1403/04/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماء الهی با محوریت دعای جوشن کبیر/شرح اسم شریف «الله» /شرط اضطرار برای رفع حوائج با ذکر شریف «الله»
ولادت حضرت امام کاظم (علیهالسلام) و عید غدیر را به همه شما خوبان تبریک عرض میکنیم.
1. بحث از اسماء، یک ضرورت و نیاز فطری انسانی است؛ ﴿فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾.[1]
2. تمام نظام ملک و ملکوت بر اساس اسمای الهی است. هنر انسان این است که تعین و تشخص خودش را نسبت به اسمای الهی رعایت کند. همین نیاز انسان است به فهمیدن اسماء و توجه به آن و از همه بالاتر، سیر اسماء و سفر در آن.
3. ما باید اسماء را بدانیم و بفهمیم و برسیم و متلفظ و متکلم به آنها باشیم، تا انشاءالله سیر اسماء در ما تحقق یابد.
4. اسمی بر اسم دیگر احاطه دارد. اسمی که اُمّالاسماء و محیط بر همهی اسماء است و اطلس اسمای الهی است، اسم شریف «الله» است.
5. خصوصیاتی برای «الله» گفتیم:
6. مبدأ و مقصد، اسم شریف «الله» است. در قوس صعود و نزول، شروع و پایان اسماء به اسم شریف «الله» است و این، معنای جامعیت اسم شریف «الله» است.
7. جمع اسماء به اسم «الله» است.
8. شروع «الله» به اسم شریف «الله» است.
9. شرح اسماء به اسم شریف «الله» است.
10. اسم شریف «الله»، موصوف واقع میشود، ولی وصف واقع نمیشود؛ یعنی همهی اسماء باید از اسم شریف «الله» شروع شوند و بسط یابند. میتوانیم این تعبیر و این تشبیه را داشته باشیم که بقیهی اسماء، میزبانشان، اسم شریف «الله» است و آنها مهمان این اسم هستند.
11. اسم شریف «الله» هر حالتی که داشته باشید، با آن وفق مییابد. نظرمان این است که مزاج اسم شریف «الله» جلجلاله و تبارکوتعالی، مزاج کل اسماء است؛ یعنی ما از لفظ باید به مفهوم برسیم و از مفهوم باید به بیان مصادیق برسیم و از مصادیق به عینیت و به شخصیت برسیم.
12. اذکار لفظی ما برای اذکار مفهومی ما است و اذکار مفهومی ما برای خصوصیات عینی و تشخصات راهبردی و راهکاری ما است.
13. «الله» از «إله» میآید. «اله» یعنی آن چیزی که به عنوان معبود انتخاب شد. «إله»، هر معبودی است و «الله»، معبود خاص خاص است که جز یکتایی و وحدت و بیهمتایی چیز دیگری نیست؛ ﴿وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ﴾.[2]
10) شرح «الله» در سورهی مبارکهی توحید است که با «قل» شروع شده است؛ ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾.[3] «هو» در سورهی مبارکهی توحید، خودش اسمی از اسماء است؛ یعنی ضمیر نیست.
11) پس اسم شریف «الله»، «تألّه» است. «تألّه»، وصف خاص انسان است.
12) امام رضا (علیهالسلام)، با مسلک توحیدی خود بیان کردند که «بسماللهالرّحمنالرّحیم»، معنایش چیست. در کافی و معانیالاخبار و تفاسیر روایی این حدیث صحیح آمده است: «سألت الرضا علي بن موسى عليهالسلام عن «بسم الله» فقال: معنى قول القائل: «بسم الله»، أي أسم على نفسي سمة من سمات الله عزوجل و هي العبادة»؛[4] جان و ذاتم را که همان شخصیت و تعین است، به نشانهی خدا نشانهگذاری کردم که همان عبادت است. یک اسم از «سِمَة» است؛ به معنی نشانهگذاری.[5] به عبادت، نشانهگذاری کنیم.
13) ما همیشه در حال علامتگذاریهای حضرت حق هستیم. هر کاری که با توجه به او انجام دهیم، میشود عبادت. عبادت، فقط نماز و روزه نیست. این عبادت، علامت است. شاید در مباحث گذشته این فراز را خواندم: «الهی، خوشآن عادتی که عبادت باشد و خوشآن عبادتی که عادت باشد». اندیشه، رفتار میسازد و رفتار، عادت و عادت، شخصیت میسازد. علتالعلل، افکار است. کدام افکار سنجیده است؟ آن چیزی که متعلق به صاحب فکر باشد؛ یعنی «متألّه» باشد. اگر بر فکر کسی «الله» حکومت کند، رفتار و عادت و شخصیت او خدایی میشود و علامت میشود.
ما در نظام وجود، تکوینا، مرتبط به حضرت حق هستیم؛ نه ما، بلکه همهی موجودات؛ چرا که همه فقیر هستند. غنی، حضرت حق است. ارتباط بین فقر و غنی است.
