رابطه مردم و دولت‌ها این است که همه اینها را در مبنای اصولی و فقهی خود چون احکام تکلیفی، واجب عقلی می‌دانیم. و این وجوب عقلی وجوب شرعی هم دارد و همه اینها مأمور به ﴿تعاونوا علی البر و التقوی﴾[16] هستند.

رابطه ملت و امت رابطه تعاونی و تعاملی برای حفظ حقوق یکدیگر است. می‌توانیم این حرف را بزنیم که بیماری کرونا در برخی از این روابط عذر عام ایجاد کرده است. این عذر عام برخی از روابط و حقوق را متزلزل کرده است.

3.4- جایگاه ولی فقیه نسبت به دولت

عرض ما این است که حاکمیت یک حق است برای همه مردم. اطاعت از حاکمیت حق است برای دولت و حاکمیت از مردم. نظام اسلامی ایران ما در رأس آن حاکم شرعی فقیه جامع الشرایط است.

تنها دولتی هستیم که حاکم ما رابط ما بین ما و خدا است. همان نسبتی که رسول و امام علیهما السلام دارد تداوم این نسبت در ولایت فقیه است. همان را ولی فقیه دارد. جای شکر دارد. اگر کوچک‌ترین تخلفی کند دولت از روابط بین خود و ملت، اوامر و نواهی ولی فقیه مطاع است.

فرصت تک تک این مباحث را نداریم به عنوان یک ضابطه کلی و مصداق کلی می‌گوییم که همه این حقوق باید تأمین شود.

3.5- وظیفه دولت، دفع ضرورت از مضطرین

اولین حق را به عنوان یکی از مصداق‌های همه مصادیق حقوق این می‌دانیم که دولت باید دفع ضرورت از انسان‌های مضطر کند. فرقی نمی‌کند مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

سبحان الله به این عظمت اسلام. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین.

پس دفع ضرورت از مسلمان و غیر مسلمان از باب اشتغال تکلیف یکی از وظایف کلی و همیشگی دولت اسلامی و همه دولت‌ها است. چون دولت‌های دیگر هم مکلف هستند.

3.6- ادله وجوب دفع ضرورت از مضطرین

3.6.1- استدلال به آیات قرآن برای وظیفه دولت

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ...﴾[17]

ما وفای به عقود را گرچه عنوان ایمان دارد و در سوره مائده آغاز سوره با آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ...﴾[18] است ولی مؤمن به عنوان مصداق اتم است. عنوان ایمان است ولی در واقع خطاب این است یا ایها المکلفون أوفوا بالعقود و یکی از عقود رابطه و نسبت دولت و ملت است.

و این اقتضا دارد هر دو دولت و ملت به لحاظ اخلاقی و هم حقوقی باید کنار هم باشند. فقه ما بیشتر جنبه حقوقی را می‌گوید ولی علوم اخلاقی بیشتر جنبه فضایل اخلاقی را بیان می‌کند. گاهی بین مسائل اخلاقی و حقوقی و فقهی گاهی خلط می‌شود. دو نسبت بیشتر نمی‌توانیم داشته باشیم یا تقابل است یا تعامل. قطعا تعامل مطلوب است نه تقابل. تقابل‌ها هرچه کم شود وظایف شرعیه انجامش بیشتر می‌شود.

بیماری کرونا عامل رشد علم نه رکود علم

برای همین، بحث دفع ضرورت را بر مضطرین عالم واجب بر همه می‌دانیم. رابطه حاکمیت و دولت را باید قبول داشته باشد. ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ﴾[19] به این بر می‌گردد. باید دفع ضرورت از مضطرین شود یا دفع آسیب از آسیب‌زدگان شود. کرونا نه چالش اعتقادی است نه چالش فقهی است و نه چالش طبی و درمانی است. بله همانطور که مسائل فقهی باید بیان کنیم این کرونا تجربه جدید برای طب است و این تجربه جدید باعث جولان علم است نه رکود. حوزه‌های ما در مبارزه با کرونا علمی و دفاعی و نظری و پاسخ‌گویی به مسائل خوش درخشیدند. طب هم باید خوش بدرخشد و الحمد لله اطبا در جبهه دفاع و نظری مشغولند به همه خسته‌نباشید می‌گوییم. سعیکم مشکور.

به این آیات نیز می‌توان استدلال کرد:

﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴾[20]

﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾[21]

ما این را هم یکی از انواع امر می دانیم که باید مورد مشورت جهانی قرار بگیرد. ما در بحث فقهی‌مان بحث مراودات دولت برای مبارزه با ویروس کرونا را امر جهانی می‌دانیم. شاید دولتی در جهان راه برون‌رفت را داشته باشد. باید با آن کشور تعامل داشته باشیم.

