99/03/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه/ مسأله کرونا /بیماریهای مسری در تاریخ و روایت
مقدمه اخلاقی
این روایت مرتبط با بیماری این روزها یعنی کرونا است. امام صادق علیه السلام: انّ الله اذا احبّ عبدا غتّه بالبلاء غتّاً.[1]
خداوند هرگاه انسانی را دوست داشته باشد او را غوطهور در بلاء میکند. بلا همیشه نا مطلوب نیست.
خلاصهای از مباحث گذشته
به این نتیجه رسیدیم که بلیه اعم از حسنه و سیئه است گرچه بلا را مشهور بر مصیبت و سیئه حمل میکنند. در منظومه معرفتی اسلام و در هندسه اسلام و در نظام احسن که ﴿فتبارک الله احسن الخالقین﴾[2] همه هستی با هم سنجیده میشود. هم انسان باید حکیم باشد که کارهایش باید بنیانی داشته باشد و هم حضرت حق حکیم است. تفاوت این دو حکمت این است که در ذات باری تعالی، حکمت به معنای این است که تمام افعال ایشان بر اساس حکمت و غرض و انگیزه مخصوص است. حکمت خدا یعنی کمالات موجودات را به آنچه نیاز دارند، تأمین میکند.
نگاه وجودی به بلایا
نگاه به بلایا کلی است نه جزئی. در نگاه کلی، بلایا به وجودات بر میگردد نه به ماهیات. باید این را در نظام آفرینش بسنجیم. در مباحث فقاهتی کرونا هستیم. مریضیای آمده است، اگر آن را به لحاظ خودش بگیریم نقص و ذمّ نیست. نقص آن وقتی است که عدهای گرفتار میشوند و جان آنها گرفته میشود. موجودات به لحاظ خودشان کمال مطلوب دارند. اقتضای حکمت خداوند رساندن هر موجودی به کمال لایق خود است تا حدی که ممکن باشد. این امکان، امکان استعدادی است. این امکان با رسیدن و نیز با نرسیدن به مقصد لیاقت و استعدادش را از دست میدهد.
وجوب استعانت و صبر
اگر امر دال بر وجوب باشد استعانت به صبر و صلات واجب میشود. ﴿استعینوا بالصبر و الصلاة﴾.[3] شاید قتال فی سبیل الله هم یکی از مصادیق صبر است. این 5 موضوعی که در آیه آمده است (ترس، گرسنگی، نقص در اموال، در جانها و در ثمرات) از مصادیق صبر است. هم همراهی خدا با صابران و هم بشارت به آنان آمده است.[4]
استعینوا بالصبر در برخی روایات معصومین علیهم السلام علاوه بر روزه[5] یا بر صبر علی الاطلاق به ولایت هم معنا شده است. استعانت به صبر یعنی استعانت به ولایت.[6]
بدی بلایا نسبی است
وقتی گفتیم بلایا وجودی است و نسبتش بد است نه خودش، بسیاری از سؤالات سالبه به انتفاء موضوع میشود. چرا کرونا چرا سیل چرا آفات؟ همه منتفی میشود.
نگاه ما به بلایا نگاه چرایی نباید باشد. چون حکیم هیچگاه چرا ندارد. همه چیز فلسفه وجودی دارد. در ماهیات تصادم و تزاحم است. صنع حضرت حق کلی است نه جزئی. صنع باری تعالی ضروری است. ضرورت ازلی دارد.
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاندپیر ما هر چه کند عین عنایت باشد[7]
این نگاه جالبی است که در نظام احسن الهی همه موجودات به کمال مطلوبشان باید برسند. در رسیدن چیزی به کمالش تنها فاعلیت باری تعالی کافی نیست بلکه قابلیت هم لازم است.
عاشقی را قابلیت لازم است طالب حق را حقیقت لازم است[8]
واجب الوجود من جمیع الجهات از همه جهات واجب الافاضه است ولی تا قابلیت از این سو نباشد، استعداد از جانب مخلوق محقق نمیشود.
شرور فی ذاتها بد نیستند بلکه در وجود عرضی و نسبی بد میشود. قبلا در دروس حکمت گفتهایم جعلشان عرضی است.
در آیه 30 شورا داریم که مصیبتها بما کسبت انفسکم است ﴿وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ﴾.[9] به لحاظ مخلوق است. کسب هر چیزی به حسب خودش است.
