1401/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /مشروعیت شرکت تضامنی
با عرض تبریک ایام و به ویژه بعثت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) که یک ولادتی برای هستی و امت اسلام است، توصیههای اخلاقیمان راجع به حیاء بود. مهمان سفره رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله) هستیم:
«الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ».[1]
دو حیاء داریم؛ حیای عقلانی و حیای احمقانه. شرم، یا عاقلانه است و یا جاهلانه. حیای عقل آن است که انسان، عالِم باشد. حیای بعد از علم، عاقلانه است. حیای حمق، همان جهل و نادانی است.
روایت عجیبی است که از حالات رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که گفتمانی با جناب جبرائیل (علیهالسلام) داشتند و فرمودند: «آیا بعد از من هم به زمین نزول پیدا میکنید، یا خیر»؟ جواب جالبی دادند. گفتند: « بعد از شما دهها بار بر زمین فرود خواهم آمد». و شروع به شمردن کرد. روایت عجیبی است. برخی را اشاره کنم. جبرائیل (علیهالسلام) عرض کرد: «هر موقع که من وارد زمین شوم، یک برکت و رحمت را با خود از زمین میبرم». حضرت سؤال کردند: «این رحمتها چیست»؟ گفتند: «اولین چیزی که بعد از شما از زمین بر میدارم، برکت است. و بعد دومین چیز، رحمت است». میتوان گفت که نبود وجود مقدس رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله)، سلب این دو است. امام علی (علیهالسلام) در نهجالبلاغه فرمودند: «لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ»؛[2] با رفتن شما چیزی از زمین قطع شد که با رفتن هیچ کس قطع نشد. سومین چیزی که جبرائیل (علیهالسلام) گفت ه از زمین بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برمیدارم، این است که عدهای، به خصوص بین طایفهی زنان، دچار گناه میشوند و من حیا را از چشمان آنها میبرم». ینابیع الحکمة، ج 2، ص 223.
در مجامع روایی دیگری هم این روایت هست. روایت، طولانی است.
حیای احمقانه آن است که انسان از روی جهل، خیلی از حیاها را دارد. اینکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: «الحَیاءُ مَقرونٌ بِالحِرمانِ»،[3] همان است. همچنین امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: «الحَیاءُ یَمنَعُ الرِّزق».[4] حیای احمقانه، رزق را میبرد، ولی حیای عاقلانه، رزق را زیاد میکند. انشاءالله زندگیمان بر اساس حیاء اداره شود؛ به خصوص برای خانمها که حیاء، حیثیت آنهاست. ظرف عملیاتیِ حجاب، حیاء است. «اللّهمّ ارزُقنا فَهمَ النَّبیّین و حِفظَ المُرسَلین و إلهام الملائکة المقربین آمین یا رب العالمین». اگر این چند چیز نصیبمان بشود، موفق خواهیم بود.
در مباحث شرکت به قسمت عمدهی آن رسیدیم. به این نتیجه رسیدیم که شرکتهای قانونی و شخصیتهای حقوقی داریم که غیر از شخصیتهای حقیقی است و دارای اعتبار است. بهترین دلیل بر وجود شخصیت حقوقی، اعتبار عقلاییِ اینها در ادوار مختلف است.
گاهی شرکت بین اشخاص است که به آن، شرکت عنان گفته میشود. چند نفر سرمایههایشان را با هم در کاری میاندازند. برخی گفتهاند که باید نقدین باشد که ما گفتیم ضرورت ندارد. هرچه که صدق شرکت کند، کافی است. ما مزج را هم امارهی شرکت دانستیم، نه شرط صحت آن. شرکتِ هر چیزی هم به حسب خودش است. جنس در انباری در شهری است و دیگری هم در شهر، یا کشور دیگری است و در عین حال، شرکت را تشکیل میدهند. زمان سابق، اینچنین نبود.
شرکت دیگر، شرکت در شرکت است. چند نفر با هم شریک میشوند که محصول کار اینها تولید یا ایجاد یک شرکت است. با هم شریک میشوند و میگویند تجارت کنیم. شرکت، شخصیت حقوقی است. زید و عمرو و هزاران نفر، یک شرکت میزنند. داراییها و کالاها هم تفاوت دارد. هر یک جنس خاصی دارند.
