1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/قسمت در دَین /کلام امام (رحمه الله) در مورد قسمت در دَین
اولین جلسهی درس فقه بعد از تعطیلات تابستان و تعطیلات رخ داده است. از این تعطیلی به خاطر بیماری عذرخواهیم. خدا را شاکریم که به فضل و رحمتش بر همهی ما تفضل کرد و ما را در محضر فقه آل محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قرار داد. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾؛[1] شکر، باعث زیادی نعمت است. «اللهم اجعلنا من المصلین الشاکرین». طبق سیرهی همه ساله، در آغاز درس فقه، یک حدیث اخلاقی و سلوکی مطرح میکردیم. حدیث امروز در محضر شکافنده و حقیقت علم، حضرت باقر العلوم (علیهالسلام) هستیم. از کتاب «عُدّة الداعی» ابن فهد حلی غفلت نکنید که کتاب سیروسلوکی است. قسمتهایی از این کتاب را با اشراف قدوة السالکین، حضرت علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) در محضرشان بودیم. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند:«مَا بَسَطَ عَبْدٌ يَدَيْهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ اسْتَحیَى اللَّهُ أَنْ يَرُدَّهَا صِفْراً حَتَّى يَجْعَلَ فِيهَا مِنْ فَضْلِهِ وَ رَحْمَتِهِ مَا يَشَاءُ».[2]
حدیث عجیبی است. در تفسیر گفتیم که خداوند، آیات نازل میکند و آیات، تحویل میگیرد. هستی انسان در این دو کلمه است. آیات آمده و آیات برمیگردد. انسان سالک در بین آیات نزولی و صعودی است. در این مسیر باید بکوشد که از مسیر خارج نشود. برای همین آنچه ما را در سیر آیات صعودی کمک میکند، دعا است. قرآن، آیات نازله است و دعا، آیات صاعده است. این صعود، نیاز به ترسیم و تصویر دارد. دیدید بچهها نقاشی میکنند و درون خود را متجلی میکنند؟ روانشناسان میگویند که یکی از راههای شناخت استعداد بچهها نقاشی است. ما در حال صورتسازی بدن اخرویمان هستیم. ما در سیر و سلوکمان در قوس نزول آیات آمده است و در قوس صعود که آیات میخواهد برگردد، نیاز به واسطه داریم. واسطهی ما، ذکر و دعا است. ترسیم ما، دو دست دراز است.
«الهی دست درازم». «ما بسط عبد یده الی الله»؛ هیچ بندهای دستش را به سوی خدا در حال قنوت باز نمیکند، الا اینکه خدا حیا میکند که او را صفر برگرداند. صفر، هیچ است. «صفر الکف»، یعنی در دستش هیچ نیست.
«الهی سبک آمدهام؛ سنگینم باز گردان». در دستمان هیچ نیست. «الهی سنگین آمدهام؛ سبکم بازگردان». یعنی بار گناه. «حال که آمدهام بازم مگردان؛ بگذار بمانم بی گناه؛ یا اوّاه».
تنها جایی که در نماز میتوان با زبان مادری صحبت کرد، قنوت است. باقی نماز عربی است. هر کس هر زبانی دارد. برای اینکه قنوت، ترسیم حالات انسان است. خداوند این پیام را به او میدهد و حیا میکند که دستی که خالی آمده است، خالی بر گردد. دستان ما گرچه خالی است، ولی بحمدالله پر است. به لحاظ ظاهر خالی است؛ ولی در باطن پر است. خداوند در این دست خالی، دو نعمت را میگذارد؛ یکی فضل و دیگری رحمت. عنایت دارید در فروق اللغة، اگر فضل و رحمت جدا بیاید، هر یک بر دیگری اطلاق میشود؛ ولی اگر با هم بیاید، متفاوت است. «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا».
﴿ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾؛[3] انسان، مفضول است که فاضل است. مرحوم واقع شده است که راحم است. اینجاست که انسان از فضل و رحمت الهی استفاده میکند.
