درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/تقسیم بین شرکا (اقاله) /مسائل متفرقه ی اقاله

 

1- بحث اخلاقی (خصوصیات امام (رحمه‌الله) و یاران ایشان)

در آستانه تعطیلات حوزه هستیم و این روزها ایام 15 خرداد و رحلت حضرت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) است. حدیث اخلاقی و معرفتی امروز را در محضر امام کاظم (علیه‌السلام) - پدر بزرگوار حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) - هستیم.

حضرت پیشگویی کردند از حوادث آخر الزمان و حوادث قم. ما نگاه اعجازی و کرامتی به این حدیث داریم. می‌توانیم بگوییم ائمه ما (علیه‌السلام) کلمات معرفتی‌ای که دارند برخی کرامت است. حدیث بسیار قابل دقتی است و نقشه راهی است و یک طمأنینه‌ای است برای مردم قم و ایران که جزو متقین و موفقین و انسان‌های وارسته هستند. هذا من فضل ربی. ربّ انعمت فزد. ایشان می‌فرمایند:

«رَجُلٌ مِن أهلِ قُم یَدعُو الناسَ إلَی الحقِّ یَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ کَزُبَرِ الحَدیدِ لا تَزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفِ و لا یَمُلّونَ مِنَ الحَربِ و لا یَجبُنونَ و عَلَی اللهِ یَتَوَکَّلونَ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ».[1]

1.1- خصوصیات امام (رحمه‌الله) در این روایت

«رجل من أهل قم یدعو الناس إلی الحق»؛

مرد توانایی از مردم قم، مردم را به حق دعوت می‌کند.

1.2- خصوصیات یاران امام (رحمه‌الله)

1.2.1- صلابت

«یجتمع معهم قوم کزبر الحدید»؛

گروهی مانند پاره‌های آهن محکم با او جمع می‌شوند.

«لا تزلهم الریاح العواصف»؛

بادها، این‌ها را هیچ نمی‌لغزاند.

1.2.2- خسته‌نشدن از جنگ

«و لا یملون من الحرب»؛

از جنگ خسته نمی‌شوند.

الحمدلله گویا همین زمان، این حدیث صادر شده است.

1.2.3- نترسیدن از مرگ

«و لا یجبنون»؛

اهل ترس نیستند و انسان‌های با شجاعتی هستند.

1.2.4- توکل بر خداوند

«و علی الله یتوکلون»؛

بر خدا توکل می‌کنند که صفت عجیبی است.

حضرت چند خصلت برای مردم این زمان بیان کردند. این احادیث که این‌گونه است، اِخبارات غیبی است و کراماتی است که دلیل بر اعجاز ائمه (علیهم‌السلام) است:

    1. رهبر این‌ها از قم است؛

    2. دعوت به حق است، نه باطل؛

    3. مردم هم اجتماع دارند و مردم با شهامتی هستند؛

    4. این‌ها طوفان‌زده‌ی حوادث و فتنه‌ها نمی‌شوند و آن‌ها را رد می‌کنند؛

    5. این‌ها اهل خسته‌شدن نیستند و صفت فرشته‌ها را دارند. ﴿وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾.[2] و «لا یسئمون»؛ خسته نمی‌شوند و استقامت در جنگ دارند؛

    6. اهل ترس نیستند و شجاعند؛

    7. به خدا توکل دارند.

1.3- عاقبت برای اهل تقوا

«و العاقبة للمتّقین»؛ عاقبت از انسان‌های با تقوا است. وصف به شیء، مشعر به علیت است. این‌ها اهل تقوا هستند. برداشت از این حدیث این است که این حدیث بر حوادث زمان ما تطبیق می‌شود. باید قدر بدانیم و در صداقت و استقامت راه‌مان پا برجا باشیم. بدانیم که نقشه را از ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[3] گرفتیم. امام خمینی (رحمه‌الله) فرمودند: «مملکت ما مملکت امام زمان (علیه‌السلام) است».[4] حاکی از این است که ما بستر ظهور را فراهم می‌کنیم.

1.4- کلام سیدابوالحسن قزوینی (رحمه‌الله) در مورد امام (رحمه‌الله)

حضرت علامه حسن‌زاده (قدّس‌الله‌نفسه‌الزکیة) فرمودند: «یکی از اساتید ما استاد امام هم بودند. سیدابوالحسن قزوینی (رحمه‌الله)، استاد اسفار ما و امام بودند. ایشان در خاطره‌ی درس و بحث در سال‌های قبل از انقلاب در مورد امام (رحمه‌الله) فرمودند: «ایشان عالِمی است که کارهای استثنایی انجام خواهد داد». انسان‌های توانمند، ذخیره‌ی الهی هستند.