برای همین حضرت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، فرمودند: «الفقر فخری»؛[6] فقر، افتخار من است. عدهای گمان نکنند که فقر اقتصادی مراد است. این که هر عاقلی میگوید که مسائل روزمره باید به خوبی بگذرد، این فقر، آن نقطهی ارتباط وجودی است.
در قلهی ارتباطات بشر با حضرت حق چه کسی نشسته است؟ ذات اقدس نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که ایشان «عَبدُهُ» شده است. تمام نمازگزارها که میخواهند عبد الهی باشند، در نمازشان که نماد عبادت است، باید بگوید: «أشهد أنّ محمدا عبده و رسوله». شهادت به واسطهای میدهید که شما را به «تألُّه» میرساند. ولی اگر در تشریع گامی برداشتیم و «متأله شدیم»، معنای دیگر «الله» این است که تمام موجودات، تکیهگاهشان حضرت حق است. تکیهگاه تکوینی همهی موجودات، خدا است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾؛[7] ولی اگر به اضطرار متوجه به او شدیم، اولین تمسک به اسماء و اسم شریف «الله» برای ما پیدا میشود.
ما گاهی خدا را رجاءً میخوانیم و گاهی التجائاً میخوانیم. رجاءً، یعنی به امید اینکه میخواهیم به مقاماتی برسیم. التجاءً، یعنی اضطراراً میخوانیم. تفاوت در چیست؟ در رجاءً، اسباب دیگر هم گویا همراهی با ما دارند؛ اما در مقام اضطرار، وسائط دیگر حذف میشود و تنها یک واسطه و سبب باقی میماند که سبب حضرت حق است. ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾.[8] اگر به این مرحله برسیم، دعا مستجاب است. باید بکوشیم به اضطرار برسیم.
هر کسی در این مرحله وقتی میگوید: «خدایا مرا شفا بده»، اسم خدا را میخواند. مزاج لطیف، الوهیت در تمام مقامات است. هر حاجتی که داشته باشد، اسم شریف «الله» را بخواند، یعنی همان حاجت. اگر مریض است، یعنی «یا کاشف الکرب». ذکر «یا دلیل المتحیرین» برای وقتی است که متحیر است؛ جهتی از تمسک به اسم «الله» همین است؛ بهخصوص و بهویژه آنجایی که انسان میخواهد اراده و اقدام نماید، فکرش را کرده و عزم به وجود آمده و این عزم، تبدیل به اراده میشود و این اراده، اعضا و جوارح و بدن را به فعالیت باز میدارد؛ یعنی رفتار و کرداری از او صادر شود.
فردا روز انتخاب است و هر کس میخواهد فردی را انتخاب کند. ذکر «یا دلیل المتحیرین با اسم «الله» تحیر را میبرد. هرچند در روایت است؛ قال النبي (صلىاللهعليهوآله): «يا دليل المتحيّرين، زدني فيك تحيّرا»؛[9] در مقام ذکر اسمای الهی ما نیاز به اضطرار اسمای الهی داریم.
عن الحسن بن علي بن محمد (عليهمالسلام) في قول الله عزوجل: «بسم الله الرحمن الرحيم» قال: الله هو الذي يتأله إليه عند الحوائج والشدائد كل مخلوق وعند انقطاع الرجاء من كل من دونه وتقطع الأسباب من جميع من سواه، تقول: «بسم الله» أي أستعين على أموري كلها بالله الذي لا تحق العبادة إلا له، المغيث إذا استغيث. والمجيب إذا دعي، وهو ما قال رجل للصادق عليهالسلام: يا بن رسول الله دلني على الله ما هو فقد أكثر علي المجادلون وحيروني. فقال له: يا عبد الله هل ركبت سفينة قط؟ قال: نعم. قال: فهل كسرت بك حيث لا سفينة تنجيك، ولا سباحة تغنيك؟ قال: نعم. قال: فهل تعلق قلبك هنالك أن شيئا من الأشياء قادر على أن يخلصك من ورطتك؟ قال: نعم. قال الصادق (عليهالسلام): فذلك الشئ هو الله القادر على الانجاء حيث لا منجي، وعلى الإغاثة حيث لا مغيث»؛[10] شخصی محضر امام صادق (علیهالسلام) آمد و گفت: «خدا کجاست»؟ حضرت فرمودند: «خدا همه جا هست». گفتند: «شغلت چیست»؟ گفت: «تاجرم». حضرت فرمودند: «مراقب باش دچار احتکار نشوی». بُعد معرفتی و نفسانی دارد. گفت: «احتکار چیست»؟ حضرت فرمودند: «مردم چیزهایی که لازم دارند، انبار نکنی که در دسترس نباشی. برو نیازمندیهای مردم را برطرف کن، ولی بر نیاز آنها سوار نشو». گفت: «از دریا و رودخانه رد میشوم». حضرت فرمودند: «تا حالا شده حادثهای برایت رخ دهد»؟ گفت: «بله، مدتی قبل کشتی دچار اضطراب و حادثه شد». حضرت فرمودند: «در هنگام اعلان خبر، وضع تو چه بود»؟ گفت: «از ناخدا و کشتی و همهی مسائل جسمانی ناامید بودم؛ ولی امیدی داشتم، ولی مصداق برایش نمییافتم». حضرت فرمودند: «فهو الله تبارک و تعالی». همین خدا است. تفسیر حدیث این است که از دیگر اسباب نااُمید شویم. بوعلی میگوید: «طبیب با نفسش شفا میدهد، نه قلم». قلم برای علم است، ولی نفس اضطرار دارد.
