1402/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت (قسمت بین شرکا) /ادلهی مشروعیت قرعه
حدیث امروز را به مناسبت ایام و رحلت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در محضر امام سجاد (علیهالسلام) در مورد حالات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) هستیم. امام سجاد (علیهالسلام)، دربارهی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) فرمودند: «أنتِ بِحَمدِ اللّه عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ».[1]
ایام ماه مبارک رجب است. مراسم اعتکاف، دیروز پایان پذیرفت. ماه رجب و جمع معتکفان. از اسرار ناگفتهی اعتکاف این است که انسان در این ماه، نفسش و کمالات فردی و اجتماعیاش را مدیریت میکند. در جمع معتکفان گفتیم که اعتکاف، مدیریت سه اُنس است: اُنس با خود، انُس با خدا و اُنس با دیگران. اعتکاف، تأمین کنندهی هر سه انس است. در میان جمع، عبادت دارد و اُنس با خدا دارد. معرفت نفس دارد و سیر و سلوک دارد و اُنس با خود و معرفت نفس را مدیریت می کند. در میان جمع است و اُنس با دیگران را مدیریت میکند. اعتکاف، مدیریت این سه اُنس است. نتیجهاش این است که اعتکاف، اُنس میآورد و اُنس، وحدت میآورد و وحدت، معرفت میآورد. «من در میان جمع و دلم جای دیگر است».[2] اگر انسانها در میان جمع بودند و دلشان، جای دیگر بود، به سِرّ اعتکاف رسیدهاند. اعتکاف، مدیریت نفسانی در میان جمع انسانی است. عرفان، اِنزوا نیست. عرفان این است که انسان در میان جمع باشد و خدا خدایش بلند باشد. اعتکاف هم یکی از وسایل و ابزاری است که در مسیر معرفت نفس، میانبُر است؛ به خصوص اعتکاف امسال که در ولادت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و میانهاش، جمعه و آخرش، وفات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است.
امام سجاد (علیهالسلام)، شکر خدا را کردند که شما عالمهی غیر معلَّمه هستید. عالمی هستید که تعلیم داده نشدید و فهیمی هستید که فهم را از دیگران دریافت نکردید. دانشمندی و عالم بودنِ شما بدون معلم است. خِرَدمندیِ شما بدون دریافت خِرَد از دیگران است. در زیارتنامه حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) میگوییم: «شما نزد خدا شأنی دارید».[3] حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، مقام عندیّت و علم لدنّی دارند.
ایشان معصوم اصطلاحی نیستند، ولی مرتبهای از عصمت را دارند. میتوان گفت حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، تالیتِلوِ معصوم است.
گاهی آنقدر مقامش بالا میآید که نگهدار معصومین (علیهمالسلام) میشود. حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، مقام نگهداری چند معصوم (علیهمالسلام) را دارد که از بزرگترین مقامهای اجتماعی ایشان است.
با آن اشتغالات و مصائب که داشتند، نماز شب را رها نکردند[4] و برای ما طلاب، درسی است. امام حسین (علیهالسلام) به ایشان، التماس دعا دارند و میفرمایند: «یا أُختاهُ لا تُنسینی فی نافِلَةِ اللَّیلِ».[5] علم الهی، غیر از علوم اکتسابی است. خصلت ایشان این بود که علم الهی داشتند. هم حافظ امام حسین (علیهالسلام) بودند و در مرحلهی بعدی، حافظ امام سجاد (علیهالسلام) و بعد حافظ امام باقر (علیهالسلام) بودند. پیامآور حادثهی کربلا بودند. امیدواریم در این روزها از حالات و سیرهی حضرت استفاده کنیم و ولایتمداری و علم و تقوا را از حضرت، درس بگیریم.
در بحث بانکداری و مشارکت و قسمت شرکا به یکی از کارهایی که برای قسمت از آن استفاده میشود، رسیدیم؛ یعنی بحث قرعه که مستقل است. چند دلیل را مطرح کردیم.
روایات قرعه، عرض میشود. دلیل دیگر اینکه قرعه بین عقلای عالم، مرسوم است. میتوان گفت قرعه، عقلایی است. دلیل دیگر این که قرعه را به نحو خاص نمیدانیم. اصلش، مشروع است و خصوصیاتش، متداول در زمانهای مختلف است. الغای خصوصیت میشود و اصل آن به عنوان مطلب عقلایی و شرعی، قابل قبول است. آنچه شارع از سیرهی عقلا رد نکند، مشروعیت دارد.
