99/04/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه/مسائل کرونا /رفع فوریت حج در ایام کرونا
عن النبی صلی الله علیه و آله:
إن ربي أمرني أن يكون نطقي ذكرا، وصمتي فكرا، ونظري عبرة.[1]
ما با رسول در احکام مشترک هستیم الا ما خرج بالدلیل.
﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[2]
اسوه حسنه بودن اقتضا میکند همه اعمال و رفتار ایشان برای ما حجت باشد. ما سنت را فعل و قول و تقریر معصوم میدانیم. سنت معصوم علیه السلام برای ما حجت است و باید اقتدا داشته باشیم.
پروردگارم مرا فرمان داده که سخنم ذکر باشد. ما هم باید متذکر به ذکر الهی باشیم.
این حدیث با عناوین دیگر هم هست. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که:
إن المؤمن إذا نظر اعتبر، وإذا سكت تفكر، وإذا تكلم ذكر.[3]
یا در عنوان دیگر چنین فرمودند:
اَلعاقِلُ إذا سَكَتَ فَكَرَ ، وَإذا نَطَقَ ذَكَرَ ، وَإذا نَظَرَ اِعْتَبـرَ.[4]
انسان عاقل وقتی سخن میگوید ذکر میگوید.
رابطه عالم و عاقل عموم و خصوص مطلق است. هر عاقلی عالم هست ولی هر عالمی عاقل نیست.
در این روایت چند احتمال هست:
1) این احتمال و برداشت، شایع و برازنده است که انسان باید در تمام حالاتش متوجه حضرت حق باشد. ما هم همین احتمال را درست میدانیم. ذکر و نطقش برای خدا باشد. درس، تدریس و تکلمش برای خدا باشد.
2) انسانی که ناطق است وقتی ناطق است حرف خدا را بزند. در کلماتش ذکر الهی باشد.
3) ذاکر به اذکار اصطلاحیه هم باشد. سبحان الله و استغفر الله بگوید.
عرض ما این است که الجمع مهما امکن اولی من الطرح. نیت ذکر باشد، در سخنش هم یاد خدا باشد و خوشا به حال کسی که هر از چند گاهی یک ذکر را در زندگیاش نهادینه کند. هر ذکری که با ظرفیت وجودی و به استعداد حالاتتان و اوصاف روزگارتان سازگاری است، بگویید.
ان شاء الله مورد خطاب ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً﴾[5] هستیم؛ ان شاء الله مصداق این آیه را هم باشیم. مرتبه نازلی از رسول مکرم صلی الله علیه و آله و سلم و نیز مرتبهای از قرآن خواهیم بود.
در احکام بیماری کرونا به حکم تکلیفی حج رسیدیم. اینکه وجوب حج ساقط میشود. در این جهت بودیم که برای سالهای بعدی حکم چیست؟
گفتیم گاهی مانع خارجی است مانند دولت عربستان، اینجا استطاعت طریقی نیست و وجوب حج محرز نمیشود. راحتترین فرض همین است.
احتمال دیگر اینکه دولت مانع نشده است و راه باز است ولی فرد مریض است. اینجا معرکه آراء است. آیا وجوب حج هست و به قاعده اضطرار وجوب فوری کنسل میشود و یا حرج و دفع ضرر محتمل وجوب را میبرد؟
ثمره نسبت به خود شخص است. اگر استطاعت را نبرد معنایش این است که باید استطاعتش را نگه دارد. اگر سرمایهاش تلف شد ضامن است. اگر از دنیا رفت باید از طرفش حج انجام شود. ولی اگر چنین نباشد در صورتی که سرمایه در سال بعد به دست آورد حج واجب میشود.
واجب حج با برخی واجبات دیگر مانند وضو فرق دارد. امتثال و ماهیتش متفاوت است. واجد احکام مستقل و غیر مستقل دیگر هم هست. واجبی مرکب است در برابر بسیط. برخی اجزای واجب مرکب امر استقلالی دارد و برخی امر تبعی. حج دارای احرام، طواف، سعی صفا و مروه و... است. وقوفین و بیتوته در منا و دیگر اعمال دارد. برخی از اینها رکن است. رکن عمدا و سهوا ترک شود آن واجب از بین رفته است.
ما واجبات استقلالیهای داریم که اینها خودش امر جداگانه دارد و خودش مطلوبیت ذاتی دارد. دلیل ما این است که گاهی میتواند مستقلا آنها را انجام دهد. طوفوا بالبیت.[6] در روایات داریم که طواف کنید دور بیت. شاید امری در ضمن امر دیگر باشد. ورودش به امر اولی است ولی امتثالش به امتثال ثانوی باید باشد. یک امتثال دیگر.