فعال بودن ویروس و مسری بودن آن هنر آن است. کمال آن بیشتر است مانند تیزی کارد. ولی آنی که بد است جان شخص را میگیرد. کارد در دست جانی بد است.
آفات و شرور تمام امور نسبیه هستند نه حقیقیه.
مصادیق دیگر بیماریهای مسری
ما در موارد مختلف الا ما خرج بالدلیل قائل به تمثیل هستیم.
اساتید ما میگفتند تاریخچه مباحث در حل آنها مؤثر است. لذا ما تاریخچه را باید بگوییم.
ما کرونا را به عنوان یک مثال میشناسیم. تاریخچهای از نمونههای شبیه به کرونا بخواهیم بگوییم حدود 20 مورد شبیه این داشتیم که ویرانگری آن بیشتر بوده است.
1. یکی از آنها طاعون است. کرونا هم طاعون جدید است.
2. دیگری آنفلونزا است از نوع آ و دیگر. گاهی به نام محل معروف میشد مانند آنفلونزای هنگ کنگی.
به عنوان ویروس مسری نه اول است و نه آخر.
3. مثال دیگر وبا است. از هندوستان شروع شد. در سال 1852 تا 1860 میلیونها نفر تلفات داد.
4. دیگری ویروس سل است.
گاهی شیوع آنها خیلی فراگیر بود که به تخلیه شهرها میرسید. طاعون در زمان ائمه ما علیهم السلام هم بوده است.
5. دیگری آبله؛
6. حصبه و حصبه کودکان.
بله فقهایی که میگویند ما متعبد به متن روایت هستیم فقط باید روایت را به همان منحصر کنند. بیماریهای مسری به کرونا منتهی نمیشود نه اولی است و نه آخری.
فقه ما پویا است و باید نمونههایش را در آیات و روایات ببینیم. صدها ویروس مسری تا کنون شناسایی شده است. خود کرونا موضوعات مختلفی دارد.
طاعون و بیماریهای مسری در تاریخ و حدیث
جناب دینوری در المعارف، ج1، ص601 میگوید:
قال أبو محمد: حدّثنى أبو حاتم، عن الأصمعي، قال:
أوّل طاعون في الإسلام طاعون «عمواس» ب «الشام» ، فيه مات «معاذ بن جبل» ، وامرأتاه وابنه، و «أبو عبيدة بن الجرّاح».
وطاعون «شيرويه بن كسرى» ب «العراق» ، في زمن واحد، وكانا جميعا في زمن «عمر بن الخطاب» . وبين طاعون «شيرويه» وبين طاعون «عمواس» مدة طويلة.
ثم طاعون «الجارف» في زمن «ابن الزّبير» سنة تسع وستين، وعلى «البصرة» يومئذ «عبيد الله بن عبد الله بن معمر» .
ثم طاعون «الفتيات» ، لأنه بدأ في العذارى والجواري ب «البصرة» ، وب «واسط» وب «الشام» وب «الكوفة» ، و «الحجاج» يومئذ ب «واسط» في ولاية «عبد الملك بن مروان» ، ومات فيه «عبد الملك بن مروان» ، أو بعده بقليل، ومات فيه «أمية بن خالد بن عبد الله بن خالد بن أسيد» ، و «عليّ بن أصمع»، و «صعصعة بن حصن» ، وكان يقال له: طاعون الأشراف.
ثم طاعون «عدىّ بن أرطاة» سنة مائة.
ثم طاعون «غراب» سنة سبع وعشرين ومائة. و «غراب» رجل من «الرّباب» ، وكان أوّل من مات فيه، في ولاية «الوليد بن يزيد ابن عبد الملك».[10]
اولین طاعون در شام آمد که معاذ بن جبل و همسرش مرد و برخی دیگر. ابتدا اشراف را میگرفت. در زمان عمر بن خطاب و در زمان ابن زبیر آمد.
فقهای جهان اسلام نگاهشان به این ویروس فرا مرزی و فرا ویروسی بوده است.
حتی در برخی تاریخها داریم در سال 6 ام هجری هم طاعون آمد. حتی یقال له طاعون الاشراف.
در سال 127 هجری هم طاعون غراب آمد چه بسا منشأ آن پرندگان و کلاغ بود.
وبا از مردهها به وجود میآید مرده حیوانات یا انسان.
آیا میتوان گفت اینها یک جامعی دارد که به همان مشهور میشود؟ بله میتوان گفت.
