1401/12/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /احکام شرکتهای تعاونی و شرکتهای هرمی
حدیث اخلاقی امروز را محضر امام صادق (علیهالسلام) - رئیس مذهب - هستیم.
«خياركم سمحاؤكم، وشراركم بخلاؤكم، ومِن خالص الإِيمان البرّ بالإِخوان والسعي في حوائجهم، وإنّ البارّ بالإِخوان ليحبّه الرحمن، وفي ذلك مرغمة الشيطان، وتزحزح عن النيران، ودخول الجنان ثم قال لجميل: يا جميل أخبر بهذا غُرر أصحابك، قلت: جعلت فداك، من غُرر أصحابي؟ قال: هم البارّون بالإِخوان في العسر واليسر».[1]
یکی از توصیههای بسیار مطلوب و محبوب حضرت است که فرمودند: «یکی از چیزهایی که جزء خلوص ایمان است و مخلصین، و آنانی که ایمانشان به اخلاص است، این را انجام میدهند، این است که به برادران خود نیکی کنند». هم اخوانِ دینی است و هم نوعی. اِخوان، مطلق است. اِخوانِ تنی نیست. همان که امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «یا برادر دینی شما هستند و یا برادر نوعی».[2] پس همه از نظر اسلام، برادر هستند.
و اینکه انسان در حاجتهای اینها تلاش کند؛ چه در توانایی باشد و چه در ناتوانی. وقتی انسان دستش باز است، در حوائج دیگران تلاش میکند؛ ولی ایشان فرمودند: «در عسر و یسر». آخر سال است. چون آخر سال، محاسبهی همهی کسانی است که سال بر آنها میگذرد، نیاز به حوائجی دارند. برخی که جز با کمک دیگران، نیازشان رفع نمیشود. در رسانهی ملی برای جشن نیکوکاری تبلیغ میکردند. ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى﴾.[3] همکاران را، همنوع را، بستگان را و دیگران را دریابید. گاهی افرادی با احوالپرسیِ ما امیدشان برمیگردد. برای رفع حوائج خودمان و دیگران برنامهریزی کنیم.
مهمترین حاجت ما، نیازمندی ما به دعا و سحر و ذکر و نیاز است. در این آخر سال، برنامهریزی کنیم. ارتباطاتمان را با حضرت حق و با خودمان قویتر کنیم. اگر انسان ارتباط با خودش، خدا و دیگران نهادینه کرد، میشود انسان. انسان به خاطر این سه اُنس، انسان است. برای رفع حوائج دیگران هم بکوشیم؛ قطعا مأجور خواهیم بود. و این است که ما را به نتیجهی مطلوب میرساند. درسخواندنهای ما جز برای خدمت به خلق، چیز دیگری نیست. باید برای ارتباط با مردم، وقت بگذاریم.
متأسفانه در این سالهای اخیر، گرچه برخی، ارتباطشان قویتر شده است، ولی برخی، ارتباط مردمیشان کمتر شده است. همیشه در ایام تعطیلی، روحانیون به مناطق خود بر میگشتند، الآن هم در سال جدید، این کار را انجام دهید. با تبلیغ چهرهبهچهره، خیلی از مطالبی که خواندیم را میتوانیم به دیگران منتقل کنیم. یک طلبهی موفق، حکم مادر را دارد. مادر، غذاهای مختلف میخورد، ولی شیر مناسب به بچه میدهد. ما مطالب مختلف را میخوانیم و در پالایشگاه نفس خود، آن را آماده میکنیم و تحویل مردم میدهیم. ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[4] سؤالهای علمی، خیلی است که باید پاسخگو باشیم.
در مسائل شرکت به مسائل مستحدثهی آن رسیدیم. شرکتهای جدید که در عصر ما هستند و رایج و دایر است.
قبلا بزرگان معتقد بودند که شرکت در تجارت و نقود است. در ضمانت هم باید اول، ذمهای مشغول شود و مالکیتی تحقق یابد، تا ضمانتی صورت گیرد. گفتیم علمای عامه، ضمان را ضَمّ ذِمّه میدانستند و شیعه، نقل ذمه، و ما ضمان را اعم از هر دو دانستیم و گفتیم که بسته به موارد، متفاوت است. ضمان را هم وابسته به تحقق فعلیِ مالکیت ندانستیم. سخن در تعاونیها بود.
تعاونیها، یعنی شرکتهای تأسیسشده به وسیلهی جمعی با هدفهای مشترک و مطلوبی که میخواهند تأمین کنند. اهداف تعاونیها مختلف است. گاهی صنوف مختلف و اقوام و طوایف مختلف، شرکتتعاونی تأسیس میکنند. انگیزهی تأسیس تعاونیها برای رفع حوایج است. میبینند کار فردی نمیشود کرد، در نتیجه کار جمعی میکنند. تعاونی، مانند بسیاری از معاملات جدید از کشورهای غربی شروع شده است. نیاز را دیدند و تعاونیها را تأسیس کردند. ابتدا از انگلستان و کشورهای اروپایی نشأت گرفت. صرف اینکه مؤسسان، آدمهای متشرع نبودند، غیر مشروع نمیشود. ما فقه را انسانی - اسلامی میدانیم. یجب علی کل مکلف؛ تکلیف بر اساس مکلفان است که اعم از مسلمان و غیر آن است. اینکه آنها انجام نمیدهند، بحث دیگری است. اینها جزو شرکتهای حقوقی هستند.