اگر ان شاء الله پزشکانِ ما کاشف راه درمان شوند باید نظریاتشان را در اختیار دیگران هم قرار دهند. چون بحث دفع اضطرار از مضطر در صحنه جهانی است.

3.6.1.1- تأثیر کرونا به عنوان عذر عام بر عقود

مبنای اصولی زیر بنای استنباط مسئله فقهی است. و رابطه موضوع با حکم و ارتباط مسئولیت دولت و ملت در مواجهه با این بیماری کرونا که تعبیر به عذر عام می‌کنم. و این عذر عام هم منجز است و این عذر عام برخی از عقود را یا ملغی یا حداقل معلق می‌کند.

دولت باید در مقابل این ویروس کرونا اهمیت خاصی قائل باشد. این ویروس چهره دنیا را تغییر داده است. جهانی است نه منطقه‌ای. اسلام ما جهانی است. ولایت ما هم همین‌طور.

3.6.1.2- ارتباط کرونا با مسائل اعتقادی و مهدویت

بعید نیست ما با این دید نگاه کنیم که با برخی مسائل اعتقادی منافات دارد. شاید همین کرونا چهره جهان را تغییر داده است و حتی بعید نیست شاید همین ویروس کرونا چهره حاکمیت‌ها را تغییر دهد و پیش‌نیاز حکومت جهانی حضرت امام مهدی علیه السلام باشد. عقاید ما فوق درگیر شدن با جزئیات و مشرف بر جزئیات است. کلی سِعی است نه کلی مفهومی. کلی مفهومی از آنِ ذهن است. کلی سعی از آنِ خارج است. ﴿إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ﴾[22] در سلسله نظام احسن کرونا نقمت نیست نعمت است. و شاید چهره حقیقی نعمتی‌اش در ظاهر نقمتی‌اش پنهان شده است.

راه برون‌رفت برای دولت و ملت این است که چهره کرونا را بشناسند. در مرحله اول پاسخ‌های اعتقادی باید داده شود. ما شر مطلق نداریم نسبی داریم. پاسخ‌های اخلاقی باید داده شود. به لحاظ اخلاقی باید ایثار داشته باشد. به لحاظ مسائل تعاملی و حقوقی باید هر کس وظایف خود را انجام دهد.

3.6.2- استدلال به مقدمات مفوته برای وظایف دولت

اصول پیش‌نیاز و زیربنای فقه است.

در اصول در بحث مقدمات مفوته نظریات مختلفی است.

آیا بایدمقدماتی که منجر می‌شود ذی المقدمه از بین برود تحصیل مقدمه‌اش واجب است یا خیر؟ مانند گذرنامه برای حج.

یا همین بیماری منحوس الآن اگر برخی آمادگی‌های نظامی و بهداشتی و عقیدتی و فقهی و غیره نباشد. ﴿ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ ...﴾[23] هر آمادگی لازم است. اگر آمادگی نداشته باشد دفاع مقابل این ویروس نمی‌توانند داشته باشند.

3.6.2.1- نظرات اصولیون در مقدمات مفوته

اینها مقدمه مفوته است. مقدمه مفوته وجوبش قبل واجب چطور می‌شود؟ مرحوم شیخ[24] و مرحوم آخوند[25] و مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی[26] و آقا ضیاء[27] هر یک جواب خاصی دادند.

آیا مقدمه مفوته واجب است انجام دهیم یا خیر؟ و اگر واجب است قبل از وجوب ذی المقدمه چه امری به آن تعلق گرفته است؟ امر تبعی دارد یا امر اصلی و نفسی است؟

دولت باید مبارزه با مسائل کرونا را که برای ماه آینده پیش بینی می‌کند آمادگی داشته باشد. این آمادگی چگونه باید باشد به نحو ذی المقدمه یا مقدمه؟

بعضی با واجب معلق جواب دادند؛

برخی با واجب مشروط جواب دادند؛

بعضی با امر عقلی جواب دادند.[28]

بعضی با امر شوقی و اشتیاق مکلف به اقامه مقدمه جواب دادند.[29]

3.6.2.2- نظر مختار و ادله وجوب مقدمه مفوته

ما مبنایمان این است که در مقدمات مفوته، عقل و عرف حکم می‌کند که مقدمات مفوته باید انجام شود.

الآن هواشناسی پیش‌بینی می‌کند چند روز آینده احتمالا سیل در مناطقی می‌آید یا زلزله‌نگاری پیش‌بینی زلزله کند یا حوادث و بلایای طبیعی و یا حتی طبی چه صنعتی و دست‌پرورده بشر یا طبیعی باشد. مبنای فقهی و اصولی ما الحمد لله به ریزه خواری خوان بزرگان این است که آمادگی لازم است. مقدمات مفوته عقلا و عرفا باید آورده شود. هم عقل حاکم است و هم عرف.

