درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

99/04/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل مستحدثه/مسائل کرونا /تزاحم بین احکام در بیماری

 

1- حدیث اخلاقی

عن الصادق علیه السلام قال: ولايتي لعلي بن أبي طالب علیه السلام أحب إلي من ولادتي منه ، لان ولايتي لعلي بن أبي طالب فرض ، وولادتي منه فضل.[1]

این روایت با موضوع ما که استحباب و وجوب را بحث می‌کنیم مرتبط است.

فرمودند ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام برای من دوست داشتنی‌تر از ولادت من از ایشان است. بعد فلسفه این را فرمودند چرا که ولایت ایشان برای من فریضه است ولی ولادت من از ایشان فضیلت است. در مقایسه فریضه و فضیلت، وجوب مقدم است. مبنای ما در آیات قرآن تمثیلی است الا ما خرج بالدلیل.

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[2]

حصر ولایت در ولایت خدا، رسول و امیر المؤمنین علیه السلام شده است. از مواردی که حصر است، اینجا است.[3] گرچه به فرمودند هرکجا الذین آمنوا باشد امیرالمؤمنین علیه السلام است: لا خاطب الله الذين آمنوا إلا بدأ به.[4]

ما گرچه سببی و نسبی متصل به برخی بزرگان و ائمه علیهم السلام هستیم، باید بکوشیم جنبه ولایت ما قوی‌تر باشد. فریضت مهم‌تر از فضیلت است.

می‌توانیم معیاری استفاده کنیم که هرکجا تزاحمی بین وجوب و استحباب شد امر ایجابی مقدم است.

2- عصاره جلسه گذشته

در مراقبت‌های ویژه از بیماری خاص و بیماری کرونا که مراقبت‌هایی انجام می‌شود و دستورهایی داده می‌شود، رعایت مراقبت واجب و تخلف حرام است. تخلف از این دستورهای پزشکی ضمان‌آور است. ضمان هم فقط در بخش صدمه دیده نیست. هم درمان و علاج و هم توابعی که مترتب بر آن است. اگر کسی به خاطر عدم مراقبت شخصی یا گروهی مبتلا شد، حق الناس شاملش می‌شود.

3- برخی آیات در اثبات مراقبت

آیا این بحث مبنای قرآنی و روایی دارد؟ بله دارد ابتدا آیات مورد استناد را می‌گوییم:

دو عنوان مورد محبت حضرت حق هستند مانند حدیث فوق از امام صادق علیه السلام.

یکی توابین و دیگری متطهرین

﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾[5]

متطهر پاکی است. پاکی‌ای که اعم از جسمی و روحی است. هم ظاهر و هم باطن را می‌گیرد. مطلوب باری تعالی است و مأمور به رعایت هستیم چرا که مشروعیت دارد و مطلوبیت.

﴿وَ ثِیَابَک فَطهِّرْ﴾[6]

به شخصیتی مانند رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور می‌دهد که لباست را پاک کن. این هم دلیل بر لزوم رعایت بهداشت است.

﴿تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ﴾[7]

بیماری مسری اگر سرایت کند مصداق اثم و عدوان است. عرب‌ها سرایت را عدوی می‌گویند. تعاون عمومی می‌گوید نباید به حقوق دیگران تعدی کرد.

﴿لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[8]

برای ملاقات فرشتگان باید پاک باشد.

4- برخی روایات در لزوم رعایت بهدشت

روایات زیادی که داریم که به نظافت تأکید شده است:

نظافت به ایمان می‌خواند و ایمان با صاحبش در بهشت است. از این بهتر نمی‌شود.

اسلام منتفر است از کسانی که در غیر مریضی هم نظافت را رعایت نمی‌کنند. بویژه اگر بیماری‌ای بیاید که درمانش رعایت نظافت است.

به مبنای ما وجوب کفایی نیست بلکه وجوب عینی است. مطلوبیت نظافت دو چندان می‌شود. نظافت واجب شرعی می‌شود و تخلفش حرام.

روایتی طولانی است که فرمودند امیرالمؤمنین علیه السلام که خصلت‌های مهمی برای موفقیت دنیا و آخرت انسان بیان می‌کنند:

- تنظفوا بالماء من الريح المنتن الذي يتأدي به وتعهدوا أنفسكم فان الله يبغض من عباده القاذورة الذي يتأنف به من جلس إليه.[9]

اگر فقط همین روایت را می‌داشتیم بس بود. اسلام به عنوان دینی که طبابت و نجات انسانیت در آن هست توصیه کرده‌اند.

همواره خود را با آب شستشو بدهید. توصیه پزشک‌ها در روایات هست. از چیزهای بدبو خود را بشویید. از میکروب‌ها خود را بشویید. از بوهای بدی که باعث اذیت می‌شود. ویروس کرونا از مصادیق ریح منتن است. خودتان را متعهد به این کار بدانید. فلسفه‌اش را هم بیان کردند. خداوند از افراد کثیف بدش می‌آید که وقتی کسی به او می‌رسد متنفر است.