بیماریهای مسری هم در تاریخ ملتها است و هم در روایات. برخی بزرگان ما راجع به طاعون هنگام رواج کتاب و رسالههای علمی مختلف نوشتند. این قدر به روز بودند.
زهر الربیع سید نعمت الله جزایری. کتابی دارد مسکن الشجون فی الوباء و الطاعون.
اینکه برخی مریضیها نوعی هستند که از آثار ظهور امام عصر ارواحنا فداه است. احتمال میتوان داد ولی یقینی نیست که ظهور واقع میشود.[11] در زمان طاعون هم گفتند.
نباید علایم ظهور را سریع به مصداق تطبیق دهیم. مسألهای فرازمانی را به زمان نسبت دهیم. بله نشانههای قطعی داریم.
نسبت نشانهها و ظهور سببی و مسببی نیست. داخل در احادیثی میشود که برای ظهور وقت تعیین میکنند که مأمور به تکذیب هستیم.
سرایت در روایت
کرونا جزو بیماریهای هاد تنفسی است که انواعی دارد از جمله سل. بیماری مسری دایرهاش گستردهتر میشود اگر کل بیماریها را بگیریم بسیار وسیعتر میشود.
بیماریهای مسری اعم از بیماریهای بین حیوان و انسان است. مثلا ایدز را بگویند خاص انسان است. کرونا هم بحثی است که در حیوانات قابل سرایت است یا خیر.
آیا سرایت در فقه همان سرایت در پزشکی است یا خیر؟ شاید پزشک به بیماریای بگوید مسری ولی فقه نگوید.
مثلا حتی در برخی مریضیهای مشترک بین دامها.
جذام، برص، جرب که همان گری بین حیوانات است.
در بحث اعتقادی امر به استقامت در برابر بیماری شده است. اجازه فرار را میپرسند و مسأله مراقبت را مطرح میکنند.
در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم است در صحاح سته اهل سنت برای طاعون مطالبی آمده است. نسبت به جرب مطالب خوبی آمده است.
فرد میگوید دیدم دامها مناسب است فهمیدم مبتلا به جرب شدهاند. از امام صادق علیه السلام سؤال میکند که مجاز به خریداری اینها هستم یا خیر؟
در برخی نقلها هست که حضرت فرمودند عدوی یعنی سرایت پیدا کرده است یا خیر؟
فرمودند اگر در همانجا نگه دارید اشکالی ندارد. لا عدوی یعنی سرایتی نیست. به لحاظ اصل مریضی اول در نظر میگیرند.
محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب قال: أخبرنا النضر بن قرواش الجمال قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن الجمال يكون بها الجرب أعزلها من إبلي مخافة أن يعديها جربها والدابة ربما صفرت لها حتى تشرب الماء؟ فقال أبو عبد الله (عليه السلام): إن أعرابيا أتى رسول الله (صلى الله عليه وآله) فقال: يا رسول الله إني أصيب الشاة والبقرة والناقة بالثمن اليسير وبها جرب فأكره شراءها مخافة أن يعدي ذلك الجرب إبلي وغنمي؟ فقال له رسول الله (عليه السلام): يا أعرابي فمن أعدى الأول، ثم قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): لا عدوى، ولا طيرة، ولا هامة، ولا شوم، ولا صفر، ولا رضاع بعد فصال ولا تعرب بعد هجرة، ولا صمت يوما إلى الليل، ولا طلاق قبل نكاح، ولا عتق قبل ملك ولا يتم بعد إدراك.[12]
ولی به لحاظ مراقبت میفرمایند به شهر طاعونزده وارد نشوید و اگر در آن هستید از آن خارج نشوید: إذا سمعتم بالطاعون بأرض فلا تدخلوا عليه، وإذا وقع وأنتم بأرض فلا تخرجوا منها.[13]
خود کرونا را نداشتهایم ولی نمونههایش را داریم که برخی روایات صحیحه را ان شاء الله عرض میکنیم.
سیر بحث کرونا
1. چرایی
2. تحقق و سابقه
3. احکام مرتبطی همانند وضو، غسل، احکام فردی، اجتماعی و ملی و حکومتی آن و با تمدن جهانی.
4. بحثهای عمدهای مانند مراقبت و اینها را داریم ان شاء الله و تزاحم احکام آن با برخی احکام دیگر.