1403/03/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماء الهی/شرح اسم شریف «الله» /انسان، مرکز قوس صعود و نزول آیات الهی - ائمه (علیهم السلام)، مظهر جامعیت اسم شریف «الله»
بحمدالله در شرح اسماء به جامعترین اسم رسیدیم. بزرگترین اسم و مبدأ اسماء الهی، اسم شریف «الله» است. عرض کردیم اسم شریف «الله»، همین گونه که ملاحظه میکنید، نزل من الله إلی قلب الرسول و إلی الإنسان. اینکه مشتق است، بحث دیگری است. آن قدر کاربرد پیدا کرد که اسم مستجمع جمیع کمالات شد. از خود کلمه استفاده میشود که جز خدا معبودی نیست.
مبدأ اشتقاق «اله» با «الله» یکی است. «اله» که جمعش «آلِهَة» است، به معنای «معبود» است؛ چه معبود باطل و چه حق، ولی «الله»، معبود حق است. ﴿إِلَٰهِ النَّاسِ﴾؛[1] در سورهی ناس است؛ چون مردم نیاز به اله دارند، گاهی معبودشان حق است که اللهتعالی است و گاهی دیگر معبودها.
عرض کردیم هر کلمه و حرفی را از اسم شریف «الله» بگیرید، اسم دیگری تجلی مییابد. هر حرفی را که بگیرید، اسمی دیگر تجلی مییابد. اگر الف را بگیرید، لله میشود. اگر لام اول را بگیرید، ﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾[2] میشود. اگر لام دوم را حذف کنید، ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾[3] میشود که در قرآن کاربرد دارد. این، دلیل بر جامعیت این اسم شریف است.
شما در هر حالتی از احوال، اسم شریف الله را که بگویید، با آن خواستهی شما تجلی مییابد. چرا که قائل به این هستیم که در رابطهی بین انسان و خدا و رابطهی بین خدا و انسان که نزول و صعود آیات است، - از هر طرف صعود و نزول، یکی است - خدا آیات فرستاده و آیات تحویل میگیرد. دعا، قرآن صاعد است. «عددَ دَرَجِ الجَنَّةِ عَدَدُ آي القُرآنِ».[4]
دعاهای لفظی، نماد دعاهای حقیقی است. دعای واقعی آن نیازی است که انسان دارد و درخواست وجودیاش که همان قرآن صاعد است. گاهی دعای لفظی با حقیقت وجودی تطبیق دارد؛ این دعا قطعا قابل اجابت است. دعا بی اجابت نیست؛ البته دعایی که به وصف حال باشد. دعای مقالیه و گفتمانی و دعاهایی که ما میخوانیم، زبان قال ما است. اگر این دعا با زبان حال ما یکی شود، مستجاب میشود ﴿ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ ﴾.[5] ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾.[6]
چند نسبت به خدا در آن است. «عبادی، عنّی، فإنّی». تا بندهی من از من بخواهد، جواب دعا را میدهم. وضعیت حالی و مقالی خود را تطبیق دهید. هنر انسان این است که گفتهی او با وضع حالش یکی شود که قطعا مستجاب است و بی اجابت نیست. خداوند آیات فرستاده و آیات تحویل میگیرد.
ما دعاها را از اسماء خارج نمیدانیم. حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) نیز نظرشان همین بود. آیات الهی که آمده است و دعای الهی که میرود، مجمع آنها اسمای الهی است. 1001 اسم باشد، یا سیصد، یا 99، یا هرچقدر. این اسماء الهی، مجمعِ این سیر نزولی و صعودی است. عرفا میگویند: «قوس صعود و قوس نزول». کمانی که میآید و آیاتی که بر جان انسان نشسته و برمیگردد.
با توجه به این مقدمات، ما محل پرداخت نزول و عروج آیات و اسمای الهی هستیم. ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾.[7] «مهبط وحی»، یعنی همین. نفس ما فرودگاه اسمای الهی و مهبط آیات الهی است. در درون ما پرورانده میشود. ایام ربوبی، ایامی هستند که گاهی قرونی را در خود دارند. سالیانی را در خود دارند. اسمای الهی بی نهایت است.
