1402/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /دیدگاه صاحب جواهر در مورد کیفیت قسمت
توصیهی اخلاقی امروز را در محضر امام هادی (علیهالسلام) -مظهر هدایت خداوند - هستیم. آثار گرانبهایی از ایشان مانده است؛ زیارت جامعهی کبیره و زیارت غدیریه. این حدیث میطلبد حوزههای علمیه و دانشگاهها برای فرمایش ایشان، برنامهریزی داشته باشند و فرمایش ایشان برای کسانی که میخواهند کاستیها را جبران کنند، دستورالعمل شود؛ برای دولتمردان و مدیران و دانشمندان و دیگران. این حدیث در کتاب تحف العقول و میزان الحکمة هست.
«أُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ».[1]
شما به جای اینکه برای گذشتهها افسوس بخورید، با گرفتن تصمیم جدی برای رفع کاستیها آن را جبران کنید. تأسف بر گذشته، کارایی ندارد، ولی برداشتِ کاستیها کارایی دارد.
ذکر، یادآوری بین اندیشه و انگیزه است. ذکر آن است که انسان از کلی به جزیی برسد که اصول آن را داشته و غفلت داشته است. چقدر در قرآن، «أُذکُر»های در دنبال آیات داریم. «إذ قال» و مانند آن، یعنی «أُذکُر إذ». حضرت در این حدیث، «حسرات» را جمع آوردند که جمع حسرت است. حسرتهای ناشی از تفریط را به یاد بیاور. انسان میتوانست بیشتر کار کند، ولی کار نکرد. از این شکستها یا عدم موفقیتهای گذشته، این را به مقدم کردنِ حزم و اراده بگیرید. به لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی میتوان گفت که شکست از سستیِ اراده است. اگر اراده تقویت شود، اندوه نخواهد بود. شکست، ناشی از ارادهی ضعیف است. دولتمردان باید در مجامع عالیِ مدیریتی و مشورتی خود و جمع وزرا این جبران حسرتها با ارادهی قوی را مطرح کنند. کمبودها با مقدم کردن ارادههای قوی جبران میشود.
خداوند درجات حضرت امام را متعالی کند. فرماندهان میگفتند: «وقتی در جنگ، اظهار ضعف میکردیم، میفرمودند: ارادهتان را قوی کنید، پیروز میشوید». ایشان، حکیم است که رسیده است. اثر نفس، تا کجاست!
عرض من این است که اعزهی من! ما هم بیاییم گذشتهها که گرچه گذشته، ولی در واقع، جمع شده است، از جمعِ گذشته برداشت کنیم. چه بخوانیم؟ چه انجام دهیم؟ کجای کاریم؟ چه باید بشویم؟ هم باید عند الله ضرر نکنیم و هم برای رضایت خودمان کار کنیم. بنشینیم حسراتمان را بررسی کنیم. یکی از چیزهایی که روز قیامت، ناراحت کننده است، «یوم الحسرة» است. کمبودهایی که نتوانسته است، جبران کند، در قیامت، سبب حسرت است.
الحمدلله رب العالمین در بحث قسمت بودیم. مباحثِ کاربردی است. راهکارهای مختلف دارد. در سؤالهای فقهی و اقتصادی هم قسمت، زیاد طرح میشود.
ابواب مشارکت، قضا و ارث، مواضع طرح بحث قسمت در فقه است.
