1401/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /استدلال به اختلال نظام برای مشروعیت شخص اعتباری
(روز برفی قم و کشور) علامه حسنزاده رحمهالله فرمودند: «از مدرسهی مروی تا چهارراه سیروس پیاده با گیوه رفتم. روز برفی بود. مردد بودم درس هست، یا نیست. بالاخره درب زدم. استادم فرمودند: شما که امروز میآمدید، گداها کنار خیابان بودند، یا خیر؟ گفتم: اتفاقا در بازار تهران از هر روز بیشتر بودند. فرمودند: گداها کارشان را تعطیل نکنند و ما تعطیل کنیم. یک وسیلهی گرمایشی داشتند که گاهی نزد خانواده میبردند و گاهی برای درس، پیش ما میآوردند».
امروز در محضر ادعیه، توصیهای عرض میکنم. حالات بزرگان را گفتیم. این روزها که بحمدالله باران و برف و این رحمت الهی میآید، انسان نگاهی به طبیعت و آسمان و زمین کند و ببیند تکلیفش چیست؟ «اللهم ... لک الحمد عدد کلماتک».[1] در فقرهای از الهینامه عربی عرض کردم: «خدایا تو را به عدد کلماتت شکر میکنیم». «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ بِأَتَمِّهَا وَ كُلُّ كَلِمَاتِكَ تَامَّةٌ».[2]
کلمه، بیان ما فی الضمیر است. سخن و حرف نیست. حرف، قِسمی از آن است. کلمه آن است که ضمیر را نشان میدهد. انسان و این نشانهها و نعمتها، کلمهی باریتعالی است. «هو الباطن» را به «هو الظاهر» تبدیل میکنند. این دانههای برف از کجا آمده است؟ مبدأ آن کجاست و مقصدش کجاست؟ کجا تولید شود و به کجا برود؟ چشم کدام انسان، آن را ببیند؟ هر یک ملک موکلی دارد. خدایا به عدد قطرات برف، شکرت میکنیم که باز هم نمیتوانیم شکرت را به جا آوریم. از تجلیهای حیا این است که انسان، آبروداری حضرت حق را کند. برف و باران که میآید، چند دقیقه زیر برف و باران بایستید و هرچه میخواهید از خدا بخواهید. رحمت میآید و انسان را شستوشو میدهد. یکی از جاهایی که دعا مستجاب است، این زمان است؛ یعنی هنگام باران و برف؛ به خصوص که ماه رجب هم هست.
آنچه عقلا برای آن اعتبار قائلند، همین که از شارع منعی نباشد، اعتبار دارد. ما باید تفحص کنیم که منع شرعی نداشته باشیم. در مباحث بورس عرض کردیم که خداوند به حکمتش، معاملات ربوی را حرام کرده است. ما حدود 18 تا 20 معامله را آوردیم که ربوی نیست و شارع تأیید کرده است.
شاید شارع مقدس در این جهت که معاملهی ربوی را نهی کرده است، برای گسترده نشدن تورم و ضرر و زیان و جمع نشدن سرمایههای انبوه است و اینکه تجارت، جَوَلان یابد. ما نظرمان این است که اوراق مالی و بهادار که بین دولتها یا ملت و مردم تقسیم میشود، اگر پشتوانهی اعتبار عقلایی داشته باشند، شخصیت حقوقی باید برایشان در نظر گیریم. وجود خارجی ندارند، ولی اعتبار عقلایی دارند.
بحثی در آینده هست که اگر اینها اعتبار عقلایی داشتند و مالکیتی برای آنها فرض کردیم، آیا مورد تعلق برخی از احکام اقتصادی اسلامی قرار میگیرد، یا خیر؟ باید پاسخش داده شود. اگر مردمی مالی داشتند، خمس و زکات دارد؛ آیا مال دولت، خمس و زکات دارد، یا خیر؟ برخی معتقدند خمس و زکات، تعلقش به ذمهی مکلفین است و اینجا سالبه به انتفای موضوع است و مکلفی نیست. ولی اگر تعلق را به مال گرفتیم، یعنی به ما هی اموال، وجهی برای خمس در دارایی شرکتها هست. در جای خود باید بحث کرد و قائل به تفصیل هستیم.
برخی معتقدند که اگر نفی مالکیت دولتها کنیم، لازمهاش نفی ملکیت اشخاص است؛ پس باید قائل به اشتراک دولت و ملت در این اموال باشیم.
این برهان یا قیاس، مورد پسند ما نیست. به نظر ما آنچه ارزش عقلایی دارد، ارزش اعتباری دارد؛ اعم از اینکه اشخاص طبیعی باشد، یا خیر. اکثر معاملات جهانی در زمانی که ما زندگی میکنیم، بر اساس اعتبار دلار و ریال و ارزها هست و بر اساس اعتبار عقلایی است.
فرماندهی معاملات دیجیتالی، اشخاص طبیعی هستند، ولی اشخاص، دخیل در خیلی از کارها نیستند. به عبارتی با توجه به دلیل آماری، معاملات اشخاص حقوقی از اشخاص حقیقی بیشتر است؛ چنانکه معاملهی معاطات از معاملات با صیغه بیشتر است. عدهای قائل به بطلان این معاطات هستند. بعد دیدند مردم انجام میدهند. ما معاطات را در کل عقود، وارد و صحیح میدانیم؛ الا ما خرج بالدلیل؛ مثلا نکاح را میتوان خارج کرد، یا نکاح معاطات جایز است.
نظام اقتصادی اقتضا میکند که معاملات با ارز و نیز معاملات با ارزهای دیجیتال، مرسومتر است. عقلا برای این ارز دیجیتال، اعتبار قائلند. عرض ما این است که در قواعد فقهیه، عنوانی داریم؛ و آن اینکه حفظ نظام، جزو اوجب واجبات است. این نظام، اعم از نظام اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و خانوادگی است. باید افراد، اینها را حفظ کنند. اگر ما قائل به حفظ نظام نشویم، لازمهاش اختلال نظام است که موجب هرجومرج است. همانطور که گفتیم، اگر چیزی به هرجومرج و ضرر و غرر بیفتد، از آن سو میگوییم در زمان ما اگر ارزهای دیجیتال معتبر نباشد، باعث اختلال نظام و هرجومرج میشود. برای حفظ نظام اقتصادیِ عالم و رخ ندادن هرجومرج باید بگوییم اشخاص حقوقی، مانند اشخاص طبیعی اعتبار دارند. تمام عقود را بر اساس دیدگاه عقلا ارزشگذاری کنیم. ارز دیجیتال هم، «مبادلة مالٍ بِمالٍ»[3] است.
آنچه عقلا برایش ارزش قائل باشند، قابل تبادل است. موضوعات حکم اسلامی، متغیر است؛ هرچند حکم، ثابت است. قبلا خون، قابل خرید و فروش نبود، ولی امروز خون، ارزشمند است. یک پاکت خون، ارزش زیادی دارد و نجاست آن باعث بطلان معامله نمیشود. اینکه از رگ به ظرف میرود، پاک است، یا نجس؟ خروج از بدن، باعث نجس بودن میشود. احکام، ثابت و موضوعات، متغیر است.