ما باید در شرکت تعاونیها، چند مطلب را رعایت کنیم:
یک. تضییع حقوق نشود.
دو. ضرر نباشد.
سه. غرر نباشد.
چهار. شرایط عامهای که در تکلیف معتبر است، باید در شرکتهای حقیقی و حقوقی رعایت شود؛ چون معتبر است. این شرایط عبارت است از:
بلوغ، عقل، آگاهی و اختیار.
شرط دیگر: اجرای اساسنامه، اگر مخالف با قوانین اسلامی نباشد.
اگر این شرایط رعایت شود، ما این را مشمول «المؤمنون عند شروطهم»[5] میدانیم. مصداق ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[6] میدانیم. شخصیت اعتباریای هستند که کارهایشان اعتبار دارد.
گاهی در اساسنامهی شرکتها، مدت اعتبار و تاریخ مصرفی بیان میکنند؛ مثلا می گویند که این تعاونی، تا فلان سال باشد؛ مانند دو نفر که میگویند ما دو سال شریک باشیم. مانند تعاونیهای مسکن که میگویند ما این مسکن را که ساختیم، دیگر منحل میشویم. با کمال معذرت از کسانی که گفتند که این انقضای شرکتهای تعاونی با برخی شرایط منافات دارد، ما این را منافی شرایط شرعی نمیدانیم. از ابتدا اجل و مدت گذاشته است. ما بحث اجل در شرکت را بحث کردیم. برخی در اشخاص طبیعی هم جایز نمیدانستند. به نظر ما نه تنها جایز که گاهی لازم است. باعث انحصار آنها میشود. خدماتشان هم بیشتر میشود.
برخی اعضای تعاونی را مانند حسابدار به کار میگیرند و بعضا بر حسابدار، ناظر میگذارند. این خصوصیات هم در شرکت مشروع است. اگر قوانینی گذاشتند که با برخی قوانین دیگر اسلامی در تضاد بود، لازم الإجراء نیست؛ و گرنه هر شرطی، قابل اجرا است.
شرکت تعاونیهایی هستند که چند عضو مشخص میگیرند، یا دو ساله کار میکنند. تعاونیها باعث میشود سرمایههای سرگردان، جذب شود. فلان مرد یا زنِ روستایی از کار افتاده، مقداری پول دارد و نمیتواند کاری کند. این را در شرکتتعاونی سرمایهگذاری میکند و به او سود و خدماتی میدهند. یکی از مصادق تعاون بَر بِرّ و تقوا، همین شرکت تعاونیها است. ﴿وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾.[7] تا تعاون بر گناه نکنند، معتبر است. قوانین تعاونیها لازمالإجراء است. «فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ».[8] اهل سنت هم این شرکتها را قبول دارند. این که در اجرا دچار لغزش و اشکال میشوند، منافات با اصل قانونش ندارد.
پس ما شرکتتعاونیها را خلاف موضوع و تعاون و شرکت نمیدانیم. آیا اینها جزو شرکت ابدان هستند، یا خیر؟ جزو آن نیستند. در اَبدان، دو نفر شریک میشوند؛ مانند خیاط یا بزار یا دو مکانیک که کارشان را تقسیم کنند؛ اینجا در شرکت اَبدان، چون درصد کار و سود و زیان معلوم نیست، اشکال دارد.
تعاونیها، ضروریِ اقتصاد دنیای امروز است. هرچند این شرکتها، 200 سال سابقه دارد و گاهی به خاطر تنشهایی منحل میشدند، ولی کار اینها معتبر است و شخص حقوقی است. اگر تعاونیها خوب اداره شود، چند اثر دارد؛ یکی، همین جمعکردن سرمایههای بیفایده و سرگردان. اگر کسی نتواند از سرمایه استفاده کند، هم تورّمزا است و هم باعث کاهش رونق اقتصادی میشود؛ ولی وقتی در جریان باشد، دو سر سود است.
یکی از ویژگیهایی که برای مدینهی فاضله ذکر میکردند، شرکتتعاونیها را توصیه میکردند. از شرایط تشکیل مدینهی فاضله را تشکیل تعاونیها میدانستند.
شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکهای به چه صورت است؟ کسی شرکتی تشکیل میدهد و میگوید هر کس بیاید عضو شرکت من بشود، این خدمات را میدهم. هرچند مشتری بیاورد، سودش بیشتر خواهد بود. این صحت دارد، یا خیر؟
در شرکتهای هرمی، مسأله دو صورت دارد:
یکی اینکه شرکتهای هرمی در قمار بیفتد و مانند اینکه نه پولی دارد و نه درآمدی، با قمار، درآمدی بدون زحمت و تلاش به دست آورد. ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾.[9] ما این را جزو رِجس و اَزلام میدانیم. صحیح نیست و مشروعیت ندارد.
ولی گاهی به این صورت است که کسی که شرکت تشکیل میدهد، با افراد مختلف، مرتبط میشود و برای جذب مشتری، پورسانت میدهد؛ مثلا شما رفتید جلوی بازار کارگران قم، یکی را استخدام کردید و میگویید که اگر دو کارگر دیگر بیاوری، به آنها پول میدهم و به تو هم برای این کار پول میدهم. این بخش، مشروعیت دارد. قمار، چون سود و زیانش، نامشخص است، صحیح نیست؛ ولی اینجا مشخص است. برای معرفی، پول گرفتن اشکال ندارد.