1401/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /نظر استاد در مورد مالکیت اعتباری و مالکیت دولت و ادلهی ایشان
حدیث امروز از احادیثی است که مسیر آیندهی همه را مشخص میکند. مسیر دنیا و عمر، جز سعادت نیست. اگر ختم به سعادت شود، آن زمان میتواند بگوید عمر کردم و زندگانی کردم؛ و گرنه به مشکل میخورد.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «السعید من وجد فی نفسه خلوة یشغل بها»؛[1]
انسان سعید، کسی است که در نفس خود خلوتی مییابد که به آن مشغول میشود. اگر دیگران برای دیگران برنامه دارند، او برای خودش برنامه دارد. سعی میکند که اشتغالات نفسانی برای نفس داشته باشد. «من وجد فی نفسه خلوة».
عزیزان من! روزی تعبیرم این بود: «اگر قرار باشد یک ابرمردی از ابرمردهای معرفت نفس معرفی کنیم، حضرت علامه حسنزاده (قدس الله نفسه الزکیة) هستند. لحظهای از اشتغال به نفس خودشان غافل نبودند. یا به مطالب علمی میپرداختند، یا عملی، و هر دو در مسیر سیر و سلوک بود».
ماه مبارک رجب است. این ماه، ماه ورود به حرمهای الهی است. ماه رجب، درگاه معرفت نفس است. از این درگاه و در این بست به بست بنشینیم، تا انشاءالله بتوانیم به سعادت برسیم. اول به خودم خطاب میکنم؛ بنشینیم برای نفس برنامهریزی کنیم. این نفس چموش را رام کنیم.
نراقیین هر دو فرمودند: «هر سگی عوعو کند، نانش دهند، ساکت شود؛ اگر میخواهید سگ نفس عوعو نکند، نانش نده.» آیا تا به حال دقت کردید که روزه در این ماه، دلیل بر نان ندادن به نفس و برای تقویت اراده است.
عبادات، موضوعیت ندارد؛ طریقیت دارد. غرض، اوست. اگر عبادت یا درس خواندن، موضوعیت داشت، خودش یک حجاب است. اینها همه مطلوب بالعرض است. مطلوب ذاتی، اوست.
اگر اهل خلوت شدیم، جلوت ما هم طور دیگری است. جلوتی که تحت احاطهی خلوت نباشد، ظاهری است که میآید و میرود و حسرتش میماند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «یوم الحسرة برای علما است که میدانستند باید چه کنند و انجام ندادند».[2]
اعزّهی من! انشاءالله برنامهریزی کنید. هنوز که دیر نشده است، نفس اماره را اسیر کنید که امیر ما نشود. او امارتطلب است. ﴿إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾.[3] امیر است؛ ولی امیر سوء. اگر جلویش را گرفتیم و به زمینش زدیم، [اسیر میشود]. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دیدند پهلوانی زورآزمایی میکند، فرمودند: «أشجع الناس من غلب هواه».[4] هوا را هوا میگویند، چون انسان را به زمین میزند. انشاءالله زمینخوردهی معرفتی نباشیم.
اگر نفس تقویت شود، با کمال صراحت در محضر کریمه اهلبیت (علیهمالسلام) جانم به قربانش، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) عرض میکنم که اگر به معرفت نفس پرداختید، همه چیز را خدا به شما میدهد. اراده کنید، متحقق میشود. هرچه که بخواهید، برای شما آماده است. رزقنا الله ایانا و ایاکم که به معرفت نفس بپردازیم.
در بحث بانکداری اسلامی و پیشنهاد عقد مشارکت به عنوان یکی از عقود بسیار پُرکاربرد در عقود اسلامی و بانکداری اسلامی به اعتبار شرکتهای اعتباری رسیدیم. چند مطلب گفته شد:
یک. عقود اسلامی محصور نیست و همین عقودِ بیانشده نیست. مدام در حال تغییر و تغیر هستند.
دو. منافاتی ندارد که موضوعات عقود متغیر باشد، ولی احکام ثابت باشد. هنر فقیه، استخراج و تطبیق همینها است.
سه. عقود اسلامی، تأسیسی نیست؛ بلکه امضایی است. یک سری معاملاتی بود که شرع، آن را تأیید کرد و برخی را مانند ربا خیر. در بورس، 19-20 مورد از عقودی گفتیم که مانند ربا هست، ولی ربا نیست. نظام اقتصادی اسلام، بنبست ندارد. هر کسی در هر شئونی بخواهد تجارت کند و درآمد داشته باشد، راهش باز است. حتی اگر کسی پول ندارد، میتواند نقد و نسیه معامله کند. مدتدار بخرد و با مدت کم بفروشد. قرضش را بدهد و بعد با بقیهی آن، تجارت کند.
چهار. ما شخص قانونی یا اعتباری یا حقوقی را مانند اشخاص حقیقی میدانیم. این اعتبار، گاهی به اعتبار جمعی است، گاهی فردی و گاهی قانونی. همین که عقلای عالم، چیزی را اعتبار کنند، برای ما ارزش دارد. اگر ردعی از شارع نیاید، حجیت دارد.
