1403/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسمای الهی/شرح اسم شریف «الله» /قرار گرفتن همه ی موجودات تحت اسمی از اسمای الهی - مراحل انس با اسمای الهی - جامعیت اسم شریف «الله»
سیر تمام موجودات تکوینا بر اساس اسمای الهی است و هیچ موجودی خارج از احاطه به اسمای الهی نیست. ﴿إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ﴾.[1] سبب احاطهی خداوند به همهی اشیاء - نه بر اشیاء - «اسمایالهی» است. انسان چون موجود دارای اراده است و گل سرسبد تمام موجودات است، ارادهاش برای او تکلیف آورده است. میتواند راه را انتخاب کند و دست خودش است.
﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾.[2] تکریم بنیآدم نیز بر اساس اختیار است. یک مزیت و خصلت و خصوصیت و خاصیت به انسان دارد. خصوصیت تبدیل به ویژگی میشود. خصوصیت انسان این است که دارای سیر اختیاری و تدبیری و تشریعی اسمای الهی است. موجودات بر اساس تکوین در مسیر اسماء هستند و با آن هستند.
هیچ موجودی تکویناً خارج از اسمی از اسمای الهی نیست، ولی انسان تشریعاً باید در احاطهی این اسم قرار گیرد. باران رحمت فیض اسمای رحمانی و رحیمی بر تمام موجودات به ویژه انسان نازل میشود. این انسان است که باید خود را در تراوش بارش اسماء قرار دهد. چتر اسمای الهی و سایهی اسمای الهی که سایهی سلطنت باریتعالی است و نشر «ظل الله الهی» است، سایهبانی میکند و ما باید خودمان را در حریم سایهبانی قرار دهیم.
﴿فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ﴾.[3] ﴿وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾؛[4] هم مسارعه است و هم مسابقه. ﴿وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾،[5] ﴿أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾.[6] ما همه در مسیر سرعت اسمای الهی هستیم. به تعبیر امام رضا (علیهالسلام): «اسم بسمة الله تبارک و تعالی».[7] این نشانهها را خوب نشانهگذاری کنید؛ هم نشانهگذاری بر جسم و جانتان و هم بر اهدافتان و هم در مسیرتان. در مسیر باید متمسک به اسمای الهی شویم. باید اسمای الهی را چنگ بزنیم. در وجودمان، اسمای الهی را پیاده کنیم. الفاظ و مفاهیم و مصادیق است. به نشانههای اتمّ میرسد. عن أبي الحسن علیه السلام في قول الله :«نحن اسماء الله بهم یهتدون».[8]
عزیزی سؤال خوبی کرده بودند: «مراتب و منازل اسمای الهی چه میشود؟ از کجا باید اسمای الهی را آغاز کنیم تا بتوانیم به آن بسط و شرح و عینیت اسماء برسیم؟» ما تا به عینیت اسماء نرسیم، در کارستان وجود کارهای نخواهیم بود.
اولین مرحلهی انس با اسمای الهی، انس لفظی است. در انس لفظی، آدم موظف به لفظ اسمی از اسمای الهی است؛ لذا اوراد و اذکار، اولین مرحله است؛ چه بدانیم معنا را و چه ندانیم. خود ندانستن هم مرحلهای از مراحل سیروسلوک است. کسانی که اوراد و اذکار را دارند و معنا را نمیدانند، یا نمیفهمند و یا نرسیدند، بیبهره از ذکر نیستند. رحمانیت و رحیمیت خداوند، نسبت به فیض اسماء است که حتی کسانی که لفظ را هم نگویند، به آنها لطف میکند.
اذکار الهی باید با تعداد خاصی باشد. ما همانند استادمان حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله)، نظرمان این بود که شمارش اذکار، حداکثر ندارد؛ الا آنها که تخصیصی است. حدّاقل ذکر داریم. مثلا عدد چهل در نماز شب، حدّاقل است، نه حد اکثر. اگر به عدد چهل برسید، در آثار آرامش ذکر نماز شب قرار میگیرید. اگر به چهل رسید و آقایی التماس دعا کرده، نام او را نگوییم، خوب نیست. «وسعة رحمة الله».
البته اینجا بحث دیگری خواهیم داشت که آیا اسماء الهی توقیفی است، یا خیر؟ انشاءالله بحث خواهیم کرد. به لحاظ وصف حالیمان هر کسی به هر زبانی و هر وسیلهی انسی که دارد، میتواند خدا را بخواند. خدا را خواندن به ما عینیت میخواهد.
