1403/03/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/قرعه بین شرکا (اقاله در قرعه) /فسخ بودن اقاله - گستردگی جریان اقاله در اکثر عقود
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُه»[1]
این حدیث، از احادیثی است که انسان باید جداً برای آن برنامهریزی علمی و عملی انجام دهد.
«أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ»؛
شما امروز در روزگاری هستید که روزهای آرزوی شماست و در پس این آرزو، أجل است. این آرزوها هرچقدر طولانی باشد، أجل آن را کوتاه و تمام میکند. أجل، مدت و پایان أمل (آرزو) است.
ما أمل داریم و عمل. عمل مطلوب، ولی أمل نامطلوب است. کارکرد و تلاش و کوشش، مطلوب است. ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾،[2] ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾.[3] اما أمل، نامطلوب است. آرزو (أمل) آن است که نسبت به زمان، بیشتر است و تطابق زمانی و فعلی ندارد؛ برخلاف کار (عمل) که نتیجهی زمان و مکان است.
«فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُه»؛
همهی ما انسانها یک وضعیت موجود داریم و یک وضعیت مطلوب که باید سعی کنیم وضعیت موجودمان، وضعیت مطلوب بشود؛ و این، یعنی کمال. همهی انسانها طالب هستند و طالب باید وضعیت مطلوب را بخواهد. حضرت فرمودند: «اگر انسانی که در ایام آرزویش است - یعنی در زمانی است که میتواند زمان را بر کارش وفق دهد و وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب برساند - آرزو را به کار منتهی کند، کارش برای او منفعت دارد و رسیدن أجل ضرری به او نمیرساند. پیام معرفتی حدیث این است که بکوشیم از فرصتی که داریم، استفاده کرده و فرصتسوزی نکنیم.
خداوند، جناب آقای رئیسی را رحمت کند که انسان پُرتلاش و خدومی بود. رضوان الهی بر ایشان و همراهان ایشان. آنچه از ایشان ماند، کارش است. اگر دستش پر است، بهخاطر کارهایی است که انجام داده است. ما هم باید برنامهریزی کنیم و اهل تلاش باشیم. ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾.[4] ما کار انجامنشده، زیاد داریم؛ چه کارِ آموزشی، چه پژوهشی و چه سیروسلوکی؛ بهخصوص سیروسلوکی.
در ایام اربعین کلیمی هستیم، در این ایام بدون اربعین نباشیم. اصلاً تمام سال را به اربعین تقسیم کنید. اگر چنین کنید، آرزو را به فعلیت رساندهاید. به فعلیت رسیدن آرزو، یعنی تطبیق وضعیت مطلوب با وضعیت موجود؛ و این، کمال انسان است. کمال هر کسی به وفق خودش است. «شخصیةُ کُلِّ شیءٍ و کمالُ کُلِّ شیءٍ بِحَسَبِه». شما که جلوداران مردم هستید، باید برنامهریزی کرده و این جهت را بیشتر رعایت کنید.
در بحث بانکداری اسلامی در بحث شرکت به عنوان مهمِ تقسیم سهام رسیدیم. در تقسیم سهام، بحث این بود که قرعه لازم است، یا خیر؟
آیا قرعه در تمام عقود جاری است، یا در عقود خاصی جاری است؟ قرعه در خیلی از عقود، جاری است. بحث در مورد این بود که اِقاله در قرعه است، یا خیر؟
کلماتی را بیان کردیم. حضرت امام (رحمهالله)، قرعه را لازم میدانستند و اِقاله در آن راه نمیدادند. قرعه، یعنی سهم مشاع، تبدیل به سهم معین میشود و هنگامی که تعیین شد، قابل پسدادن نیست.
نظر ما این شد که اِقاله مشروعیت دارد. روایات اقاله را خواندیم. مشروعیتِ آن به این است که حق استحبابیِ ترخیصی در تمام معاملات است. بیع به عنوان تخصیص اِقاله نیست؛ بلکه بیع، نمونهای از جریان اِقاله است.