دلیل بعدی، آیات مختلف راجع به قرعه است. آیات، روایات و سیرهی عقلاییه، مؤید قرعه است. زمان حضرت مریم (سلاماللهعلیها) برای اینکه ایشان تحت تکفل چه کسی قرار گیرد، بزرگان و رهبانان و کشیشها و اسقفها همه خواستند ایشان را کفالت کنند. مادر حضرت مریم (سلاماللهعلیها) نذر کرده بودند که ایشان، خادمهی بیت المقدِس باشند.
﴿وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ﴾؛[6] قلمهایشان را انداختند که ببینند کدام، ایشان را کفالت کنند. همهی قلمها در آب فرو رفت و تنها قلم حضرت زکریا (علیهالسلام) ماند که ایشان کفیل شد. این، دلیل مشروعیت قرعه است. اخباریون گفتهاند چون قرعه به سیرهی خاص در روایات مطرح شده است، باید با همان نحوه قرعه بزنیم؛ ولی به نظر ما افکندن قلمها در قرآن نیز سیرهی تمثیلی است، نه تخصیصی.
در داستان حضرت یونس (علیهالسلام) که در شکم ماهی قرار گرفتند، قرآن میفرماید: ﴿فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ﴾.[7] «سَاهَمَ» از «سَهم» و «سِهام» است. سهم هر یکی را نوشتند. چوبهی تیر بود و نوشتند و در کیسهای گذاشتند و قرعهکشی کردند و قرعه به نام حضرت یونس (علیهالسلام) در آمد. کشتی سنگین شد و قرار شد یکی را داخل دریا بیندازند. ایشان را داخل دریا انداختند. مظلوم شد و ماهی، حافظ و نگهبان ایشان شد.
﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا﴾.[8] اگر بتوانید ذکر یونسیه را چلّه بگیرید، خوب است. ذکر یونسیه، این قسمت از آیه است: ﴿لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾.[9] از صد مرتبه کمتر نباشد و اگر بیشتر شد، اشکالی ندارد. از حضرت علامه حسنزاده (قدّساللهنفسهالزکیة) تشکر میکنیم که چندین چلهی یونسیه را به اِشراف ایشان انجام دادیم که الحمدلله برکات خوبی داشت؛ به خصوص در این ماه رجب و شعبان و ماه رمضان، [این ذکر یونسیه را داشته باشید].
این حکایاتی که نقل میشود و قرآن، نه تأیید میکند و نه ردّ، میتوانیم به عنوان نمونهی عینی و تأیید استفاده کنیم. از قضاوتهای اهل بیت (علیهمالسلام) هم به عنوان مناط احکام میتوانیم استفاده کنیم.
روایات مختلفی داریم که مسألهی قرعه، مطرح شده است؛ به خصوص روایاتی که راجع به استخاره و تفأل است. [یکی از اقسام استخاره،] استخارهی ذات الرقاع است.[10] اسمهایی را روی کاغذ یا چوب مینویسند و جابجا میکنند و به کسی میگویند بردارد. یا با تسبیح استخاره گرفتن، روشهای مختلفی دارد. صاحبجواهر (رحمهالله) هم روشی دارد. چند دانه برای خوب، بد یا میانه در نظر میگیرند. یک قبضه از تسبیح میگیرند و شمارش میکنند. یا بر زمین مطلبی را مینوشتند و افراد را مخیر به انتخاب میکردند و یا در بقچهای، مطالبی میگذاشتند و افراد برمیداشتند.
[واقعیت] در علم الله هست و برای انسان، مجهول است. همین که با قرعه به علمٌ مّا برسد، کافی است. در قرعههای متداول به دستگاههای چرخان میدهند، یا دیجیتالی و یا دستی استفاده میکنند. به نظر برخی، قرعه نباید در مَرئَی و منظر باشد. برخی فقها عدم رؤیت را شرط کردند؛ ولی ما شرط نمیدانیم. مهم تعیین و تلاش برای کشف واقع است. گاهی در منظر بودن، مزیت است.
عبارت حضرت امام (رحمهالله) این بود:
«مسألة 14 - الظاهر أنه ليست للقرعة كيفية خاصة، وإنما تكون منوطة بمواضعة القاسم والمتقاسمين بإناطة التعين بأمر ليست إرادة المخلوق دخيلة فيه مفوضا للأمر إلى الخالق جل شأنه، سواء كان بكتابة رقاع أو إعلام علامة في حصاة أو نواة أو ورق أو خشب أو غير ذلك».[11]