گاهی شرکت آنها تضامنی است. شرکت تضامنی چیست؟ شرکت تضامنی، آن است که چند نفر با هم شریک میشوند و برای آنکه مشتری جلب کنند، میگویند از اموال خودمان، ضرر را جبران میکنیم.
برخی نظرشان این است که تنها شرکت حقیقی صحیح است و تنها باید در تجارت باشد. اگر در کارهای خدماتی باشد، صحیح نیست. ولی عرض ما این است که همانطور که شرکت حقیقی، دارای اعتبار است، شرکت حقوقی هم معتبر است و خاص در تجارت نیست. مهم، غرض شکلگیری شرکت است. شرکت، هدف دارد.
بحث کردیم اگر در شرکت، شرط ضمن عقد گذاشت، صحیح است، یا خیر؟ شرط ضمن عقد شرکت را مشروع میدانستیم؛ بلکه شرط را جزو لوازم شرکت میدانستیم. امروز میتوان گفت که اساسنامهها و مواد قانونی شرکتها همه، خصوصیات شرکت است که آن را محدود میکند.
آیا شرکتهای تضامنی، مشروعیت دارد، یا خیر؟ اگر بانکی با مشتریهایش قراردادی بست که ما با شما شریک میشویم که فلان کار را انجام دهیم؛ مثلا پولی میدهد و در دامداری یا خرید خانه یا خودرو شریک میشود. در بانکها رایج است. در اساسنامه و قرارداد میآورند که اگر شرکت ضرر کرد، از فلان منبع، تضمین میکنم، یا از سرمایهی شخصی نمیگذارند ضرر بدهد. هم جذب مشتری میکند و هم اطمینان خاطر میدهد. گاهی مسأله، خوب تصور نشده است و برخی گفتهاند که این شرکتها درست نیست. دلیلشان این است که در ضمان، باید خصوصیات ضمان مشخص باشد. «ضمانُ ما لم یَجِب لم یَجِب»؛[5] ضمان چیزی که وقت ادایش نرسیده است، مشروعیت ندارد.
با کمال معذرت از تمام این مبانی، عرض ما این است که چنانکه شرکت حقیقی داریم، شرکت قانونی هم داریم؛ یعنی شرکت در شرکت. در شرکت حقوقی به شرکت حقیقی نیاز نیست، تا معتبر شود. شرکت با خصوصیات، اعتبار عقلایی مییابد. فرقی ندارد کارشان تجارت باشد، یا سیاستگذاری، یا کار غیر تجاری و فرهنگی. مشارکت در کارهای غیر تجاری هم زیاد است. شرکتهای خدماتی به تعداد خدماتی که میدهند، شرکت درست میکنند. پای تلفن مینشیند و عنوانی درست میکند و بعد از ده دقیقه، منتشر میکند و بعد از چند دقیقه هم شریک برایش فراهم میشود. کار تولیدی دارد، یا هرچه. اگر اعتبار عقلایی دارد و باعث غرر و ضرر نشود، درست است. برخی گفتهاند که شرکت، تنها در تجارت و در اشخاص حقیقی، اعتبار دارد که صحیح نیست.
پس اشکال این شد که هنوز چیزی نیامده است، تا در مقابلش ضمان باشد.
به نظر ما شرکت تضامنی، مشروع است و در برخی برههها شرکت لازمی است. ضمان در پیشامدها لازم است.
مشروعیت بیمه هم از همین باب است. در زمانهای گذشته نبود و الآن موضوع دارد. شرکتهای تضامنی، مشروعیت دارد و باعث جذب مشتریِ بیشتر میشود.
فقه ما مقارن است و نظرات سایر مذاهب را هم میگوییم. ما در اینجا دو نظریه داریم: یکی نظریات غیر امامی که معتقدند در ضمان، همین که نقل و انتقال رخ دهد، درست است. بگوید ما متقبل این هزینه میشویم، کفایت میکند.
نقل ذِمّه به ذِمّه است، یا ضَمّ ذّمّه به ذمّه است؟ انشاءالله جلسهی بعد، توضیح خواهیم داد.