درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: حدیث اخلاقی /علم /فضیلت علم

 

1- حدیث اخلاقی (فضیلت علم)

1.1- نقش مرحوم کلینی (رحمه‌الله) در تبویب روایات

در محضر روایات کافی شریف هستیم. کتاب عقل و جهل تمام شد. بحمدالله به باب فضل العلم رسیدیم.

طلب علم و برانگیخته‌شدن سمت آن واجب است. این تبویب روایات توسط مرحوم کلینی، خود یک هنر است. ایشان در دوران غیبت صغری بودند. اولین کسی که روایات را موضوع‌بندی کرد، مرحوم کلینی بود. سیر روایات در فروع کافی هم انجام دادند. بقیه، ادامه‌دهنده‌ی راه ایشان بودند. در اصول و فروع و روضه، همه‌ی این زحمت را کشیدند. ایشان، عقل را مقدم دانستند. ایشان هم نسبت بین عقل و علم را عموم و خصوص مطلق می‌دانند. عقل را اخص می‌دانند. اگر عقلی به علم منتهی شد، مهم است. اول روایات عقل را آوردند و بعد علم. عقل بر علم، تقدم رتبی و تقدم علمی و هم عینی دارد.

1.2- كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْمِ‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*.

1.2.1- بَابُ فَرْضِ الْعِلْمِ وَ وُجُوبِ طَلَبِهِ وَ الْحَثِّ عَلَيْهِ‌

1.2.1.1- روایت اول

1- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْحُسَيْنِ الْفَارِسِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله):‌ «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ»‌.[1]

ما مبنایی داریم که تنها استناد روایات را به سلسله سند تنها نمی‌دانیم؛ بلکه اگر متن روایات را برسیم، دلیل بر حجیت می‌دانیم؛ [چون گاهی قوّت متن، دلالت بر صحت صدور روایت از معصوم (علیه‌السلام) دارد.] این روایت هم که مشهور است و شهرت، گاهی جابر سند است. این روایت هم سند، هم متن و هم شهرت قوی دارد.

طلب علم، فریضه است. فریضه‌ی مقدّر و واجب است. فرائض به این جهت است که انسان، خود را موظف می‌داند انجام دهد. باید علم، جزو برنامه‌های روزانه‌ی ما باشد. این مسلمان هم می‌تواند اصطلاحی باشد که هست و هم لغوی، یعنی کسی که تسلیم حضرت حق است. ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً﴾.[2]

1.2.1.1.1- ضمانت روزی اهل علم

«بُغاة»، جمع باغی است؛ یعنی طالب. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «ما روزی اهل علم را تضمین می‌کنیم». طالب، کسی است که چیزی را می‌خواهد و شوق رسیدن به آن را دارد، ولی باغی، نهایت کار را هم می‌خواهد. باغی، «بُغیَة» هم دارد؛ یعنی نهایت شیء را هم در نظر می‌گیرد. طالب در شوق‌های میانی است، ولی باغی، شوق‌های نهایی است.

1.2.1.2- روایت دوم

2- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعُمَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ».[3]

این روایت، عبارت «علی کلّ مسلم» را ندارد. «فریضة علی کل مکلف» است. بر همه واجب است. مبنای فقهی ما این است که وجوب تقلید، عقلی است. تمام مکلفان عالم موظف به این جهت هستند.

1.2.1.3- روایت سوم

3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: «سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه‌السلام): هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ؟ فَقَالَ لَا».[4]

روایت، قوی است. از امام کاظم (علیه‌السلام) سؤال شد که مردم می‌توانند از چیزی که نیاز دارند، سؤال نکنند؟ ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[5] این سائل علمی است. حضرت فرمودند: «خیر». کسی که سؤال دارد، باید دنبال جوابش هم برود.

1.2.1.3.1- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد پرسش

حضرت علامه (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) فرمودند: «آقاجان من در مسائل علمی، انسان باید پر سؤال باشد و قانع نباشد؛ البته پر سؤالی به بی‌سؤالی هم منتهی می‌شود». بعد ایشان فرمودند: «ما پر سؤال بودیم و به طمأنینه و بی سؤالی منتهی شد».

1.2.1.4- روایت چهارم

4- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ الدِّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ‌ فَاطْلُبُوهُ».[6]

ای مردم، بدانید که کمال دین، طلب علم و عمل به آن است. اینجا یک مرحله جلوتر رفتند که انسان بداند و حرکت عملی هم داشته باشد. مردم، طالب مال هستند، ولی علم واجب‌تر است. مال را یک عادل که حضرت حق است، بین شما تقسیم کرده است؛ تضمین هم کرده است و زود است که برای شما وفا کند. «سین» در ادبیات عرب در آن تأخیر نیست، ولی «سَوفَ» تأخیر دارد. ولی علم، نزد اهلش به ودیعه گذاشته شده است. امر شدید شده که علم را از اهلش طلب کنید و طلب کنید.