3.6.2.3- تلازم حسن و قبح عقلی و شرعی

به بحث حسن و قبح عقلی هم ارتباط دارد. حسن و قبح عقلی بر اساس نظر اشاعره و معتزله و امامیه.[30] آیا احکام مصلحت ذاتی دارند یا نه؟ حسن و قبح شرعی است یا عقلی؟ ما مبنایمان در بحث حسن و قبح این است که در حسن و قبح عقل در مقابل شرع نیست. با هم متلازم هستند. چه عقل بشری به ملاک حسن و قبح برسد و چه نرسد؟ ما طبق این قاعده عقلی و عرفی وجوب مقدمات مفوته را بر دولت و ملت واجب می‌دانیم.

3.6.2.4- استدلال به قرآن درباره مقدمات مفوته

در مقابل مبارزه با کرونا و چهره این ویروس که جهان را درگیر کرده است بر تمام جهان واجب است هرگونه مراقبتی که می‌توانند داشته باشند. چه مراقبت فعلی چه مراقبت‌هایی که به عنوان مقدمه مفوته برای ادای تکلیف آینده به عنوان امر عقلی و عرفی و حتی شرعی مؤثر است.

برای همین توان بر انجام تکلیف در وقتش گرچه وقتش نرسیده باشد مشروط به شرط عمومی قدرت تکلیف است.

﴿لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا﴾[31]

تکلیف ما لا یطاق محال است. برای همین، فعلیت یافتن تکلیف، درست است که ظرف تحققش در آینده است ولی باید این ظرف تحقق را به مقدماتی که منجر می‌شود واجب انجام نشود، تدارک کنیم.

برای همین باید تمام مقدمات طبی، عقیدتی، فقهی و آنچه مرتبط می‌شود با برون‌رفت از این ویروس جدید آمادگی داشته باشیم.

بحث دیگر هم که مطرح می شود این است که آیا حق توصیه است یا حق حاکمیت؟

اینجا هم بحثی دارد که بعدا وارد می‌شویم.

3.6.3- استدلال به روایات

مرحوم صاحب وسائل بابی دارند با عنوان باب وجوب الاهتمام بامور المسلمین؛ این مسلمین یعنی مکلفین.

باب 18 ابواب امر به معروف و نهی از منکر ابواب فعل معروف چندین روایت صاحب وسایل نقل می کنند:

1) «محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن محبوب ، عن محمد بن القاسم الهاشمي ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : من لم يهتم بأُمور المسلمين فليس بمسلم.»[32]

این روایت صحیحه است.

2) «وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : من أصبح لا يهتم بأُمور المسلمين فليس بمسلم.»[33]

اصبح یعنی صار. ما الآن در یک دگرگونی با ویروس کرونا هستیم. یعنی من أصبح در مقابل ویروس کرونا است ما باید مقابله کنیم.

یکی از مصادیق من اصبح بیماری مسری کرونا است.

3) «وعن محمد بن يحيى ، عن سلمة بن الخطاب ، عن سليمان بن سماعة ، عن عمر بن عاصم الكوفي عن أبي عبدالله عليه‌السلام ان النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله قال : من أصبح لا يهتم بأُمور المسلمين فليس منهم ، ومن سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم.»[34]

لام استغاثه در للمسلمین برای دفع اضطرار و ضرورت از مضطر است.

باید اینجا به عنوان حاجت مؤمن در مرحله اول در جایی که مؤمنین هستند و در مرحله دوم اجابت مسلمان و سوم اجابت کسی که موجود زنده است.

حتی بحث فقه معاصر را در حقوق ملت‌ها و دولت‌ها عرض کنیم. حقوق موجودات و اشیا و درختان هم تکلیف داریم. موجود جان‌دار حقوقی دارد.

پس وجوب اهتمام به امور مسلمین یکی از آنها همین بیماری جدید است.

4) در روایات دارد که امام باقر علیه السلام فرمودند اگر مؤمنی حاجتی داشت و برادر او اهتمام به کار او داشته باشد همت او جنت اوست:

«وعنه، عن محمد بن الحسين، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، عن صالح بن عقبة، عن عبد الله بن محمد الجعفي، عن أبي جعفر عليه السلام قال: إن المؤمن لترد عليه الحاجة لأخيه فلا تكون عنده فيهتم بها قلبه فيدخله الله تبارك وتعالى بهمه الجنة»[35]

چقدر اسلام عجیب است.