حج واجباتی دارد که بدل دارد و واجباتی دارد که بدل ندارد. برخی از واجباتش ضرر ندارد و غیر رکن است. چه عمدا و چه سهوا ترک کند حج باطل نمیشود. بیتوته در منا را ترک کند باطل نیست. ولی وقوفین رکن است. اگر اختیاری را نتوانست حتما اضطراری را باید درک کند.
واجباتی داریم که ظرف تحققش حج است. ﴿للهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾[7] توابع حج را میگیرد.
اگر واجبی شرایطی داشت نسبتش با واجب نسبت علیت و معلولیت است. تا شرایط نباشد واجب انجام نمیشود.
در حج دلیل داریم که فوریت هم مطلوب است.
در وسائل الشیعة بابی است با عنوان باب وجوب الحج مع الاستطاعة علی الفور و تحريم تركه وتسويفه.
اکثر روایات حج از معاویة بن عمار است. یک روحانی حج است که کارواندار بوده است. زبده بوده و مسائل مبتلا به را سوال میکرده است. احادیث صحیحی دارد.
1) محمد بن الحسن الطوسي رضي الله عنه بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن أيوب، عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال الله تعالى " ولله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا " قال: هذه لمن كان عنده مال وصحة وإن كان سوّفه (نسخه بدل: سوقه) للتجارة فلا يسعه، وإن مات على ذلك فقد ترك شريعة من شرايع الاسلام إذا هو يجد ما يحج به الحديث.[8]
هم مال دارد و هم صحت را. میتوان استفاده کرد که اگر مال نداشت یا صحت نداشت اصلا استطاعت نیست. با این وجود در صورت بیماری کرونا اصلا مستطیع نمیشود. به دلیل اولیه حجش کنسل میشود نه به قاعده ضرر.
سوّفه للتجارة: اگر سوف سوف کند برای تجارت و نتواند حج را انجام دهد و بمیرد شریعت اسلام را ترک کرده است. نسخه سوّفه بهتر است از سوقه. تسویف در برابر فوریت است.
صحت دارای مراتب است همان طور که بیماری دارای مراتب است و داشتن مال هم دارای مراتب است.
به نظر ما بیماری متعارف و ضرر متعارف مانع نیست. ضرر غیر متعارف مانع سفر حج است. ما استطاعت را عرفیه میدانیم.
حدیث دوم همان باب:
2) وبإسناده عن موسى بن القاسم عن معاوية بن عمار قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل له مال ولم يحج قط، قال: هو ممن قال الله تعالى: ﴿وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾[9] قال: قلت: سبحان الله أعمى، قال: أعماه الله عن طريق الحق.[10]
حضرت، آیه قرآن را خواندند که کسی که حج نرود با وجود وجوب، مصداق آیه قرآن است که در قیامت کور محشور میشود. در برخی نسخهها عن طریق الجنة هم دارد.
3) محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل عن محمد بن الفضيل، عن أبي الصباح الكناني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قلت له أرأيت الرجل التاجر ذا المال حين يسوف الحج كل عام وليس يشغله عنه إلا التجارة أو الدين، فقال: لا عذر له يسوف الحج، إن مات وقد ترك الحج فقد ترك شريعة من شرايع الاسلام.[11]
حج به دلیل خاص فوریت دارد. برخی آقایان اصولیون قائلند خود صدور امر دال بر فوریت است. وقتی میگویید به فرزند خود آب بده یعنی الان آب بده.
ما در آنجا به این نتیجه رسیدیم نه به طور مطلق فوریت را فهمیدیم و نه تراخی را مطلقا. قرائن حالیه و مقالیه را باید نگاه کرد. اگر میگوید آب بیاور یعنی تشنهام الآن آب بیاور.
غیر از شافعی در بین مذاهب اسلامی قائل به فوریت حج هستند. شافعی میگوید تا آخر عمر هم میتواند انجام دهد.[12]
ما هم حج را فوری میدانیم. باید فرد به محض استطاعت اقدام فوری برای حج کند.