برخی منکر مالکیت دولت بودند. ما گفتیم که مالکیت دولت، تثبیت شده است و در زمان ائمهی معصوم (علیهمالسلام) هم بود. گاهی دولتهای ظلمه بودند، ولی اهلبیت (علیهمالسلام) به عنوان اموال دولتی، تأیید میکردند، ولی روش ظلم را تأیید نمیکردند. فرقی نیست که موضوع ما موجود خارجی مانند زید و عمرو و بکر باشد و یا امور اعتباری باشد. اصلا فقه، جزو امور اعتباری است. گاهی میگوییم وجود خارجی ندارد که این را قبول نداریم. برخی برایشان شبهه شده است که شخص اعتباری، موجود نیست؛ چون وجود خارجی ندارد. به نظر ما وجود ما فی الخارج دارد که اعم از وجود ذهنی و خارجی است.
روایاتی داریم که برای کعبه، نذر و وقف میکنند. مهمترین دلیلی که گفتیم، این بود: «ادل الدلیل علی إمکان الشیء وقوعه». در زمان ائمه (علیهمالسلام) واقع شده است. برخی از عناوین شخصیت حقوقی، جزو مسائل مستحدثه نیست. شخص اعتباری، برخی مصادیقش در زمان معصومین (علیهمالسلام)، نمونه داشته است و برخی، خیر. صلات از قدیم در میان انبیای گذشته هم بود. کیفیت نمازهای آن زمان با نماز زمان معصومین ما (علیهمالسلام)، تفاوت دارد. در شخص حقوقی و اعتباری، نیز همین است.
عرض ما این است که دولت، مالک است، افراد نیز مالک هستند. ملکیت، گاهی خصوصی است و گاهی مالکیت مشاعی است. و گاهی مورد بحث ما چند نفر با هم شریک میشوند و شرکتی و نهادی را تأسیس میکنند و یا دولتی را ایجاد
میکنند. مشارکت، خودش شعبههای مختلفی دارد؛ مضاربه، یا مزارعه، یا مساقات، یا مرابحه و عقود اسلامی دیگر شاید داشته باشد. مضاربهی اصلی هم در سود و زیان است. ولی کسی میگوید که من در ضرر، مشارکت نمیکنم؛ اشکال ندارد. به عنوان شرط ضمن عقد، عیبی ندارد. مضاربه را در کل اجناسی که قابل تضارب است، قائل هستیم.
مهمترین دلیلی که داریم، این است که در دنیای امروز، بحث مالکیت دولتها و بحث شرکتهای حقوقی، جزو امور بدیهیای است که کسی فکر خلافش را نمیکند.
آیا این مورد تأیید شارع مقدس است؟ بله، همین که ردعی نیست، دلیل بر تأیید آن است. برخی گفتند امور رایج در عرف هستند و تأیید و عدم تایید شارع، معلوم نیست. به نظر ما برای تأیید شارع، نظر خاص و دلیل خاص نمیخواهیم. عدم ردع، کافی است؛ بلکه تأیید شارع مقدس را هم داریم؛ مانند روایاتی که مخصوص این جهت است که ائمه (علیهمالسلام)، بین اموال دولتی و ظلم ظلمه، تفکیک قائل بودند.
قضایای شخصیه در فقه، مؤید است، نه دلیل. علیبنیقطین در دستگاه هارون به دستور امام کاظم (علیهالسلام) بود. حضرت به ایشان فرمودند: «به دوستان ما کمک کن؛ ولی مراقب باش کمک به ظلم نشود».[5] گاهی نسبت به اموالی که دست ظلمه بود، معتقد بودند باید به دست اهلبیت (علیهمالسلام) برسد.
روایتی را شیخ حر عاملی در وسائل، ج 9، ص 252 در بحث زکات آورده است که عنوانش، موجود نیست؛ بلکه مصادیقش در خارج هست:
وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان بن يحيى، عن عيص بن القاسم، عن أبيعبدالله (عليهالسلام) في الزكاة قال: «ما أخذوا منكم بنو اُميّة فاحتسبوا به، ولا تعطوهم شيئاً ما استطعتم، فإن المال لا يبقى على هذا أن تزكّيه مرّتين».[6]
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «زکاتی که به بنیامیه میدهید، تا میتوانید ندهید». این روایت، صحیحه است. پرداخت زکوات به دولتها به عنوان دولتی اشکال ندارد، ولی به دولت ظالم نباید بدهیم. اگر پرداخت شد، یک بار خمس و زکات کافی است و لازم نیست دوباره همان را به امام (علیهالسلام)، تحویل داد. دولت، مورد تأیید اهلبیت (علیهمالسلام) است، ولی دولت خاص، خیر. اگر مجبورید به دولت بدهید، دوباره لازم نیست به ما هم بدهید. اگر میتوانید به آنها پرداخت نکنید. شخص اعتباری را دارای اعتبار میدانیم.
دربارهی ارزهای دیجیتال سؤال کردند، گفتیم که عقلای عالم با آن معامله میکنند. چه کسی تأسیس کرده و دست کیست، معلوم نیست. مهم نیست که مؤسس آن کیست؛ مهم این است که مردم با آن معامله میکنند و از ابهام، خارج است و در اینجا ﴿إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ﴾،[7] صادق است. مهم این است که عقلا برای آن، اعتبار قائل باشند.