1.2.1.4.1- لزوم تشخیص اهلیت برای تعلیم علم به دیگران

مال در مرحله‌ی قسمت رسیده و چه طلب کنیم و چه نکنیم، به آن می‌رسیم؛ ولی علم، گنج است و باید آن را مطالبه کنیم. از این مطلب استفاده می‌شود که علم، امانتی است که نمی‌شود نزد هر کسی گذاشت. ملاصدرا و برخی بزرگان توصیه می‌کنند که این کتب را نوشتیم و گفتیم، ولی برای اهلش گفته شود. ما خدمت بزرگانی بودیم. برای برخی علوم، این بزرگان تا سنخیت و اهلیت نمی‌دیدند، اصلا تعلیم نمی‌دادند. اول می‌گفتیم که چرا نباید دست باز و دهنده داشت؟ بعد دیدیدم جاده، لغزنده است. سعی کنید در علم، قانع نباشید؛ بر عکس در مال که باید قانع بود. اهل علم، کسانی هستند که به آن رسیدند و سنخیت یافتند. هر کسی، هم‌سنخ علم نمی‌شود. هرچه علم قوی‌تر شود، سنخیت حاصل می‌شود.

1.2.1.5- روایت پنجم

5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله):‌ «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ» وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ».[7]

این حدیث، مرفوعه است. شبیه آن روایت قبلی است.

1.2.1.6- روایت ششم

6- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «تَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ مِنْكُمْ فِي الدِّينِ فَهُوَ أَعْرَابِيٌ‌ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: ﴿لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‌﴾.[8] ».[9]

تفقُّه، یعنی اسلام‌شناس شوید. این فقیه اصطلاحی تنها نیست. کسی که در دین تفقه نکند، اَعرابی است. اَعرابی، کسانی بودند که از مسائل علمی فاصله دارند.

1.2.1.7- روایت هفتم

7- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «عَلَيْكُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِي دِينِ اللَّهِ وَ لَا تَكُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِ اللَّهِ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ يُزَكِّ لَهُ عَمَلًا».[10]

تفقه در دین پیدا کنید. تعبیر اضافه این است که کسی که تفقه نکند، خدا به او نگاه نمی‌کند و کارش بالا نمی‌رود.

1.2.1.8- روایت هشتم

8- مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِي ضُرِبَتْ رُءُوسُهُمْ بِالسِّيَاطِ حَتَّى يَتَفَقَّهُوا».[11]

جمیل بن درّاج از اصحاب اجماع است. حدیث خوبی است. آیا در راه تعلیم و تعلم، تازیانه زدن جایز است، یا خیر؟ این روایت، جوازش را می‌دهد. قدیمی‌ها می‌گفتند: «چوب استاد گل است؛ هرکس نخورد خُل است». اوایل طلبگی، یک استادی داشتیم که تازه مرحوم شده است. شلاقی جلوی خودش گذاشت و می‌گفت: «اگر درس نخوانید، سر و کار شما با این است». حضرت فرمودند: دوست دارم بر سر یارانم تازیانه بخورد، تا تفقه در دین داشته باشند.

1.2.1.9- روایت نهم

9- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «قَالَ لَهُ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَجُلٌ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ لَمْ يَتَعَرَّفْ إِلَى أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِهِ قَالَ فَقَالَ كَيْفَ يَتَفَقَّهُ هَذَا فِي دِينِهِ».[12]

شخصی به امام صادق (علیه‌السلام) گفت که جانم به قربان شما، مردی است که امر ولایت را می‌شناسد، ولی خانه‌نشین است و با کسی برای مسائل علمی مراوده ندارد. حضرت فرمودند: «این فرد که با علما رفت‌وآمد ندارد، چطور می‌خواهد تفقه در دین یابد».

عالمِ گوشه‌نشین فایده ندارد. باید همیشه در تلاش باشد. با عزیزی سفری رفتیم. دیدم عالمی کنار ما نشست. خیلی گوشه‌گیر بود و بیرون را در ماشین نگاه می‌کرد. کمی صحبت کردیم و به همراهان گفتم ببینید، باید مراوده داشت. به خصوص با جوانان، خوب صحبت کنید. «عَلَیکَ بِالأحداثِ».[13]

من از کسانی که وسایل دیجیتال را ساختند، تشکر می‌کنم. کار را راحت کردند. قبلا در استنباط، بیشترین وقت ما در جستجو می‌گذشت. امروز بیشتر در تحلیل می‌گذرد. چند سال قبل که دروس کرونا را بحث می‌کردیم، شبی هزار روایت را می‌دیدم. اگر دستگاه‌های جدید نبود، نمی‌شد این مقدار روایات را دید. سَعیُهُم و سَعیُکُم مقبول.

رزقنا الله ایانا و ایاکم تفقه در دین. ان شاء‌الله هم فقیه اصطلاحی شویم و هم اسلام شناس مطلق. باید تمام آیات و روایات را ببیند.

 


[1] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص30.
[2] سوره نساء، آيه 125.
[3] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص30.
[4] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص30.
[5] سوره ضحى، آيه 10.
[6] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص30.
[7] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص31.
[8] سوره توبه، آيه 122.
[9] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص31.
[10] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص31.
[11] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص31.
[12] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص31.
[13] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج23، ص236.