عرض ما این است که مدار اسمای الهی در این سیر نزول و عروج، اسم شریف «الله» است. اسمای الهی، همانند پرگاری است که بر یک نقطهی مرکزی میچرخد و میگردد. مانند گردبادی که باد در یک نقطه جمع میشود و بالا میرود و گاهی اشیای سنگینی با خود میبرد. اسمای الهی بر محور اسم شریف «الله» میچرخد و نشر مییابد. هرچه قویتر باشد، اشیای بیشتری با خود میبرد. هنر انسان این است که بداند با اسمای الهی چه میکند. هر اسمی و هر حالتی که داشته باشد، اسم «الله» با همان وصف انس میگیرد. مریضی نیاز به درمان دارد و صدای آه و یا الله او بلند است؛ این «یا الله»، یعنی «یا شافی». کسی در مشکل اقتصادی است، یا الله میگوید؛ یعنی «یا غنی» و «یا مغنی». مزاج اسم شریف «الله»، مزاج حلیم است. حلیم با همهی مزاجها میسازد. اسم «الله» با همهی مزاجها میسازد. اولین مزاج، مزاج لفظی است و بعد مفهومی است و بعد تعقلات است و بعد مزاج کُمّل است. کسانی که معنای «الله» را هم ندانند، باز هم با مزاج لطیف انس میگیرد.
به نظر ما روانترین ذکر، «الله» است که با سالک میانی و ابتدایی و نهایی میسازد؛ بر خلاف برخی اذکار.
اسم شریف «الله» مبدأ اوصاف و اسماء واقع میشود، ولی خود وصف نیست. «الله الرّحمن الرّحیم». «الله» در اینجا موصوف است، نه وصف. این، دلیل بر جامعیت ذکر شریف «الله» است. با توجه به اینکه ما «بسم الله» را جامع جمیع اسمای الهی میدانیم، اولین نقطهی بسط اسم شریف «الله» به «الرحمن» است. قدر محبت را بدانیم. خانمها حامل رحمت الهی هستند.
ما نسبت به رسم الخط قرآن، قائل به توقیفیت هستیم. اگر ما آیهای را مینویسیم و ذکر و ورد بگیریم، باید به همان رسم الخط ادامه دهیم. ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ﴾.[8] این رحمت باید با تای مبسوط باشد، نه مدوّر. ﴿بَقِيَّتُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ﴾[9] نیز همین است. گاهی صحبت حکایت است، ولی اگر صحبت کتابت آیهی الهی و بقیت الله است، تای آن مبسوط است. «امرأة» هم از کلماتی است که تای آن مبسوط است.
مجمعالبیان را در محضر علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) بودیم. عرض کردم که حضرت استاد، این مبسوط بودن «تا»ی «رحمت» و «بقیت الله» و «امرأت»، چه بیانی برای افراد دارد؟ فرمودند: «این، یعنی بسط دارد و هستیم که هستیم که هستیم».
خاصیت دیگر اسم «الله» این بود که موصوف واقع میشود، ولی وصف واقع نمیشود. «الله»، مبدأ جمیع اسماء جلال است. و تبارک و تعالی بعد از اسم «الله» میآید. «الله و تبارک و تعالی». تبریک هم دارای برکت است و تای برکت هم مبسوط است. پلهی اولیهی همهی اسماء، اسم شریف «الله» است؛ مانند نقطهی پرگار.
برهان صدیقین، یعنی صغری، کبری و حد وسط آن، ذات شریف خداوند باشد.
برهان صدیقین هم برهان وجود است و هم برهان وجوب، هم برهان وحدت است و هم برهان الوهیت است. همان برهان میگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ معبودی جز خدا نیست. عمود قائمهی آدم و عالم، تکیهگاهشان اسم شریف «الله» است. ﴿تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ﴾.[10] ﴿وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ﴾.[11] ﴿أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾.[12] ﴿كَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا﴾.[13]
در عبادات میگوییم که باید فی سبیل الله باشد. تمام موجودات مضاف هستند و یک مضافٌالیه بیشتر ندارند که خداوند است. روزی میرسد که فرمود: ﴿فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ﴾؛[14] نسبتهای جمعی نیست؛ وگرنه بی نسبت نیست.
درجات بهشت جز به اسماء نیست.
«عدد درج الجنة عدد آي القرآن، فإذا دخل صاحب القرآن الجنة قيل له: ارقأ واقرأ لكل آية درجة فلا تكون فوق حافظ القرآن درجة».[15] آیه به نقل امام علی (علیه السلام)، قرآن دارای 6236 آیه است. 6236 اسم است.
