1402/02/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /کلام امام (رحمهالله) در مورد جریان یا عدم جریان اقسام سهگانهی قسمت در صُوَر شرکت
حدیث امروز در محضر امام حسین (علیهالسلام) هستیم که حضرت میفرمایند: «إعلموا أن حوائج الناس إليكم من نعم الله عليكم فلا تَمُلُّوا النعم فتتحول نقما»؛[1] بدانید که نیازهای مردم به شما از نعمتهای الهی است. به تعبیر امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: «جامعه، بی طبیب و بی روحانی و عالم دین نمیشود». جامعه، نیازمند طبیب جسمانی و طبیب روحانی است. قدر خودتان را بدانید. مردم سؤال دارند و برای مشکل، سراغ شما میآیند. برایش وقتی بگذارید. گاهی انسانها - چه شاگرد، چه فرزند و چه آشنا و فامیل - سؤالاتی دارند که باید حل کنیم. به تعبیر امام صادق (علیهالسلام): «وَسِّع رحمة الله». گاهی مأنوسین ما سؤال و جواب دارند. گاهی خانوادههایی که با ما زندگی میکنند، باید سؤالات آنها را خودمانی جواب دهیم. از این نعمتهای الهی ملال نگیرید که سراغ غیر شما برود. نکند دیگران این نیاز را برآورده کنند و شما عقب بمانید. خدا چون غنی مطلق است، همهی نیازها را رفع میکند. حال که نیاز دیگران را به دست من و شما فرستاده، قدر بدانیم.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با حالت ایستاده، ده سؤال یک خانم را جواب دادند. آن خانم عذرخواهی کرد. حضرت فرمودند: «باز هم اگر سؤال داری بپرس؛ چون باعث ترفیع درجات است».[2] بزرگانی که در عالم مثال ملاقات شدهاند، از توصیههایی که دارند، این است که به فکر نیاز مردم و رفع حاجت از مردم باشید. به دولتمردان توصیه میکنیم این مسئولیتی که داریم، باید میز خدمت برای شما باشد. حوایج مردم را برطرف کنند.
در شرکت، مبحث قسمت بودیم. اینکه قسمت را باید در مواردی بر اساس قیمت پیش رفت. اقسام قسمت، انحصاری نیست و قابل کم و زیاد است. قسمتِ اِفراز و رد و تعدیل را گفتیم؛ ولی قابل افزایش است.
حضرت امام (رحمهالله) در خصوصیت یا عمومیت این اقسام فرمودند: «اِفراز در حبوبات و مثلیات است. تعدیل در قیمیات است و ردّ در جایی بود که باید چیزی رد و بدل شود». وسعت قسمت ردّ از نظر ایشان بیشتر است. حضرت امام در ادامهی بحث فرمودند: «قسمتِ اِفراز، مانند قسمت تعدیل، دامنهاش محدود است. آنجا که تعدیل و رد راه ندارد، از اِفراز میشود استفاده کرد». جایی که هیچ یک از این اقسام جاری نیست، قسمت ردّ است. ما پیشنهاد دادیم یک قسمت را بر اساس ارزشگذاری پیش برویم. ارزشگذاریای که ساری و جاری است، در خیلی از موارد هست. مثلی و قیمی هست، ولی گاهی طرفین تن نمیدهند؛ باید قیمتگذاری کرد. گاهی در اِفراز جدا میکنیم و میگوییم این بخش برای شما و این دیگری برای دیگری. گاهی مابهالتفاوت را رد میکنیم. گاهی تعدیل میکنیم. و در نهایت به لحاظ ارزشگذاری است که قیمی است.
مسألهی دوم تحریر
«و أمّا قسمة التعديل فقد لا تتأتّى في بعض الصور كالمثال الأوّل (مانند حبوبات)، كما أنّ قسمة الإفراز قد لا تتأتّى كالمثال الثاني (مانند دو جنس متفاوت که یکی بیست درهم و دیگری ده درهم بود). و قد تتأتّى الأقسام الثلاثة (افراز، تعدیل و رد)، كما إذا اشترك اثنان في وزنة حنطة قيمتها عشرة دراهم، و وزنة شعير قيمتها خمسة، و وزنة حمّص (نخود) قيمتها خمسة عشر، فإذا قسّم كلّ منها بانفرادها (اگر هر کدام جداگانه تقسیم شود افراز است) كانت قسمة إفراز، و إن جعلت الحنطة مع الشعير سهماً و الحمّص سهماً كانت قسمة تعديل (یک 5 و 10 و 15 داشتیم؛ مجموعش، 30 قسمت است؛ میتوان تعدیل کرد)، و إن جعل الحمّص مع الشعير سهماً و الحنطة مع خمسة دراهم سهماً كانت قسمة الردّ (چون یک طرف بیشتر میافتد)، و لا إشكال في صحّة الجميع مع التراضي (در همه این سه قسم اگر رضایت بیاید کفایت میکند) إلّا قسمة الردّ مع إمكان غيرها، فإنّ في صحّتها إشكالًا (گویا افراز و تعدیل، پیشنیاز ردّ است. اول باید در مثلیات یا قیمیات، افراز یا تعدیل کنیم؛ اگر نشد، رد را انجام دهیم)، بل الظاهر العدم (ظاهر این است که اگر افراز یا تعدیل ممکن است، سراغ قسمت ردّ نرویم؛). نعم لا بأس بالمصالحة المفيدة فائدتها».[3]
اول اِفراز است، بعد تعدیل است و جریان این دو، مانع از قسمت ردّ است. اگر از آن دو ناامید شدیم، سراغ ردّ میرویم. اِفراز در مثلیات و تعدیل در قیمیات بود و ردّ در مابهالتفاوتها است. به نظر مشهور، اینجا مابهالتفاوت در بیع ربوی میشود و اشکال دارد؛ ولی ما قسمت را امر مستقل میدانیم و هبه و مصالحه نیست.
در آخر میفرمایند: «اشکال ندارد که در آن، سراغ مصالحهی مفید برویم». فایده این مصالحه، رفع اختلاف است. رضایت در همهی اینها جاری است، ولی در قسمت ردّ چنین نیست.
خدا مرحوم سبزواری را رحمت کند. ایشان، فقیه با دقتی است. در مهذب الاحکام دارند:
«خلاصة الإشکال فیها: انها حیث تشتمل علی الرد و العوض تکون من المعاوضات، فتحتاج إلی ما تحتاج إلیه سائر المعاوضات من الإیجاب و القبول و سائر الشرائط صحتها و لزومها، و مع عدم الإیجاب و القبول تصیر من المعاطاة و لا تلزم إلا بعد التصرف، و مع عدم معلومیة العوضین تبطل أصلا فلا وجه للأصل الصحة حینئذ إلا بعد التعدیل و القرعة و الرضا بعد القرعة».[4]
در ردّ، نیاز به بدل دارد. وقتی قرار است شریکین، مابهالتفاوت بدهند، یا بگیرند، در این صورت از معاوضات است؛ یعنی از چیزهایی است که عوض دارد؛ اعم از هبه یا صلح یا هرچیزی. امام، صلح را پیشنهاد کردند. اگر معاوضه شد، باید شرایط صحتش را رعایت کنیم.
اینجا تعدیل اصطلاحی مراد نیست؛ بلکه تعدیل قسمتها است؛ هرچند شاید معنای اصطلاحی هم باشد، نه لغوی.
بعد در قرعه هم باید راضی باشند. اگر افراد رضایت نداشته باشند، صحیح نیست.