فرد مستطیع الآن میخواهد به حج برود ولی بیماری کرونا است، باید چه کند؟
عبارت صاحب عروه را ملاحظه کنید:
أنه يجب عليه في عامه وإذا تركه ففي العام الثاني وهكذا، ويمكن حملها على الوجوب الكفائي، فإنه لا يبعد وجوب الحج كفاية على كل أحد في كل عام إذا كان متمكنا بحيث لا تبقى مكة خالية عن الحجاج، لجملة من الأخبار الدالة على أنه لا يجوز تعطيل الكعبة عن الحج، والأخبار الدالة على أن على الإمام كما في بعضها وعلى الوالي كما في آخر أن يجبر الناس على الحج والمقام في مكة وزيارة الرسول (صلى الله عليه وآله وسلم)، والمقام عنده، وأنه إن لم يكن لهم مال أنفق عليهم من بيت المال. (مسألة 1): لا خلاف في أن وجوب الحج بعد تحقق الشرائط فوري، بمعنى أنه يجب المبادرة إليه في العام الأول من الاستطاعة، فلا يجوز تأخيره عنه، وإن تركه فيه ففي العام الثاني وهكذا، ويدل عليه جملة من الأخبار، فلو خالف وأخر مع وجود الشرائط بلا عذر يكون عاصيا، بل لا يبعد كونه كبيرة، كما صرح به جماعة ويمكن استفادته من جملة من الأخبار.[13]
استطاعتهای چهار گانه آمد باید برود. اگر همه شرایط حاصل شده و مواجه شده با بیماری واگیر کرونا، وظیفه چیست؟ نظر سید یزدی:
لا خلاف ولا إشكال في عدم كفاية القدرة العقلية في وجوب الحج، بل يشترط فيه الاستطاعة الشرعية، وهي كما في جملة من الأخبار الزاد والراحلة، فمع عدمهما لا يجب وإن كان قادرا عليه عقلا بالاكتساب ونحوه، وهل يكون اشتراط وجود الراحلة مختصا بصورة الحاجة إليها لعدم قدرته على المشي، أو كونه مشقة عليه أو منافيا لشرفه، أو يشترط مطلقا ولو مع عدم الحاجة إليه، مقتضى إطلاق الأخبار والإجماعات المنقولة الثاني، وذهب جماعة من المتأخرين إلى الأول لجملة من الأخبار المصرحة بالوجوب إن أطاق المشي بعضا أو كلا، بدعوى أن مقتضى الجمع بينها وبين الأخبار الأولة حملها على صورة الحاجة، مع أنها منزلة على الغالب، بل انصرافها إليها، والأقوى هو القول الثاني، لإعراض المشهور عن هذه الأخبار مع كونها بمرأى منهم ومسمع، فاللازم طرحها أو حملها على بعض المحامل، كالحمل على الحج المندوب وإن كان بعيدا عن سياقها، مع أنها مفسرة للاستطاعة في الآية الشريفة، وحمل الآية على القدر المشترك بين الوجوب والندب بعيد، أو حملها على من استقر عليه حجة الإسلام سابقا، وهو أيضا بعيد، أو نحو ذلك، وكيف كان فالأقوى ما ذكرنا وإن كان لا ينبغي ترك الاحتياط بالعمل بالأخبار المزبورة، خصوصا بالنسبة إلى من لا فرق عنده بين المشي والركوب، أو يكون المشي أسهل، لانصراف الأخبار الأولة عن هذه الصورة بل لولا الإجماعات المنقولة والشهرة لكان هذا القول في غاية القوة.[14]
ایشان استطاعت را شرعی میدانند ولی ما عرفی میدانیم. شارع را ما ممضی میدانیم نه موسس. استطاعت عرفی دائر مدار شخص مکلف است نه نوع مکلف. میتوانیم میانگین مشخص کنیم ولی نمیتوانیم معیار معلوم کنیم. میشود گفت فیش حج امسال این قدر است ولی شرایط هر فردی متفاوت است. باید رعایت جوانب عرف شود.
مرحوم صاحب جواهر هم حج را فوری میدانند. به همین آیه ﴿وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾[15] استدلال میکنند.[16]
پس به ادله اربعه حج فوری است:
1و2) هم آیه و هم روایت داریم.
3) دلیل اجماع را هم اگر دلیل بدانید در اینجا هست.
4) به نظر کسانی که امر را دال بر فوریت میدانند عقل نیز حاکم به فوریت حج است.
حال سوال این است که کرونا، اصل وجوب حج را بر میدارد و یا فوریت آن را؟
اگر استطاعت را بردارد دیگر واجب نیست ولی اگر فوریت را بردارد باید در سالهای بعد برود.
با توجه به احتمال ضرر در بیماریهای واگیر (که بر خلاف سید فرقی هم بین لاحق و سابق و مقارن نگذاشتیم)، استطاعت جامعه لازم است. ظرف فوریت، ظرف تحقق حج است {نه قید وجوب حج}. مانع یا مریضی گاهی به وجود مانع است و گاهی به این است که شرط استطاعت نیست و نوبت به وجود مانع نمیرسد.
گاهی این قدر بیماری شدید است که نمیتواند به حج برود. در کرونا گاه خودش نمیداند مریض است. فقط متخصص میتواند تشخیص دهد، که احتمال ضرر هست. احتمال ضرر که باشد چه قبل سفر چه مقارن در آنجا بگیرد و چه بعد که بازگشت از حج بیمار شود، با کمال صراحت عرض میکنیم مانع وجوب فوری است. اما مانع استطاعت نیست.