روزی به محضر علامه حسنزاده آملی (قدساللهنفسه) عرض کردم که میتوان گفت اضطرار، دارای مراتب است و ائمه (علیهمالسلام) مانند ما در مقام اضطرار قرار دارند، ولی درمان و زمان لازم دارد؟ ایشان تایید فرمودند. در واقع او در صدر نسخهاش میگوید: «يَا مَنِ اِسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفَاءٌ».[11] «هو الشافی». اطبّا در جمع هستند. شما واسطههای اضطرار خلق خدا و مضطرین به محضر خداوند هستید. عملیات اجرایی تمسک بعد از این راحت است.
بدانید در اذکار باید به اضطرار رسیدید که شما هستید و اسماء که با واسطه به خدا متصل است. توسل به معصومین (علیهمالسلام)، یعنی آنها هم مضطر هستند، ولی میتوانند ما را متصل کنند.
از امام صادق (علیهالسلام) سؤال کردند: «ما معنی الله تبارک و تعالی»؟ حضرت فرمودند: «معنی الله، یعنی کل موجودات محتاج به این حقیقت هستند».[12] ما همیشه در حجاب مستور هستیم که این حجاب مستور و پردهی عام بر موجودات اگر کنار برود، ما در اسم مشهور و مشهود قرار گرفتیم. هنر ما همین است. ما تا به اضطرار نرسیم، خدایی کردن خدا را متوجه نمیشویم.
ذکر ««یا الله» خوب است و گاهی مانع، خود ما هستیم.
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز[13]
هر کس در شخصیتش اضافاتی دارد. ما دو گونه توحید داریم: مستوری و مشهوری و مشهودی؛ توحید اولی، قبل از اضطرار ما است و توحید دومی، در مقام اضطرار است. «التوحید اسقاط الاضافات»؛[14] اگر اضافات او را حذف کردیم، خودش میماند و خودش. ذات باریتعالی همهی حوائج را برآورده میکند. باید به او متصل شویم که در اضطرار بهتر رخ می دهد.
حدثني أبي، عن الحسن بن علي بن فضال، عن صالح بن عقبة عن أبي عبدالله قال: «نزلت في القائم ، هو والله المضطر إذا صلى في المقام ركعتين ودعا الله فأجابه ويكشف السوء ويجعله خليفة في الارض»؛[15] راجع به آیهی ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾،[16] سوال کردند، روایتی هست که سؤال شده: «مضطر حقیقی کیست»؟ امام معصوم می فرمایند: «مضطر حقیقی، امام است».[17]
سعی کنید به اضطرار برسید. تا به اضطرار نرسیم، به طلوع اسماء به خصوص اسم شریف «الله» نمیرسیم. مرکز حاجتروایی تمام موجودات، خداوند است و باید به این مشکلگشایی برسد.
امام کاظم (علیهالسلام) که شب ولادتشان است، باب الحوائج است. هر وقت باب الحوائج شنیدید، یعنی کسی که اسباب دیگر را کنار گذاشته است و به یک سبب رسیده است و میخواهد دیگران را به آن سبب برساند.
اگر خدا را «قاضی الحاجات» دانستید، رزق ما زیاد میشود. تا صحبت رزق میشود، گمان میشود پول مراد است. در روایت داریم که «الدینار أُسّ الدنیا».[18] این رزق الهی است؛ قال امیرالمؤمنین علی (عليهالسلام): «من حسنت نيته زيد في رزقه»؛[19] امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «کسی که نیتش خوب باشد، رزقش زیاد میشود.
این رزق اسمائی است. انشاءالله رزق اسمائی ما زیاد باشد. سفرهای پهن میکند که از این سر عالم تا آن سو را میتواند کمک کند. ولیّ، همیشه مضطر حقیقی است. خدا همهی ما را جزو مضطرین قرار دهد. مضطر، کسی است که به حسب ظاهر اوضاعش به هم خورده است. «آه»، اسم جلاله است. مرکز مدیریت اسماء، اسم شریف «الله» است. برخی پیام دادند مشکلاتی با «یا الله» حل کردیم.
14 صلوات، 66 مرتبه یا الله، 66 مرتبه آیه 19 سوره شوری؛ ﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ﴾.[20] بعد 14 مرتبه صلوات. وقتی گفتید و حاجت را همراه اینها کنید، اسم خدا در مقام اضطرار هم جواب میدهد.