1401/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /روایات دالّ بر معنای نقل ذمه به ذمه ی دیگر با ضمان
این ایام متعلق به حضرات معصومین و پیروان ایشان است. حضرت امام حسین (علیهالسلام) که دیروز، ولادتشان بود، جناب عباس بن علی (علیهالسلام) که امروز، متعلق به ایشان است و فردا متعلق به حضرت امام سجاد (علیهالسلام) است.
ثابت بن ابی صفیه از امام سجاد (علیهالسلام)، این حدیث را نقل میکند. کلام عجیبی است. حضرت میفرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ يَعْنِي ابْنَ عَلِيٍّ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».[1]
اگر دربارهی حضرت عباس (علیهالسلام)، جز همین روایت نمیداشتیم، در عظمت ایشان کافی بود. در ایام متعلق به بزرگان، دربارهی آنها بخوانید. امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «خداوند، عمویم عباس (علیهالسلام) را رحمت کند که برادرش را بر خودش مقدم داشت». تعبیر امروزی برای این کار حضرت، این است که پیشمرگ حضرت امام حسین (علیهالسلام) شدند. کسی محضر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد و پرسید: «فضیلت چیست»؟ فرمودند: «مَنْ آثَرَ على نَفْسِهِ اسْتَحقَّ إسْمَ الفَضيلَةِ».[2] فاضل کسی است که فدای دیگران میشود، تا جهل را از میان آنان ببرد. به تعبیر امام سجاد (علیهالسلام)، برادرشان را بر خود مقدم کردند و خود را به امتحان گذاشتند. فدای برادرشان شدند. جناب عباس (علیهالسلام)، چند خصلت دارند؛ به خاطر ایثارگری، فاضل هستند، دوم اینکه در مقام امتحان هستند و سوم اینکه فداکار و پیشمرگ امام حسین (علیهالسلام) هستند؛ تا جایی که دو دست مبارکش را در این راه فدا کرد. خدا هرچه بگیرد، بهترش را به انسان میدهد. دو بال به ایشان دادند. دو بالِ سیر و سلوک است. حضرت با اینها در بهشت با فرشتههای الهی، همساز و همپرواز است. منزلتی دارند که همهی شهدا به ایشان غبطه میخورند.
جناب عباس بن علی (علیهالسلام) را در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی و سیاسی و سیر و سلوکی، الگو قرار دهیم. انسان تا از خود نگذرد، به هیچ مقامی نمیرسد. تا فدایی دیگران نشود و برای دیگران وقت نگذارد، به جایی نمیرسد. اینطور وقت خودمان هم برکت میکند. چند عزیز هستند که دستگیرِ سیر و سلوکیها هستند: حضرت معصومه – کریمهی اهلبیت (علیهاالسلام)، یکی از این امامزادگان و بزرگان و فرزانگان هستند که امام کاظم (علیهالسلام) در شأن ایشان فرمودند: «فِداها أبوها». یکی هم حضرت عباس (علیهالسلام).
آقای قاضی گفتند: «در سیر و سلوکم داشتم نااُمید میشدم. به امام علی (علیهالسلام)، یا امام حسین (علیهالسلام) متوسل شدم. به من - در خواب یا بیداری - فرمودند: کار شما به دست حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) باز میشود. رفتم و دادند، آنچه باید میدادند». هرچه انسان در سلوک پیش برود، وسعت و فسحت مییابد. در سیر و سلوکتان، دقت کنید. ماه مبارک شعبان است. انشاءالله به سلوکتان برسید. برای شب و سحرتان، برنامهریزی کنید.
در مباحث شرکت در شرکتهای تضامنی، به این بحث مهم رسیدیم که وقتی متشارکَین، کاری را آغاز میکنند و برای اینکه شرکتشان رونق یابد، یا کارشان رونق یابد، یک سری تضمینهایی میدهند. آیا این جایز است، یا خیر؟ گاهی آنقدر قراردادها سنگین است که شریکَین میگویند که هر خسارتی که یکی بردارد، از مال شخصیمان تضمین میکنیم. آیا چنین ضمانتی، معتبر است؟
دو مبنا در بین فقها هست که یکی این است که ضمان، نقل ذمهای به ذمهی دیگر است. چیزی که بدهکاریِ طرف را تضمین میکند که ادا کند. مراجعه به آن، شرعی است. آن طرف هم باید ادا کند. کسی که ضامن است، کار مُباحش، برایش وجوب میآورد. ذمهاش به ذمهی دیگری مشغول میشود. نقل بدهکاری به شخص ضامن میشود. امامیه، این نظر را دارند. ولی اهل عامه، نظرشان این است که ضمّ ذمة إلی ذمة اُخری است. ضامن، خود را در پناه کس دیگر قرار میدهد و ذمهی دیگر را به ذمهی خود، ضمیمه میکند.
عبارت صاحب جواهر را عرض کردیم.
در روایات، نقل ذمه به ذمهی دیگر است. مرحوم شیخ حر در جلد 18 از کتاب وسائل، ص 422 در باب 2 از ابواب ضمان میفرماید:
٢ ـ «بابُ أنه لا بد من رضا الضامن والمضمون له دون المضمون عنه وأنه يبرأ وينتقل المال من ذمته، وجواز ضمان دين الميت».[3]
اصلا عنوان باب، گویای حقیقت آن است.
محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن عبدالله بن سنان، عن أبيعبدالله (عليهالسلام) في رجل يموت وعليه دين فيضمنه ضامن للغرماء، فقال: «إذا رضي به الغرماء فقد برئت ذمة الميت».[4]
امام صادق (علیهالسلام) در مورد مردی که از دنیا رفته در حالی که مدیون بوده است و ضامنی برای پرداخت بدهیاش به طلبکاران، ضمانت میکند، میفرمایند: «اگر طلبکاران به این ضامن راضی باشند، میت، بریءالذمة میشود.
وقتی طلبکارها سراغ بدهکار آمدند و بدهکار، ضامنی آورد، باید طلبکار هم ضامن را قبول کند. هم رضایت ضامن و هم کسی که میخواهد قبول کند، لازم است. از این روایت، نقل ذمه به ذمهی دیگر فهمیده میشود. آیا این روایت، فقط راجع به کسی است که از دنیا رفته است، یا خیر؟
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دربارهی میت میپرسیدند که بدهکار است، یا خیر؟ تا بدهکاری او پرداخت، یا از جانب او ضمانت نمیشد، ایشان نماز نمیخواندند. نگران عالم برزخ میّت بودند. برای قتاده هم این اتفاق میافتد. او هم بدهی کسی را به عهده میگیرد. دنیا جای جبران و مکافات است. در مورد میت دیگری هم نقل شده که بدهکار بود و بعد از مرگش، بدهی او را حضرت امیر (علیهالسلام) به عهده میگیرند. روایاتش را خواهیم گفت. این سنت خوبی از آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بود. این سنت ضمانت، سنت خوبی است و باید احیا شود.
وعنه، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن معاوية بن وهب قال: قلت لأبيعبدالله (عليهالسلام): «ذكر لنا أن رجلا من الانصار مات وعليه ديناران، فلم يصلّ عليه النبي صلىاللهعليهوآله وقال: صلوا على صاحبكم، حتى ضمنهما بعض قرابته. فقال أبوعبدالله (عليهالسلام): «ذلك الحق ...». الحديث.[5]
مردی از انصار از دنیا رفت و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر او نماز نخواندند، تا بستگانش، ضامن بدهی او شدند. این ضم ذمه نیست؛ بلکه نقل ذمه است. امامیه، معمولا قائل به نقل ذمه شدند.
این روایت نیز مانند قبلی، صحیحه است.
محمد بن الحسن في ( الخلاف ) عن أبي سعيد الخدري قال: «كنا مع رسول الله صلىاللهعليهوآله في جنازة، فلما وضعت قال: هل على صاحبكم من دين؟ قالوا: نعم درهمان، فقال: صلوا على صاحبكم، فقال علي عليهالسلام: هما عليّ يا رسولالله وأنا لهما ضامن، فقام رسول الله صلىاللهعليهوآله فصلى عليه، ثم أقبل على علي (عليهالسلام)، فقال: جزاك الله عن الاسلام خيرا ، وفك رهانك كما فككت رهان أخيك».[6]
ابی سعید خدری میگوید: «با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودیم. میت را که گذاشتند، ایشان فرمودند: بدهی دارد؟ گفتند: بله دو درهم. فرمودند: شما بر دوستتان نماز بخوانید. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: آن دو درهم به گردن من باشد و من ضامن آن هستم. نماز که تمام شد، حضرت به امام علی (علیهالسلام) دعا کردند. خدا به تو از اسلام، جزای خیر دهد و همانطور که بدهی برادرت را دادی و فک رقبه کردی، خدا تو را آزاد کند».
این روایت را اهل سنت نقل کردند و به آن، فتوا دادند.
وعن جابر بن عبدالله: «أن النبي صلىاللهعليهوآله كان لا يصلّي على رجل عليه دين، فاُتي بجنازة، فقال: هل على صاحبكم دين؟ فقالوا: نعم ديناران، فقال: صلوا على صاحبكم، فقال أبوقتادة: هما عليّ يا رسول الله، قال: فصلى عليه فلما فتح الله على رسوله قال: أنا أولى بالمؤمنين من أنفسهم، فمن ترك مالا فلورثته، ومن ترك ديناً فعليّ».[7]
روایت، صحیحه است. جابر میگوید: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به میتی که بدهی داشت، نماز نمیخواندند. میتی آوردند که دو دینار به عهده داشت. فرمودند: شما بر او نماز بخوانید. ابوقتاده گفت: من به عهده میگیرم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بعد از نماز فرمودند: من اولی به مؤمنین به خودشان هستم. مال میت برای ورثهاش هست، ولی اگر دَینی بگذارد، بر من است».
میتوان این حرف را زد که ادای دین از شخص، خارج میشود و به حکومت و زعامت میرسد. شاید حضرت برای تکلیف حکومتی خود سؤال میکردند. اگر کسی بدهی داشت و توانایی ادا نداشت، بر دولت اسلامی است که دین او را ادا کند.
برخی از بانکها بیمهی وام دارند که در صورت از دنیا رفتن وامگیرنده، از ضامنها نگیرند. ولی این دولتی نیست؛ بلکه شخصی است. اگر هر بانکی، حق بیمه را کم کند، یا دولت بدهد، مناسب است.