ما مأمور هستیم در برابر امور نامطبوع شامه‌ای مراقبت داشته باشیم.

اگر ادکلن بدبویی رواج یافت یا کسی به کار برد و این بوی ادکلن عده‌ای را اذیت و آزار کرد می‌توانیم جزو قاذورات بدانیم و مراقبت کنیم؟ بعید نیست.

اگر دستور پزشکی به رعایت و پرهیز از محیط آلوده است با آیات و روایات می‌توانیم فتوا دهیم.

صحیحه حلبی روایت دیگری است که قابل افتا است:

- محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن الشئ يوضع على الطريق فتمر الدابة فتنفر بصاحبها فتعقره، كل شئ يضر بطريق المسلمين فصاحبه ضامن لما يصيبه.[10]

این روایت موجبه کلیه است. این حرمت ایجاد کردن ترافیک است. ضامن وقت کسانی است که معطل شده‌اند.

اگر شب مأمورین نظافت شهرداری، گفتند زباله‌ها را روز نگذارید بلکه شب بگذارید، در صورتی که باعث سرایت و اذیت دیگران شود ضمانت‌آور است.

5- قواعدی که ضمان در بیماری را اثبات می‌کند

1) دلیل عمده مسأله از آیه شریفه ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[11] وجوب حفظ نفس است. این قاعده وجوب حفظ نفس، حاکم بر اکثر قواعد و احکام فقهی است.

2) قاعده لاضرر را هم عرض کردیم.

3) قاعده دیگری که تنها اشاره کردیم قاعده تعاون است.

4) قاعده رعایت نظافت هم همین را می‌گوید.

5) بحث ضمان را هم مطرح کردیم به مباشرت و یا تسبیب.

همه می‌گوید تجاوز به نفوس مردم به هر راهی که باشد از نظر شرعی مسدود است و نا مطلوب است.

هرچه که در حفظ نفوس مردم باشد مطلوبیت دارد. ﴿مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً﴾[12] کسی که یک نفر را زنده کند گویا همه را زنده کرده است و کسی که کسی را بکشد گویا همه را کشته است.

6- تزاحم بین احکام

اگر روزی بین مسائل مستحدثه‌ای مانند بیماری‌های خاص همانند کرونا و بین برخی واجبات یا محرمات یا به طور مطلق برخی احکام ناسازگاری رخ داد، باید چه کنیم؟

در مقام جعل یا امتثال نتوانستیم بین ادله و مفاد آن جمع کنیم، باید چه کرد؟

بین احکام شرعی متداول و مسائل مستحدثه وظیفه چیست؟

قاعده عسر و حرج، لا ضرر، تعاون، طهارت و ضمان همه مؤید این است که باید رعایت خیلی از مسائل را داشته باشیم. اگر تزاحمی رخ داد باید چه کنیم؟

یکی از این تزاحم‌ها با نماز و طهارت بود که گفتیم.

اما با حج یا حفظ شعائر چه نسبتی دارد.

یکی از مباحث مهم اصول تعادل و ترجیح است. به اشتباه می‌نویسند تراجیح که چنین جمعی نداریم. درست آن تعادل و ترجیح است.

بحث تعارض و تزاحم در این مبحث طرح می‌شود.

باید اشاره به مبانی اصولی داشته باشیم تا مورد تزاحم خوب معلوم شود.

تزاحم و تعارض در اصل تنافی با هم شریک هستند ولی تفاوت‌هایی دارند. تنافی یعنی ناسازگاری داشتن که نتوانیم بین ادله جمع کنیم. تنافی بین دو دلیل یا مفاد دو دلیل.

تزاحم تنافی در مقام امتثال است. تعارض تنافی دو دلیل یا دو خبر است که یکی مقتضای دیگری را نفی کند. مثلا یکی می‌گوید نماز جمعه واجب است و دیگری می‌گوید واجب نیست.

تفاوت تزاحم و تعارض

تزاحم و تعارض در اینکه هر دو عدم امکان اجتماع دو حکم است ولی اختلافات در جهاتی دارند:

1) تعارض معمولا حالت و وضعیت دو دلیل نسبت به یکدیگر است. مانند دلیل وجوب و عدم وجوب نماز جمعه.

تزاحم حالت دو حکم در برابر یکدیگر است. انقاذ غریق واجب است ولی نمی‌داند کدام را نجات دهد در دو غریق. بین دو حکم است نه دو دلیل. تزاحم در حکم بیشتر در مقام امتثال است.

2) فرق دیگر اینکه تعارض، تنافی دو دلیل در مرحله تشریع و قانو‌ن‌گذاری است. در مقام جعل و صدور از مولا است.

ولی تزاحم ناسازگاری دو حکم در مرحله اجرای قانون و تشریع است. ما شک نداریم که آیا این است یا آن است. در اجرای مصادیق شک داریم.