اهل شب و سحر باشیم. سحر و شبمان را با قنوت و دعایمان استمرار بدهیم. دستمان را سمت باریتعالی دراز کنیم و تفضلات خاصمان را از باریتعالی دریافت کنیم. تنها چیزی که گُل میکند و باعث جلای فضل الهی میشود، شکر است. «الحمد لله الذی جعلنا من الشاکرین».
گاهی انسان دچار بیماری میشود و گمان میکند که بیماری، زحمت است؛ در حالی که باطن نقمت، نعمت و تفضل است. «الهی گمان میکردم نقمت بود؛ اما نعمت بود؛ رب انعمت فزد». بعضی مشکلات اجتماعی و سیاسی و فردی برای این است که انسان در محضر تفضل الهی است. «البَلاء للوَلاء»؛ وَلاء است که بلا میآورد و بلا، ولاء میآورد.
کرم بین و لطف خداوندگارگنه بنده کرده است و او شرمسار[4]
نفس خود را مدیریت کنید و در حال قنوت باشید. در حال قنوت، قرآن بخوانید. دعاهای صحیفهی سجادیه را بخوانید. عزیزان! غزه تحت ظلم یهود قرار گرفتهاند؛ با قنوت، برای پیروزی رزمندگان دعا داشته باشید. دعای هفتم صحیفه، سورهی فتح و نصر را بخوانید و تا میتوانید صلوات بفرستید، تا امت اسلامی از حوادث نجات یابد.
در بحث بانکداری اسلامی در سالهای گذشته به بحث مشارکت رسیدیم. زیرمجموعهی شرکت به بحث قسمت رسیدیم. اگر دو شریک خواستند قسمت کنند، باید چه کرد؟ قرعه را بحث کردیم. از مواردی که مال را از مشاع بودن خارج میکند، قسمت است. گفتیم که اگر قرعه، کاشف از رضایت باشد، عیبی ندارد.
قسمت اعیان را گذراندیم؛ به قسمت دیون رسیدیم.
مسألهی 18 از تحریرالوسیلة، ج 1، ص 633:
مسألة 18 - «لا تشرع القسمة في الديون المشتركة، فإذا كان لزيد وعمرو معا ديون على الناس بسبب يوجب الشركة كالإرث فأرادا تقسيمها قبل استيفائها فعدلا بينها وجعلا ما على الحاضر مثلا لأحدهما وما على البادي للآخر لم تفرز، بل تبقى على إشاعتها، نعم لو اشتركا في دين على أحد واستوفى أحدهما حصته بأن قصد كل من الدائن والمديون أن يكون ما يأخذه وفاء وأداء لحصته فالظاهر تعينه وبقاء حصة الشريك في ذمة المديون»؛[5]
کسی مرحوم شده و چند نفر در ارث شریک هستند. اگر استیفا شود، دَین تبدیل به عین میشود. اگر میخواهند طلب پدر را بگیرند و این دَین به صورت چک یا هر چیز دیگری بوده است، آیا دین را میتوانند تقسیم کنند؟ اگر این دین را تقسیم کنند؛ مثلا یک وارث، دین مُعَجّل را بردارد و دیگری مُؤَجّل و مدتدار را بردارد. حضرت امام (رحمهالله) میفرمایند: این قسمت در دَین جایز نیست و دَین بر همان اشاعهی خود باقی است. دین از نظر ایشان قابل قسمت نیست؛ چرا که مال مشاع بود و از مشارکت خارج نشده است.
حضرت امام (رحمهالله)، استدراکی دارند. اگر دو نفر در طلب از فردی شریک بودند و یکی، حصهی خود را گرفت و هر دو هم به گرفتن او رضایت دارند، در اینجا چون مطالبه شده و دین به عین تبدیل شده جایز است. دیگری میتواند باقی را مطالبه کند.
انشاءالله به اقوال و ادلهی فقها خواهیم رسید.