1402/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /صندوق های وام خانوادگی - قسمت در شرکت
امروز، روز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) است که عقایدشان را بر امام هادی (علیهالسلام) عرضه کردند و در عظمت ایشان بس است که محضر سه امام را درک کرده است. امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهمالسلام).
امام رضا (علیهالسلام) برای عبدالعظیم، نامهای مینویسند و تعبیری دارند: «یا عبدالعظیم أبلغ عنی أولیائی السلام»؛ به همهی دوستداران من که در راه من هستند، سلام مرا ابلاغ کن. «و قل لهم». سفارشهای حضرت، مهم است که باید برنامهریزی کرد. نگرانیهای حضرت چیست؟
«ألّا یجعلوا للشیطان علی أنفسهم سبیلا»؛ برای شیطان، راهی در وجودشان قرار ندهند. حضرت در این قسمت، شیطانشناسی و شیطانگریزی را به دوستانشان ابلاغ کردند. یک آسیب جهانی و همگانی و در تمام زمانها مطرح است که انسان باید شیطانشناس و شیطانگریز باشد.
«و مُرهم بالصدق فی الحدیث و أداء الأمانة»؛ بگو اهل صداقت باشند. اگر گفتهای دارند، بر اساس واقعیت باشد، نه تخیل. هرکجا صحبت از صدق است، در مقابل، تخیل و خیالات است. چیزی که آسیب میزند، تخیلات است؛ آرزوگراییهای بیمورد و بر خلاف واقعیت حرکت کردن.
اگر امانتی دارند، ادا کنند. ما برای خودمان، امانت هستیم. امانت خدا نزد خودمان. تمام معارف ما امانت است. ولیّ خدا هم امانت است.
«و مُرهم بالسکوت»؛ آنها را امر به سکوت کن. سکوت، یک راه برونرفت است. سکوت، بزرگترین راه برونرفت است. اگر در مسائل خانوادگی مسألهای رخ داده، راه برونرفت است. در مسائل اجتماعی و سیاسی، سکوت، راه برونرفت است. واقعا دامنهی عجیبی دارد.
خدا مرحوم آقای بهجت را رحمت کند. ایشان فرموده بودند: «برای تسلط بر نفسم و تمرین سکوت، ریگی در دهان گذاشتم، تا وقتی حرکت میکند، بفهمم». تا همین اواخر هم به اقلّ ما یمکن اکتفا میکردند.
«و ترک الجدال فی ما لا یعنیهم».[1]
باقی توصیهها برای جلسه آینده.
حضرت عبد العظیم، مورد خطاب امام رضا (علیهالسلام) قرار میگیرند. امیدواریم ما هم مورد عنایت حضرت قرار بگیریم و بتوانیم آنچه وظیفهمان هست، انجام دهیم.
در بحث مشارکت بودیم. به بحث صندوق خانوادگی رسیدیم.
عدهای جمع میشوند و به نوبت به قید قرعه، پول را در اختیار کسی میگذارند و تا وقت مشخصی، دیگری نمیتواند در پول تصرف کند. مشارکت و استفاده انجام میشود. این صندوقها بین خانمها رایج است. کسانی که جلسات خانگی دارند که مفید است و باید رواج یابد؛ البته هر چیزی در آن نباید گفته شود و باید انسانهای فرهیخته، آنها را اداره کنند. اسمها را به نوبت، یا به قید قرعه مینویسند. کسی که اولین پول را گذاشته، گاهی در اولویت است. هزینههایی برای کسانی که صندوق را اداره میکنند، در نظر میگیرند؛ هرچند اکثرا هزینه نمیگیرند. ما چند سال قبل برای طلاب، این کار را کردیم. برای طلاب مستحق، وام فوری داده میشود.
اگر اینطور پول گذاشته شود و مشارکت شود، منع شرعی ندارد، ولی اگر در شرکتهای شبکهای و هرمی بیفتد، متفاوت است و باید در آن تأمل کرد. کسی پولی میگذارد که روزی، وامی دریافت کند. گاهی پول میدهد که وام بگیرد که شبهه دارد؛ ولی گاهی مشارکتی دارد که شرطش، وام است، متفاوت است و اشکالی ندارد. وام به شرط مشارکت با مشارکت به شرط وام، متفاوت است و قبلا گفتیم. منع شرعی ندارد. رواجش هم خوب است. و «القرعة لکل أمر مشکل».[2] ربوی نیست و اشکالی ندارد.
امام (رحمهالله) در این مسئله میفرمایند:
«القول في القسمة و هي تمييز حصص الشركاء بعضها عن بعض؛ بمعنى جعل التعيين بعد ما لم تكن معيّنة بحسب الواقع، لا تمييز ما هو معيّن واقعاً و مشتبه ظاهراً. و ليست ببيع و لا معاوضة، فلا يجري فيها خيار المجلس و لا خيار الحيوان المختصّان بالبيع، و لا يدخل فيها الربا و إن عمّمناه لجميع المعاوضات».[3]
هر مشارکتی بدون قسمت نیست. هر سهمی از سهام را مشخص کنیم و جدا کنیم. قسمت، یعنی بعد از اینکه معین نبود، معین کنیم، نه اینکه مال مشخصی را به افراد بدهیم. مال، مشاع است و با هم، سهامی را دارند که باید مشخص شود.
این قسمت، نه بیع است و نه معاوضه است. معاوضه، صلح و هبه را هم شامل میشود. وقتی بیع نبود، خیار مجلس و خیار حیوان - اگر مورد معاملهی یک طرف، حیوان بود - که مخصوص بیع بود، در آن نیست. اگر اتلاف و تلف صورت گرفت، آیا از مال همه است، یا خیر؟ اگر بعد از قسمت است، از یک نفر، و گرنه از همه است. باقی خیارات هم اگر مختص به بیع باشد، مانند عیب و غبن، قسمت در آن نیست. ربا هم در این قسمت، دخالت نمیکند؛ مثلا به فردی، میزان بیشتری از سهم میدهند، ربا نیست. اگر یک نفر در شراکت، وقت بیشتری میگذارد، گاهی سهم بیشتری دارد. ربا در قسمت نیست؛ هرچند ربا را در همهی معاوضات، تعمیم دهیم. برخی ربا را فقط در بیع میدانستند.
اولا بحث، قسمت بحثی است که درست است که در مشارکت مهم است، ولی در ابواب مختلف فقه، ساری و جاری است. از همین رو میطلبد قسمت را مستقل بحث کرد. قسمت، آن است که مالی مشخص شود و به صاحبش برگردانده شود. در مشارکت و کتاب قضا و در ارث، کاربرد دارد. در دو جا بحث قسمت، مفصلتر است؛ یکی شرکت و دیگری در قضا. صاحب جواهر در قضا بیشتر به بحث قسمت پرداختند. قسمت و تقویم میآید و شهادات هم هست. قرعه هم در قسمت رایج است. در ارث هم، زیاد بحث میشود. اموال را گاهی مساوی تقسیم میکنند و ارزشگذاری کرده و استفاده میکنند.