اگر در معاملاتی که جایز است، اِقاله را قائل شویم، ثمره ندارد؛ مانند هبه و لزومی ندارد. در مواردی که لزوم است، اِقاله موضوعیت دارد و ترخیص است. امر لازم را تبدیل به جایز میکند. اِقاله را در کلیهی معاملات وارد میدانیم.
تفاوت در این است که اِقاله، فسخ است، یا بیع؟ به نظر ما فسخ است، نه بیع. اگر بیع باشد، باز خیارات دارد. اِقاله را از اصل وارد میدانیم، نه از زمان معامله. اگر کسی جنسی را برگرداند، اگر نمایی دارد، نماء برای طرف مقابل است، نه طرفی که برگردانده؛ مگر اینکه رضایت دهد و نماء را هم برگرداند. از همان زمان اِقاله وارد است، نه از زمان معامله.
الان شرکا، تقسیم به قرعه کردند. سهام را مشخص کردند. حال اِقاله وارد شد. به نظر امام (رحمهالله)، راه برگشتی نیست. به نظر ما اِقاله در قراردادها هست. اِقاله، یک امر عقلایی مشروع است. در بین عقلا ورود دارد. امر عقلاییای که شارع نهی نکرده است، وارد است؛ ولو تثبیت نکرده باشد. در ارزهای دیجیتال هم مبنای ما همین است.
ما اِقاله را به خصوص بین اَحِبّه و دوستان وارد میدانیم. بنابر حکم دوستی که میگوید: «اگر دوستت آمد، دلش را نشکن». یک امر عقلایی مشروع است. زمان [اجرای] اِقاله هم از زمان [درخواست] اِقاله [از طرف یکی از طرفین معامله، یا شرکا] است، نه از زمان معامله. تفاوت در ضمان و نماء است. نماء برای کسی است که در آن مدت صاحب [مال] بوده است. معامله، لازم است و تنها یک امر ترخیصی است. خیارات، حق است، ولی اِقاله، جواز است.
مرحوم شهید در مسالک، ج 3، ص 436:
«جَعلُ الإقالةِ مِن مَقاصِدِ السَّلف غَیرُ حَسَنٍ فإنّها لا تختصُّ بهِ بل و لا ببابِ البیعِ. لِجَرَیانِها فی سائرِ العُقودِ المُتَقَوِّمَةِ مِنَ الجانِبَینِ بالمالِ».[5]
اینکه اِقاله را در بیع سلف قرار دهیم، زیبنده نیست. اِقاله، مختص به سلف نیست و مختص بیع هم نیست. در تمام معاملات مالی جاری است. از عقود هم نکاح است؛ ولی طبق فرمایش ایشان، اِقاله در آن جایز نیست. در مبادلات مالی مانند مزارعه، مضاربه، سلف و اجاره جاری است؛ الا ما خرج بالدلیل؛ مانند: نکاح.
در قرعه، سهم مشاع تبدیل به سهم مفروض و معین میشود. اگر پشیمان شد، راه برای بازگشت وجود دارد. ولی حضرت امام (رحمهالله)، اِقاله را در قرعه راه نمیدادند.
بحث دیگر این است که اِقاله از چیست؟ اِقاله از «قیل» است و به استراحت لحظهای، اِقاله میگویند. خواب قیلوله برای استراحت هم از همین باب است. اِقاله برای این است که اموال از تبادل، آرام میگیرد و تبادلات، متوقف میشود و استراحتی رخ میدهد.
﴿أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا﴾.[6] «مَقیل»، یعنی استراحتگاه. بهترین آرامگاه، بهشت است. اگر به قبور آرامگاه میگویند، تسامحی است؛ وگرنه بهترین آرامگاه، بهشت است.
بحث بعدی: آیا اِقاله در برخی اموال جاری میشود و یا کلیهی اموال؟