5) این روایت هم در من لا یحضر هست و هم در کتب دیگر. یکی از روایاتی است که اهل سنت هم به آن استدلال کردند، منبع استنباط آنها نیز هست. در سفارش به حضرت علی علیه السلام:

باب 19 : استحباب رحمة الضعيف واصلاح الطريق وإيواء اليتيم والرفق بالمملوك.

«محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن حماد بن عمرو وأنس بن محمد، عن أبيه جميعا، عن جعفر بن محمد، عن آبائه عليهم السلام (في وصية النبي صلى الله عليه وآله لعلي عليه السلام) قال: يا علي أربع من كن فيه بنى الله له بيتا في الجنة، من آوى اليتيم، ورحم الضعيف، وأشفق على والديه، ورفق بمملوكه، ثم قال: يا علي من كفى يتيما في نفقته بماله حتى يستغني وجبت له الجنة البتة، يا علي من مسح يده على رأس يتيم ترحما له أعطاه الله بكل شعرة نورا يوم القيامة.»[36]

بنابر مبنای ما هم این موارد، تمثیلی است نه تخصیصی.

یتیم محتاج است. در کرونا رحم به ضعیف لازم است. مملوک تمام کسانی هستند که خدمت‌گزار دولت و ملت هستند. ما عرضمان این است که قابل سرایت است. دولت باید رفق به کارگزارانش داشته باشد.

در روایت آمده «حتی یستغنی» یعنی الاکرام بالاتمام.

3.7- نتیجه بحث

مبارزه با کرونا تا رفع آن باید ادامه داشته باشد. دستور العمل دولت‌ها مطاع است. حق حاکمیت را مطلق می‌دانیم. همه باید مبارزه کنیم از باب دفع اضطرار از مضطرین. بالاترین راه برون‌رفت از خطرات این ویروس منحوس همت عالی همه است. چه دولت و چه مردم. همت عالیه آن هم در تعامل و ترابط عالی. جناح‌های سیاسی را مطرح نکنیم. سلیقه را مطرح نکنیم. مسئله درگیری جان است که فوق سلیقه و جناح است. همه با هم تحت اطاعت امرِ ولیّ امر به سوی برون‌رفت برویم. حتی نسبت به پیشگیری بعضی از مسائل آینده از باب مقدمات مفوته، واجب است ما وارد در بعضی از مبارزات و جهادهای علمی و عملی برای برون رفت از این ویروس بشویم.

ان شاء الله دولت و ملت پایدار باشند و در راه خدماتشان مأجور باشند.


[1] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج100، ص360.
[2] الإرشاد، الشيخ المفيد، ج2، ص309و310.
[3] سوره نبا، آيه 1تا3.
[4] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص418.
[5] سوره واقعه، آيه 1و2.
[6] سوره انبیاء، آيه 73.
[7] سوره قصص، آيه 41.
[8] سوره توبه، آيه 12.
[9] سوره نور، آيه 36.
[10] سوره انبیاء، آيه 73.
[11] سوره انبیاء، آيه 73.
[12] ميزان الحكمة، المحمدي الري شهري، الشيخ محمد، ج3، ص198.
[13] سوره اسراء، آيه 71.
[14] سوره اسراء، آيه 72.
[15] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص225، خطبه 216.
[16] سوره مائده، آيه 2.
[17] سوره مائده، آيه 1.
[18] سوره مائده، آيه 1.
[19] سوره انعام، آيه 57.
[20] سوره احزاب، آيه 45.
[21] سوره شورى، آيه 38.
[22] فصلت/سوره41، آیه54.
[23] سوره انفال، آيه 60.
[24] مطارح‌ الأنظار، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص53.
[25] كفاية الأصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص104.
[26] الفصول الغروية في الأصول الفقهية، الحائري الاصفهاني?‌، محمد حسين، ج1، ص80.
[27] نهاية الافكار، العراقي، آقا ضياء الدين، ج1، ص298.
[28] كفاية الأصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص104.
[29] مناهج‌ الوصول، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص359.
[30] الفصول الغروية في الأصول الفقهية، الحائري الاصفهاني‌، محمد حسين، ج1، ص316.
[31] سوره بقره، آيه 286.
[32] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص559، أبواب فعل المعروف، باب18، ح1، ط الإسلامية.
[33] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص559، أبواب فعل المعروف، باب18، ح2، ط الإسلامية.
[34] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص559، أبواب فعل المعروف، باب18، ح3، ط الإسلامية.
[35] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص560، أبواب فعل المعروف، باب19، ح4، ط الإسلامية.
[36] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص560، أبواب فعل المعروف، باب19، ح1، ط الإسلامية.