دومین مرحلهی انس، انس مفهومی است؛ یعنی آدم معنای اسم را بداند و با توجه به معنای اسم، آن اسم را بخواند. شرح اسماء، یک جهتی به همین لحاظ است. فرق اسماء را بداند. میرسد به خصوصیتی که خودش دارد. آن کسی استفاده میکند که خصوصیتش را دارد؛ ولو هر اسمی را بخواند.
سومین مرحلهی انس، انس بالاتر از مفهوم است. خصوصیت و عینیت اسم را میخواند و میشناسد. میداند آنهایی که «خلیفة الله» هستند و نمایندهی خدا هستند، چه کسانی هستند. ﴿و لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة﴾[9] . خانمهایی که نقشهای جلوی خود میگذارند و با آن قالی میبافند، عرب به آن «اسوه» میگویند.
به سلمان فارسی گفتند: «هر وقت میآییم، تو کنار آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حاضری! غبطه خوردند. یکی از اصحاب زرنگ گفت: «میخواهم اول صبح بر سلمان مقدم شوم». رملها را نگاه میکرد که رد نعلین آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افتاد. آمد داخل مسجد، دید سلمان فارسی کنار حضرت است. سؤال کرد: «من خیلی نگهبانی کردم زودتر بیایم و یک رد نعلین بیشتر نیست»! سلمان حرف عجیبی زد که برای الگوبرداری است. گفت: «من آنقدر مراقب آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستم که حتی گامم را جای قدمهای رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار میدهم»؛ «حذو النعل بالنعل».[10]
در سیر اسمای الهی ما باید «حذو النعل بالنعل» شویم. ما تا اهل «اِقدام» نباشیم، اهل «اَقدام» نیستیم. تا جایگاه أقداممان را مشخص نکنیم، به اهدافمان نمیرسیم. اراده و انتخاب میدهد. اسمی از اسماء را مشخص کنیم. شخصیت و علایم این اشخاص و اسماء را بدانیم و ادامه دهیم.
گام بعدی پس از عینیت این است که خود شخص، اسمی از اسمای الهی میشود. همهی اینها برای این جهت است. حرکت لفظی، حرکت مفهومی، حرکت تعینی و مصداقی و حرکت عینیت برای این است که خودش اسمی از اسمای الهی شود. تازه این اول کار است.
اینکه اسمی از اسمای الهی بشود، باز دارای مراتب است. این اسماء وقتی آرام نشست، انسان دارای یک اسم میشود و گاهی دو اسم و گاهی سه اسم و گاهی انسان، جامع جمیع اسماء میشود.
راهش چیست؟ باید سراغ جامعیت برویم. خُلقتان را باز کنید و سلایق را تحمل کنید و دیگران را تحمل کنید. تحملتان که باز شد، اسماء، یکی پس از دیگری بر جان شما طلوع میکند. ما اصل اسماء را در جانمان داریم؛ نمود و ظهور اسماء را باید به وجود بیاوریم. صرف نظر از ارادهی من و شما که ما موجودی از موجودات و از آفریدههای باریتعالی هستیم، تکوینا ما خارج از اسماء نیستیم و اسماء، ما را اداره میکنند. اما اینکه بدانیم اسماء، ما را اداره میکند، مهم است. اگر به رؤیت اسمای الهی برسیم، این یک هنر است.
تکوین با تشریع و اراده و اختیار با تکوین تطبیق دارد. این معنای توفیق است. استاد برای شاگرد و والدین برای فرزندان میگویند موفق باشید، یعنی تطبیق عالم تکوین و تشریع بر یکدیگر. نسخهی تدوینی و تکوینی همیشه با هم هستند.
ما بی نسخه نیستیم. ما بیماران با نسخههایی هستیم که در آن شفاء است. «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء».[11] ذکر را به عنوان دواء لازم داریم. دواء برای داء است. داء چیست؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام): «الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفار»ُ.[12]
ذنوب، درد است و درمانش، استغفار است. انسان تنها یک راه دارد که اگر بیراهه رفت، زود برگردد. چون شیاطین هم شیطنت میکنند.