1.5- نقش ولایت فقیه در حفظ امنیت کشور بعد از شهادت شهید رئیسی (رحمه‌الله)

رضوان الهی بر شهدای خدمت. این حادثه‌ی ناگوار اگر در کشور دیگری رخ می‌داد، فتنه‌ها و حوادثی رخ می‌داد. اینکه حضرت امام (رحمه‌الله) فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید، تا به مملکت شما آسیبی نرسد»،[5] به همین جهت است. ما درایت ولیّ فقیه را ملاحظه کردیم. خبرگزاری‌های خارجی از امنیت و آرامشی که در ایران است، حرف می‌زنند. «الفضل ما شهدت به الاعداء».[6] «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیر المؤمنین و أولاده المعصومین». اگر پیرو ولایت باشیم، نه در دنیا و نه در آخرت، طوفان‌زده می‌شویم.

1.6- نزدیک‌بودن پیروزی نهایی و ظهور امام عصر (علیه‌السلام)

خدا را شاکریم که به تعبیر امام سجاد (علیه‌السلام)، ما را در دوره‌ی آخرالزمان آفریده است. تا کمالات شهدا و عزت علما را ببینیم، عزت اسلام و مسلمانان را ببینیم. بدانید که ان‌شاءالله پیروزی نهایی نزدیک است و ما در گام‌های اول پیروزی نهایی هستیم. ان‌شاء‌الله پیروزی نهایی ما روز ظهور است.

در این روایات نمی‌توان قائل به حصر شد، ولی قائل به تطبیق هستیم. مبنای ما تمثیل است. قطعا حضرت امام (رحمه‌الله)، یکی از مصادیق در روایت هستند.

2- خلاصه جلسه گذشته

چند مطلبی از مشارکت باقی مانده بود که محضرتان عرض کنیم. در این بحث بودیم که آیا اقاله در قرعه جایز است، یا خیر؟ اگر سهام‌داران، سهام خود را با قرعه مشخص کردند، می‌توانند سهم‌های مفروز و جداشده را به مشاع برگردانند. گفتیم اقاله در قرعه اشکالی ندارد. حضرت امام (رحمه‌الله) فرمودند: «قرعه، لزوم‌آور است».[7]

3- تعیین سهم بدون قرعه

بحث دیگری که هست، این است که اگر شرکا قرعه نزدند، ولی به رضایت سهم‌ها را جدا کردند و سهم مشاع را مفروض و معین کردند، آیا اینجا می‌شود اقاله داشت و مرزبندی و سهام‌بندی را تغییر داد و به هم زد؟ لازم است، یا خیر؟

4- نظر امام (رحمه‌الله)

حضرت امام (رحمه‌الله) می‌فرمایند:

«و أما بغیر القرعة فلزومها محل اشکال».[8]

اگر از راه‌هایی مانند هبه و صلح و راه‌های دیگر باعث جدایی سهم‌ها شد، لزوم آن از نظر امام دچار مشکل است و به نظر ایشان از عقود جایز است. اگر شرکا مثلا در خانه با هم رضایت دادند، لزوم‌آور نیست و اقاله جایز است. سهم مفروز (جداشده) را می‌توانند مشاع کنند. وقتی در قرعه گفتیم اقاله هست، اینجا نیز می‌توان قائل به اقاله شد.

5- اشکال استاد بر کلام امام (رحمه‌الله)

اگر روزی این‌ها سهم مشاع را تبدیل به سهم مفروز و جداشده کردند و بدون قرعه با رضایت سهم‌ها مشخص شد، اگر بعد قرارداد محکمی بستند و ماده‌ای در آن قرار دادند که این تقسیم، محتوم و حتمی است، این لزوم‌آور است. این‌ها راه اقاله را بستند؛ مانند قراردادهایی که فردی می‌خواهد کارش را با جدیت دنبال کند و تمام خیارات را سلب می‌کنند؛ بله، اگر رضایت خاص بود، معتبر است و لزوم‌آور است.

مسأله 18 ام تحریر که بحث دَین است و نیاز به بحث بیشتری دارد، ان‌شاءالله در سال آینده بحث کنیم.

6- توصیه استاد به مناسبت شروع تعطیلات تابستانی

ان‌شاءالله تعطیلات خوبی داشته باشید. ما در ایام تعطیلات، شلوغ‌تر بودیم و کار بیشتری داشتیم. مرحوم علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «ما هیچ موقع فارغ‌التحصیل نیستیم. همیشه باید در حال به دست‌ آوردن باشیم. کار انجام‌نشده زیاد است.

 


[1] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج60، ص216.
[2] سوره نحل، آيه 50.
[3] سوره حمد، آيه 6.
[4] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج8، ص208.
[5] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج9، ص170.
[6] الصراط المستقيم، العاملي، علي بن يونس، ج1، ص154.
[7] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص633.
[8] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص633.