بخوانید و آیهی نفسانی خود را بیابید. تمام آیات الهی نیست، الا اینکه ظاهری دارد که باطنش، اسمی از اسمای الهی را نداشته باشد. تا ﴿مُدْهَامَّتَانِ﴾[16] که آیهی یک کلمهای است. دیگر حرفی نیست. چه حروف مقطعهای که شماره آیه خوردند و چه حروف مقطعه ای که شماره آیه نخوردند، همهی اینها ظاهری و باطنی دارند و باطن تمام اینها اسمی یا اسمائی از اسماء الهی است.
روزی حضرت استاد علامه حسنزاده (رحمهالله)، کتاب الهینامهی خودشان را دادند و فرمودند: «بقیهاش با شما». الآن یک دفتر ایشان، تبدیل به 5 دفتر شده و چاپ شده که تا 16 جلد ادامه دارد. عرض کردم هر فرازی، یک جذبهی خاصی دارد. فرمودند: «وصف حال من است که هر یک از اسمی از اسمای الهی حکایت میکند». الهینامهی ائمه (علیهمالسلام)، مناجات شعبانیه است. همهی این را ائمه (علیهمالسلام) میخواندند.
عدهای سؤال کردند که «اللّهمّ» با «یا الله» چه فرقی دارد؟
«اللّهمّ»، همان «یا الله» است. «میم»، عدد 40 دارد. منشأ بسط اسمای الهی، رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. به جای یائی که حذف شود، میم اضافه شد. ما معتقدیم اسم شریف «الله»، قابل ترجمه نیست. خدا، یعنی خود آن مستقل است. «اللهم إني أسئلك ببهائك كله».[17] در اکثر ادعیه آمده است. «اللّهمّ»، نماد «یا الله» است که از درون انسان برمیآید.
اگر قرار باشد نمادی از جامعیت اسم شریف «الله» در میان انسانها به شما نشان دهیم، «خلیفةالله» است. کسی که جانشین حضرت حق است. همیشه خلیفه باید اوصاف مستخلفٌعنه را داشته باشد. با صراحت معتقدیم انسان کامل، «خلیفةالله» است. انشاءالله دربارهی انسان کامل صحبت خواهیم کرد. انسان کامل هم محوریت دارد.
فرمودند: «لولا الحجة لساخت الارض باهلها»؛[18] در هر زمانی، یک ولیّ قائم است.
«به محض التفاتی زنده دارد آفرینش را اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها»[19]
ولیّ زمان را باید شناخت. افتخار باقی این است که میتوانند نیابت از او داشته باشند. همانطوری که «الله» جامعیت دارد. مصداق اولش، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و مصداق بعدی، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است.
«اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ».[20]
ابن ملجم در غدیر بیعت کرد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از او سؤال کردند: «سه بار بیعت کردی»؟ از زیاد سؤال کردن دلخور شد. حضرت فرمودند: «نمیدانم چرا، ولی دلم با تو همراه نیست».[21]
سعید و شهید در اسمای الهی میچرخند. انشاءالله اسم شریف «شهید» را خواهیم گفت،. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ولیّ مطلق هستند و یر محدودهی خاصی فقط ولایت ندارد.
تبلیغ، جزو اصول است، نه فروع. اگر امام (علیهالسلام) جانشین شده، جزو اصول حقایق است. ولیّ الله در تمام عالم و آدم، مانند اعضا و جوارح ما است که در اختیار عقل و جهل ما است.
امام زمان (علیهالسلام) هر جا اراده کنند، آنجا حاضر هستند. هیچ کجای عالم از علم ایشان پنهان نیست.
﴿اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ﴾.[22] «الله» با ولیّ شرح داده میشود. ولیّ را ولیّ میگویند، چون فاصلهها را کم میکند. هرکس از ولیّ فاصله گرفت، آسیب میبیند.
از حالات امام هادی (علیهالسلام) این است که در ولایت، حرف اول را میزدند.
تا میتوانید ذکر بگویید. ذکر «یا علی» را 66 مرتبه و 110 مرتبه بگویید. قبل از آن، صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید. اگر صلوات را به عدد اسم خود بفرستید، تعیّن مییابد.