شیطان، مظهر «اسم مضل» است. علامتهایش را بالا میکند و با تن و جسم ما هماهنگی دارد. در جسم و ماده، شیطنت شیطان نهفته است؛ چرا که ما خارج از اسم نیستیم. همانطور که حضرت حق، «یا هادی» است، «مُضِلّ» نیز هست؛ البته مضلِّ ابتدایی نیست؛ بلکه نتیجهای است. ﴿وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء﴾.[13] ما در مرز «عزیز» و «ذلیل» و «هادی» و «ضالّ» حرکت میکنیم. همهی آن از اسماء شروع میشود.
اسماءُ اللهِ هر اسمی نسبت به دیگری حالت احاطه دارد؛ مانند پوست پیاز که هر یک احاطه بر درونش دارد، تا به مرکزیت برسد. علم اُکَر هم این را تأیید میکند. هر اسمی در تحت احاطهی اسم دیگر است. تا اسمی که محیط بر همهی اسماء است. اطلس الاسماء، اسم شریف «الله» جل جلاله و عظم شأنه و تبارک و تعالی است. به حضرت استاد علامه گفتم: «در تصحیح اصول کافی آوردهاید: و تبارک و تعالی»؟ کسی که مسلط بر اسماء است، میبیند اول «الله» است و بعد «تبارک» و بعد «تعالی». این به ترتیب است. بدون برکت و تعالی، نمیشود به «الله» رسید.
اسم جلاله نسبت به سایر اسمای الهی، مانند سلول بنیادی است. امروز از این سلول بنیادی، تمام بیماریها را تشخیص میدهند. نظام ملک و ملکوت، تک سلولی دارد که اسمی از اسمای الهی است. همه به «الله» جل و جلاله برمیگردد.
معنی اضافهی اشراقی موجودات به اسم شریف اسماء الهی و اسماء الله و اسم شریف «الله»، جز این، چیزی نیست. اضافهی مقولی این بود که دو طرف دارد؛ مانند پدر و پسر. در اضافهی اشراقیه هرچه هست، مضافٌالیه است. این که قرآن اب و ابن و روح القدس، یعنی تثلیث را نفی کرد، به جهت این است که خواستند مضافٌالیه را مکرر کنند.
تمام عوالم من الله و الی الله است؛ هم از جانب خدا آمده است و هم به جانب حضرت حق برمیگردد. ﴿اِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ﴾.[14] ما از مسیر مبدئی که من الله هستیم، تا الی الله، دایرهی اختیارات ما است. و شیطنتها در همین مسیر است. هدایتها و ضلالتها همینجا است. ذاکر به اسماء الهی است.
برخی «الله» را جامد میدانند و اینکه از هیچ چیزی مشتق نشده است.
«الله»، «إله» بود و الف و لام تعریف به آن اضافه شد و «الله» شد. از «إله» به معنای اینکه معبود است و ستایششده و مورد پرستش است؛ یا از «إله» است، به معنای تحیر. علامه حسنزاده (رحمهالله) نیز همین را میگفتند. سؤال کردم نظر شما چیست؟ فرمودند: «کلمهی «الله» همینطور که ما میبینیم، از حضرت حق به عنوان اسم جلالهای نازل شده است». حال که به دست ما رسیده است، ما با هر زبانی که داریم؛ گاهی میگوییم مشتق است و گاهی جامد. اگر قرار باشد، مشتق است و اشتقاقی دارد که از «اله» است. تفاوت «إله» با «الله» این است که به هر معبودی «إله» گفته میشود؛ چه شایسته باشد، یا خیر. به بت هم «إله» گفته میشود.
«الله» با الف و لام تعریف، یعنی یکتا است.
14 صلوات بفرستید و بعد 66 بار «یا الله» که عدد اسم شریف «الله» است. بعد از آن در سورهی شوری، آیهی 19 است؛ ﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ﴾. - ما تا لطیف نشویم، به اسماء نمیرسیم. - این آیه 66 بار و بعد 14 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد (صلواتاللهعلیهمأجمعین).
انشاءالله مرزوق به رزق به اسمای الهی باشید. ثواب جلسه را به محضر اساتید، خصوصا حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) - جانم به قربانشان - و همهی خدمتگزارانی که در این حادثهی اخیر، مرگ شهادتگونه داشتند، هدیه میکنیم. کسی که مهاجر الی الله باشد، اجر شهادت دارد. انشاءالله از اسمای الهی بهرهمند باشند و همه ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ﴾،[15] مهمان باشند.
«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».