در نتیجه مکلف به این است که اگر میتواند برود. احتمال ضرر، در برخی اعمال حج است نه در تمام آن و آن اعمال هم جزو اعمال دارای بدل و نیابت است. پس باید حج را برود ولی در آن اعمال نایب بگیرد. مثلا اگر کسی سالم رفت به عربستان آنجا مشکل پیدا کرد باید طواف و سعی را نایب بگیرد.
فوریت حج سلب میشود. باید در کمترین زمان به حج برود ولو همان سال. اگر قبل از رفتن از دنیا رفت باید قبل از تقسیم ما ترک، حج را برایش انجام دهند. کرونا رافع فوریت است. رافع وجوب حج ولو متسکعا {سرگشته و آواره} نیست. باید آنچه دارد برای سال بعدی نگه دارد تا حجش را انجام دهد.
به عبارت دیگر بیماری کرونا و مانند آن مانع از استطاعت نیست. شاید مزاحم باشد ولی مانعیت ندارد. در تزاحم قاعده اهم و مهم مطرح است. ولی گاهی نوبت به اهم و مهم نمیرسد.
عبارت مرحوم سید را دیروز خواندیم:
إذا استلزم الذهاب إلى الحج تلف مال له في بلده معتد به لم يجب، وكذا إذا كان هناك مانع شرعي من استلزامه ترك واجب فوري سابق على حصول الاستطاعة أو لاحق مع كونه أهم من الحج كإنقاذ غريق أو حريق، وكذا إذا توقف على ارتكاب محرم كما إذا توقف على ركوب دابة غصبية أو المشي في الأرض المغصوبة.[17]
با کمال معذرت از مرحوم سید در دو نکته با ایشان اختلاف نظر داریم:
1) نخست اینکه ایشان استطاعت را شرعی میدانند و ما عرفی.2) دوم اینکه ایشان مانع سابق و لاحق را فرق گذاشتند ولی ما فرقی بین این دو و مقارن هم نمیدانیم. اگر کسی بتواند برخی اعمال حج را انجام دهد و واگیر نداشته باشد، باید این کار را انجام دهد. مثلا جایی که تجمع زیاد است اگر موقع خلوت برود به طواف درست است. اگر نمیشود، نیابت بگیرد. اگر اعمالی قابل نیابت نیست، نمیشود نایب بگیرد. شاید اگر مدیریت بشود قابل انجام است. آنهایی که احتمال بیماری دارند نیایند. باقی افراد هم در رفت و آمد سهمیهبندی شوند.
حج نباید تعطیل شود. قوام حج به قوام کعبه است. تمام مکلفهای مستطیع باید تلاش برای حج خود انجام دهند. اگر بیماری در حد شدت بود وظیفه مکلف، نیابت است. بیمار کرونایی که نیاز به مراقبت دارد از استطاعت نفسی تبدیل به نیابتی میشود. اگر احتمال بدهد که سال بعد خودش میتواند برود باید صبر کند.
ولو محتاجا برود باید حج را برود. پول حج را ضامن است و باید حفظ کند.
اگر ضمانت به عین باشد نه ذمه در صورتی که مالی را جدا کرده برای فیش حج قابل تصرف نیست.
اگر برخی تروک احرام را به خاطر بیماری مجبور شد انجام دهد مانند نقاب و ماسک برای خانمها حکم چیست؟
فرقی بین مطلوبیت و مبغوضیت در تزاحم نیست. بیماری کرونا باعث میشود یکی از تروک احرام حرمتش برداشته شود بلکه تبدیل به وجوب میشود. ماسک حرمت ندارد. البته تأملی داریم که محرماتی که دارای کفاره است ماسک هم بزند ولی کفاره را هم بدهد. چون محرم را انجام داده است.
بیماری کرونا مانع فوریت حج هست ولی مانع اصل وجوب حج نیست.
وقتی امر به حج آمد امر به توابع حج هم میآید که هرچه بتواند باید انجام دهد. مگر نتواند که تکلیف ما لا یطاق است.
بحث بعدی که تأملی داشته باشید اینکه آیا مقدمات مفوته را باید رعایت کند یا خیر؟ شاید کسی نپرداخته باشد. سؤال و جوابها و استفتائات را در این زمینه از پزشکان و دیگران میبینم. این را ندیدم.
آیا برخی مقدمات را باید انجام دهد یا خیر؟ دولت و فرد چه وظیفهای دارند؟ ما دولت و ملت را مکلف میدانیم.