1402/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت (قسمت بین شرکا) /کلام فقها در مورد کیفیت قرعه
ماه مبارک رجب است. ماه سیر و سلوک و تعظیم و تکریم اولیای الهی است. تکریم اولیای الهی به اقتدای به آنها است. حدیث امروز را در محضر امام کاظم (علیهالسلام) پدر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هستیم.
حضرت فرمودند: «رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِيمٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ».[1]
اگر قرار باشد ماه مبارک رجب را تعریف کنیم، این تعریف امام کاظم (علیهالسلام)، بهترین تعریفها است. «عظیم»، صفت باریتعالی است. وصف خدا[2] و صفت اخلاق آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)[3] است. عظمت ماه رجب به این است که کوچکها را بزرگ میکند. اخلاق آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، صغیرها را عظیم میکند. اسوهی حسنه است.[4] ماه رجب هم ماه عظیمی است. این «یضاعف الله فیه الحسنات»، بیان عظیم است. سه وصف برای این ماه بیان شده است. ماه عظیم و ماهی که در آن خوبیها چند برابر میشود. نفسِ ماه، بدیها را برطرف میکند. اولین ماه حرام است؛ چرا که حرمت دارد.
اول ماه رجب، تمام جنگها و جدالها آن زمان تعطیل میشد. همه تعطیل میشد. احترام خاصی داشتند. در مسائل اسلامی، نظرمان این است که شارع مقدس، ممضی است؛ مگر در مواردی که مؤسس است. ماههای حرام در گذشتهها وجود داشت و بعدا آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) به عنوان سنت حسنهی گذشته تأیید کردند و ترویج دادند. قوانینی هم برای آن گذاشتند. اولیای الهی، معمولا آغاز سیر و سلوکشان از ماه مبارک رجب است.
عرض ما این است که ماه مبارک رجب، پیشنیاز شهر الله الأعظم است؛ یعنی ماه مبارک رمضان. هر دو شهر الله هستند. هر دو عظمتشان به این است که مرتبط به آیات الهی هستند؛ یکی آغاز نزول است که ماه مبارک رجب است و دیگری پایان نزول که ماه مبارک رمضان است. برنامهی خاصی برای این ماه قرار دهید که انشاءالله همهی ما جزو رجبیون باشیم.
در بانکداری اسلامی به قراردادهای مشارکتی رسیدیم و در قراردادهای مشارکتی به عنوان قسمت رسیدیم. یکی از مواردی که به کمک قسمت میآید، قرعه است.
مسأله چهاردهم تحریر حضرت امام (رحمهالله)، این است:
«(مسألة 14): الظاهر أنّه ليست للقرعة كيفيّة خاصّة، وإنّما تكون منوطة بمواضعة القاسم والمتقاسمين؛ بإناطة التعيّن بأمر ليست إرادة المخلوق دخيلة فيه؛ مفوّضاً للأمر إلى الخالق جلّ شأنه؛ سواء كان بكتابة رقاع، أو إعلام علامة في حصاة أو نواة أو ورق أو خشب، أو غير ذلك».[5]
برای قرعه، کیفیت خاصی نداریم. اصل تأیید قرعه به این است که مجهولی را مشخص کند، یا علم الله را برای دیگران معین کند.
بنبست، علم مخلوق است؛ مانند اختلاف شرکا که در اینجا سراغ قرعه میرویم. البته ما قرعه را مانند صلح، فقط برای اختلاف نمیدانیم؛ بلکه قرعهی ابتدایی هم میشود.
قرعه میتواند به نوشتن رقعهای باشد، یا علامتی در ریگها یا با هستهی خرما یا با کاغذ یا چوب و مانند آن. الآن هم با توپ گردان انجام میدهند. نرمافزار هم اگر هک نکنند و فرم به آن ندهند، قرعه با آن انجام میشود. هکرهایی هستند که میتوانند دخل و تصرف کنند.
صاحب مسالک (رحمهالله) در ج 14، ص 41 میفرمایند:
«و ما ذكره من كتبة الأسماء و السهام و وضعه في بندقة من طين و نحوه هو المشهور في استعمال الفقهاء، و لكن لا يتعيّن، فلو جعلها بالأقلام و الحصى و الورق و ما جرى مجراها مع مراعاة الستر كفى. و قد أشرنا إليه في باب العتق».[6]
صاحبمسالک (رحمهالله) میفرمایند: «آنچه صاحب شرایع فرمودند، یعنی نوشتن اسماء و سهمها و قرار دادن در ظرفی از خاک و مانند آن، مشهور نزد فقها است، ولی معین نیست. پس اگر با قلم و ریگ و کاغذ و مانند آن باشد، اگر مراعات ستر شود، اشکال ندارد».
به نظر ما اگر در دید هم باشد، عیبی ندارد. بهترین قرعه از نظر ما این است که در مرئی و منظر باشد.
«والظاهر عدم وجوب خصوص كتابة الرقاع وعدم الصون في ساتر، بل وعدم وجوب كون المأمور مكلفا، بل وغير ذلك من القيود المزبورة، إذ المراد حصول التعيين من غير اختيارهما أو وكيلهما، بل يفوضان أمره إلى الله تعالى ويفعلان ما يفيده وإن كان الأولى الاقتصار على المأثور والمعهود».[7]
نیاز نیست به روش خاصی باشد و پوشیده در ساتر باشد. مکلف بودن قرعه زننده هم لازم نیست. صبی هم میتواند انجام دهد. گاهی حیوانات هم میتوانند انجام دهند. گاهی توسط مرغ عشق، کاغذی بر میدارند و فال میگیرند. قرعه با آن هم مشکلی ندارد. به نظر ما هم حرف خوبی است. مهم، رفع مجهول و نزاع است.
چون مراد از قرعه، معین شدن بدون اختیار طرفین یا وکیل آنها است. در قرعه کار را به خدا واگذار میکنند و شریکین یا وکیلین، بدون اختیار انجام میدهند؛ هرچند اکتفا بر آن چیزی است که در روایت آمده است و یا متداول بین عرف است؛ یعنی روش مأثور و معهود. در روایت هست که در رقعههایی مینوشتند، یا تیر میانداختند؛ چون اهل آموزشهای نظامی بودند.
در زمان ما با همین توپهای گردان انجام میدهند. گاهی دست هم در آن دخیل نیست و ممکن است برقی باشد و بایستد.
دربارهی قرعه بر خلاف برخی مباحث قبلی، دلیلهای مختلفی داریم. دربارهی مشروعیت آن، دلیل هست. روایات مختلفی هست که برخی را عرض خواهیم کرد.
دلیل دیگر، سیره است. در سیرهی عقلا معتقدیم همینقدر که ردع و منعی از جانب شارع مقدس نباشد، کافی است. سیرهی عقلا، اعم از مسلمانان و غیر آنان است. ما احکام را واجب عقلی میدانیم و امتثال آنها هم عقلی است. اگر مبنای شما این شود، باید اول دلیل شرعی بیاید و مفادش معلوم شود و مکلفان و متدینان هم متوجه شوند و دنبال امتثال بروند. برخی که تکلیف را فقط شرعی میدانند، خیلی از مکفان را عملا خارج میدانند. ولی به نظر ما همین که کسی به بلوغ رسید، چه مؤمن و چه کافر، مأمور به اوامر و منهی از نواهی هستند.