«ثم هي بالنسبة إلى الإجبار عليها مع طلب أحد الشركاء وعدمه تنقسم قسمين فكل ما لا ضرر في قسمته على أحد الشركاء ولو من جهة الاحتياج (ولو یکی درخواست نکند) إلى رد يجبر الممتنع مع التماس الشريك أو وليه القسمة بلا خلاف أجده فيه أيضا بل الظاهر الاتفاق عليه (ممتنع را با التماس و خواهش مجبور میکنیم بر قسمت و این مسأله اتفاقی است)، ولعله العمدة بعد قاعدة وجوب إيصال الحق إلى مستحقه (اولین دلیل، لزوم رسیدن هر کس به حق خود است) مع عدم الضرر والضرار (مستلزم ضرر نیز نیست)، ويكون الاقتسام (راهکار تقسیم را هم بیان میکنند) بتعديل السهام بالأجزاء (این همان ارزشگذاریای است که گفتیم) إن كانت في متساويها كيلا أو وزنا أو زرعا أو عدا بعدد الأنصباء (به تعداد نصیبها و سهمها)، أو بالقيمة إن اختلفت كالأرض والحيوان والقرعة بأن يكتب أسماء الشركاء أو السهام (اسم هر شریک یا سهم را در برگهای برای قرعه بنویسند) كل في رقعة وتصان ويؤمر من لم يطلع على الحال بإخراج إحداها على اسم أحد المتقاسمين أو أحد السهام (یک نفر که در جریان نیست، قرعه را بر میدارد که شبههی تبانی نباشد)، هذا إن اتفقت السهام قدرا، ولو اختلفت قسم على أقل السهام، و جعل لها أول يعينه المتقاسمون، و إلا الحاكم و تكتب أسماؤهم، لا أسماء السهام حذرا من التفريق، فمن خرج اسمه أولا أخذ من الأول، و أكمل نصيبه منها على الترتيب، ثم يخرج الثاني إن كانوا أكثر من اثنين، وهكذا وبذلك تتم القسمة من غير حاجة إلى شيء آخر من رضى بعده وغيره في قسمة الإجبار وغيرها، (اگر سهام از جهت ارزش مختلف بود، همهی سهامها به کمترین سهم تقسیم میشود و برای آن سهام، اول تعیین میشود؛ مثلا روز اول آبیاری، روز دوم و همینطور. که خود تقسیم کنندگان، اول را تعیین میکنند؛ و اگر خودشان تعیین نکردند، حاکم تعیین میکند. و نامهای سهامداران نوشته میشود. هر کس نامش اول بیرون آمد، از قسمت اول سهام استفاده میکند و نصیب خود را به ترتیب از سهام برمیدارد و بعد نفر دوم و همینطور. در این صورت دیگر نیازی به رضایت بعد از استفاده از سهام در قسمت اجبار نیست.) بل ولا في قسمة الرد إذا كان القاسم في الجميع منصوبا (اگر قسمتکننده، نمایندهی همه باشد و به کار او رضایت دهند، به رضایت جداگانهی شرکاء نیاز نیست)، أما إذا كانت من غيره ولو منصوبا منهما، فالمشهور على ما قيل الإحتياج إلى رضى بعد القرعة، خصوصا في قسمة الرد لاشتمالها على المعاوضة المتوقفة على ما يدل على الرضا بذلك».[2]
مطلب اول: اگر یکی از شرکاء، طلبِ قسمت کرد: اگر در این قسمت، ضرر برای یکی از شرکاء نباشد: کسی که ممتنع است را مجبور به قسمت میکنند.
مطلب دوم: کیفیت قسمت:
الف: اگر سهام از جهت وزن و عدد و ... مساوی باشد: سهام را به تعداد نصیبها تقسیم و تعدیل میکنیم.
ب: اگر سهام از جهت وزن و عدد و ... مختلف باشد: سهام را بر اساس قیمت، تعدیل میکنیم.
مطلب سوم: کیفیت تعدیل سهام بر اساس قیمت:
الف: اگر ارزش سهام، مساوی بود: نام شرکاء یا سهام در برگههایی نوشته میشود و کسی که از حال شرکاء خبر ندارد، امر میشود که یکی از برگههایی که به نام یکی از شرکاء، یا یکی از سهامها است، بیرون میآورد.
ب: اگر ارزش سهام، مختلف بود: سهام به اندازهی کمترین سهم تقسیم میشود و برای آن [زمانِ] اول معین میشود که آن را خود شرکاء یا حاکم انتخاب میکنند و نامهای شرکاء نوشته میشود و کسی که اسمش، نفر اول در بیاید، اول استفاده میکند و به ترتیب نصیبش را از سهام کامل میکند. بعد کسی که اسمش، نفر دوم درآمده است، همین کار میکند، تا آخرین نفر. و با این کار در قسمت اجبار، نیازی به رضایت بعد از تقسیم سهام نیست.
یکی از کارهایی که علمای سابق میکردند، تقسیم آب و زراعت برای مردم بود. شیخ بهایی، عالیقاپو را طوری تقسیم آب کردند که به هیچ سویی، بیش از اندازه میل پیدا نمیکرد.