مرحوم مظفر از شاگردان برجسته مرحوم آقای خوئی و مرحوم نائینی بودند.[13] ایشان می‌فرمایند:

فانه في التعارض من جهة التشريع فيتكاذب الدليلان، وفي التزاحم من جهة الامتثال فلا يتكاذبان.[14]

خیلی خوب بیان فرموده‌اند.

تزاحم در مقام اجزا نمی‌تواند بین دو دستور جمع کند. ما به بحث تعارض کاری نداریم. از موضوع بحث فقهی ما خارج است. دستور مراقبت بهداشتی آمده است یا قرنطینه شهری یا کشوری درباره کرونا یا بیماری مسری و در مقام اجرای این دستور اگر حضور در نماز جمعه داشته باشیم نقض می‌شود. تعظیم شعائر کنیم یا خیر؟ نماز جماعت اقامه کنیم یا خیر؟ شک در اصل مشروعیت نیست در اجرای این دستور با توجه به تنافی با دستور دیگر.

قبلا در مباحث خارج اصول گفته‌ایم ولی باید تکرار کنیم.

برخی تزاحم را در پنج قسم برخی چهار و برخی در سه قسم می‌دانند. ما حصر را استقرائی می‌دانیم نه عقلی. با توجه به امکان تداخل برخی از آن اقسام ما سه قسم را قائل هستیم:

1) تزاحم بین دو واجب: مانند انقاذ غریق که باید دو نفر را نجات دهد ولی فقط یکی را می‌تواند. یا بین طهارت مسجد و اقامه نماز تزاحم رخ داده است. ازل النجاسة عن المجسد مقدم است یا اقم الصلاة.

2) تزاحم بین دو حرام: ظالمی یا مکرِهی می‌گوید یا قتل نفس داشته باش یا شرب خمر. یا مجبور بین دو حرام است. اضطرار، اکراه یا اجبار است با تفاوت‌هایی که دارند.

3) تزاحم بین واجب و حرام: بین حکمی وجوبی و نهی تحریمی کدام باید انجام شود. مثل اینکه حفظ اسلام واجب است و یا در ما نحن فیه حفظ نفس و از سویی لزوم شنیدن غیبت. اگر در اینجا نماز بخوانیم حرامی هم مرتکب می‌شویم. مانند نماز در زمین غصبی.

همین سه قسم بیان شود کافی است. تزاحم بین مستحباب هم هست. چون دلیل دارد و اهم و مهم آنجا جاری است.

بحث دیگری که مهم است این است که تزاحم راه تشخیصش و راه برون‌رفت از تزاحم چه است؟ بین متزاحمین اگر امر دایر شد کدام را باید انتخاب کرد؟ در همه این سه قسم.

در ما نحن فیه که بحث کرونا است، دستورات پزشکی منافات با برخی مراقبت‌های دینی دارد. دستورات پزشکی را هم دینی دانستیم. وجوب حج و نماز و مانند آن چه نسبتی دستورهای پزشکی دارد؟


[1] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج39، ص299.
[2] مائده/سوره5، آیه55.
[3] http://wikifeqh.ir/امام علی علیه السلام در قرآن.
[4] التحصين، السيد بن طاووس، ج1، ص584.
[5] بقره/سوره2، آیه222.
[6] مدثر/سوره74، آیه4.
[7] مائده/سوره5، آیه2.
[8] واقعه/سوره56، آیه79.
[9] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج76، ص84.
[10] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج19، ص181، أبواب موجبات الضمان، باب9، ح1، ط الإسلامية.
[11] بقره/سوره2، آیه195.
[12] مائده/سوره5، آیه32.
[13] در جنوب شرقی نجف اشرف و در محله براق، منزل آیة الله شیخ محمد رضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شیخ، در پنجم شعبان سال ۱۳۲۲ هجری آخرین یادگار آن مرد حق دیده به جهان گشود و «محمد رضا» نامیده شد. مادر محمد رضا دختر علامه شیخ عبدالحسین طریحی (۱۲۳۵ـ۱۲۹۳ ق.) است و او در دامان آن زن با فضیلت و با سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالنبی مظفر (۱۲۹۱ـ۱۳۳۷ ق.) رشد کرد. پس از درگذشت شیخ عبدالنبی برادر دیگرش شیخ محمد حسن (۱۳۰۱ـ۱۳۷۵ ق.) سرپرستی او را به عهده گرفت و راهنمای زندگی‌اش گردید. محمد رضا از خاندان علمی و ادبی بنام و معروف شیعی موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. این خاندان از نیمه سده دوازده قمری در حوزه نجف شناخته شد و چهره‌های نامدار و متفکر آن در عرصه‌های متعدد و رشته‌های متنوع علوم اسلامی درخشید و شعاع پرتو نورشان گستره مراکز علمی تحقیقی شیعه و غیر آن را درنوردید. http://wikifeqh.ir/.
[14] أصول الفقه- ط دفتر تبلیغات اسلامی، المظفر، الشيخ محمد رضا، ج2، ص188.