1403/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسمای الهی با محوریت دعای جوشن کبیر/شرح اسم «بسم الله الرحمن الرحیم» /تفاوت رایحه ی اسمای الهی - لزوم جستجوی اسم خاص به خود برای هر فرد - دستورالعملی برای ایام اربعین کلیمی
بیانات استاد در شب میلاد حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و اول ذیقعده
عرض شد که هستی، نتیجهی اسمای الهی است. ما مِن موجودٍ [هیچ موجودی نیست،] الاّ اینکه در تحت اِشراف اسمی از اسمای الهی، یا اسمائی از اسمای الهی است. میتوانیم این حرف را بزنیم که اصلا زندگی انسان، تجلی اسمای الهی است. ما دنیامان و تکوینمان و وجودمان از اسمای الهی است.
ما بالاجبار تحت افاضهی اسمای الهی هستیم و از این جهت هیچ اختیاری نداریم. «لا جبرَ و لا تَفویضَ»،[1] در این منطقه نیست. این اسمای الهی، منطقهای است که همه باید تحت اِشراف اَسمای الهی باشند. ﴿وَكَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا﴾.[2] تعبیر «بِکُلِّ شَیءٍ» با «عَلَی کُلِّ شَیءٍ» متفاوت است. گاهی «أحاطَ» با «عَلَی» متعدی میشود؛ در این صورت به معنای احاطهی ظاهری است؛ مانند اینکه جسمی بر جسم دیگر محیط است. گاهی میگوییم: «بِکُلِّ شَیءٍ»، یعنی تمام اعماق وجودی اشیاء، خارج از احاطهی اسماء نیست. همینجا است که تمام وجود و موجود، اسمی از اسمای الهی است. این، تکویناً است؛
اما تشریعاً، انسان موظف به هماهنگی با اسمای الهی است. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾.[3] این اسمای حسنی که برای خداست، ما مأموریت داریم با این اسماء، هماهنگ شویم. برای همین شناخت اسماء، ضرورت دارد و هماهنگی با اسماء، ضرورت دارد و سیر اسمای الهی، ضرورت دارد. جامعیت انسان هم جز به سیر اسمای الهی به چیز دیگری نیست.
مطلب مهم این جلسه
چون ما با سیر اسماء حرکت میکنیم و ما منحصر به یک عالم نیستیم. دنیا اولین عالم دمِ دستی ما است. دنیا از «دُنُوّ» است،[4] نه «دِنائت». نزدیکترین عالم به ما عالم دنیا است. این دنیا، بستر و مزرعهی کِشت اسمای الهی است. لحظات دنیایی و اذکار و اسمای ما، همه دانههای کشت این مزرعهی الهی است. هر که بامش بیش، برفش بیشتر. هر کس دعایش بیشتر و ذکرش به اسماء بیشتر باشد، قطعا مزرعهی او آبادتر است. ما در گلستان وجود، مشغول نسیمهای اسمای الهی هستیم. نسیمها را از بوستان الهی بیشتر استشمام کنیم.
میخواهیم معارف سیروسلوکی حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) - قدوة السالکین - را مرور کنیم. ایشان میفرمودند: «هر اسمی، رایحهی خاصی دارد». کسی میتواند این را بگوید که خودش، رایحهی اسمای الهی را استشمام کرده باشد. همان که یعقوب پیامبر (علیهالسلام) گفت: «من بوی پیراهن یوسف را استشمام میکنم».[5] به فراق و هجران مبتلا شده است. سخت است.
الآن عطر اسمای الهی، تمام فضای عالم و آدم را فرا گرفته است. رایحه میخواهد که بوی اسماء را استشمام کند. اگر از من طلبه بپرسید که چه چیزی، رایحهی ما را باز میکند؟ انسانی که زکام گرفته، بو را استشمام نمیکند. اگر رایحهی الهی ما زکام نباشد، ارواح که حقیقت اشباه اینجایی هستند، هر لحظه در حال پخش نسیمهای خاص به خود هستند. هر اسمی، بوی خاص خود را دارد. آنقدر بوی خاص دارد که صاحبان اسمای الهی در میان هزاران بوهای خاص به خود، یعنی اسمای الهی، بوی خاص خود را میشناسند و این، معنای حب است.
اگر از من سؤال کنید که چه کنیم، تا این پردهی زکام دنیوی ما بر کنار برود و ما از ظاهر دنیا، مزرعهی جان را استشمام کنیم؟
عرض میکنم اربعین را فراموش نکنید. اربعین، یعنی چهل روز مراقبت برای اینکه ما بتوانیم به لطافتِ «یا لطیف» و اسمای الهی برسیم. «یا لطیف إرحم عبدک الضّعیف».
﴿وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾.[6] ضعف، حقیقت وجود ما است. ضعف، ذم انسان نیست؛ بلکه مدح است. بچههای موجودات دیگر، اول ولادتشان همه کار از آنها برمیآید، ولی انسان، ضعیف است. این ضعف به لحاظ جسمانی است، ولی به لحاظ معنوی و حقیقی، ﴿وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾،[7] دلیل بر کمال انسان است. این، یعنی من به تو ضعفی دادم که به قوّت برسی. «مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ اَلْقَوِيُّ وَ أَنَا اَلضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ اَلضَّعِيفَ إِلاَّ اَلْقَوِيُّ».[8] باید در مزرعهی جان مراقبت کنیم.
حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) بارها میفرمودند: «کشیک نفس بکشید». اگر مراقبت نفس داشتیم، میتوانیم به کمالات برسیم.
امشب، شب اول ذیقعدهی سال 1445 هجری است. چندین سال، روزهای آخر ماه مبارک شوال که خدمت حضرت استاد میرسیدیم، میفرمودند: «آقاجان من، اربعین کلیمی نزدیک است».
﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ﴾.[9] سی روز اول برای ذیقعده بود و عشره برای ذیحجه بود. اگر قرار باشد در یک جمله، حضرت استاد را معرفی کنیم، میگوییم ایشان اَبَرمرد معرفت نفس و اربعینیات بودند. آقازادهی ایشان تشریف دارند. حالات خانوادگی ایشان را دنبال کردند. هیچ روزی نبود، الّا اینکه ایشان در اربعینیات بودند.
اگر میخواهید اسمای الهی بر جانتان بنشیند و رایحهی اسماء را استشمام کنید، زندگی خود را به اربعینیات تقسیم کنید. شما که اربعین و مراقبتهای مختلف را شروع کردید، آفرین! این حرکت توسطیه از مبدأ به معاد، اختیارش دست ما است. باید مدیریت کنیم و اهل اَقدام و اِقدام باشیم.
از همین امشب بنشینید مکاتبهای نفسانی بین خودتان و نفستان مبادله کنید. از همین تاریخی که اربعین حضرت موسی (علیهالسلام) است، زمانهای من به اربعین بگذرد. [بر اساس] حدیث شریفی که میفرماید: «مَن أَخلَصَ لله أربعینَ صباحاً [ظَهَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلَی لِسانِهِ]».[10] اخلاص، اولین گام است. عرب به زرگرهایی که میآیند محک میزنند و زر را خالص میکنند، میگوید اخلاص انجام داد.[11] زَرِ گرانبهای نفس در اختیار ماست.
این مزرعه و کشت و دانه و اراده در اختیار ما است. بکارید و بردارید. مراقبه داشته باشید. گیاهان هرز، میخواهند ما را به هرزنامه برسانند. باید اهل خِرَدنامه باشیم، نه اهل هرزنامه. هرزنامه، ره به جایی نمیبرد. برای طلوع اسمای الهی، نیاز به وِجین حالات نفسانی داریم. این اسم را طالع کنید. به غلط میگویند طالع. طالع، حقیقی برای اسماء الهی است.
در دعای عشرات هست: «وَ لَكَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ نَجْمٍ وَ مَلَكٍ فِي اَلسَّمَاءِ».[12] این حمد را برای این داریم که اسممان را پیدا کنیم. بچرخ و بچرخ و اسمت را پیدا کن.
گفتیم قرآن را بخوانید و آیهی خود را پیدا کنید که اسمی از اسمای الهی است. در کریمهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم»، «باء» آمده است؛ یعنی رابطهی خود را پیدا کنید. «با»ی استعانت یا مصاحبت یا الصاق یا هر بایی باشد، یعنی بچرخید و تکیهگاه خود را پیدا کنید. به لحاظ حقیقی، تکیهگاه ما خداست.
هیچ موجودی از موجودات نیست، مگر اینکه تکویناً به اسمی از اسمای الهی اراده میشود. انسان با اراده هم باید با اسمی از اسمای الهی اداره شود. هر کسی ادارهی نفس دارد. ادارهی نفس با خوراک اسمای الهی است. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾.[13] این «باء» [در «بِها»]، همان «با»ی بسم الله است. این، یعنی ارتباط را با اسم قرار دهید. خدا «یا مُضِلّ» هم هست و هادی نیز هست. خداوند، اضلال ابتدایی ندارد؛ بلکه اضلال نهایی دارد.
کاری که اربعین میکند، این است که ما را در حصن حصین قرار میدهد. «مَن أَخلَصَ لله أربعینَ صباحاً ظَهَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلَی لِسانِهِ».[14] اینجا دنبال ذکر لفظی هم هست. انس، وحدت میآورد و وحدت، انس میآورد. هر کس بیشتر اسمای الهی را بخواند، مزرعهی دلش بازتر میشود.
امشب میخواهم به کسانی که میخواهند اربعین کلیمی داشته باشند، پیشنهادی داشته باشم. از استادم، حضرت علامه حسنزاده (قدّساللهنفسهالزکیة) مجاز هستم. ذکر 500 گانه را بگویید: 100 مرتبه الله اکبر، 100 مرتبه الحمدلله، 100 مرتبه سبحان الله، 100 لا إله إلّا الله و 100 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد (صلواتاللهعلیهمأجمعین). گوینده و شنونده، اربعین کلیمی را انجام دهیم، تا استشمام روایح الهی را داشته باشیم.
﴿وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾.[15] این [ده شب،] اِتمام شب چلهی اربعین موسای کلیم (علیهالسلام) است. کمالات حضرت ابراهیم خلیل (علیهالسلام) است و تا برسد به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) و متابعین آن حضرت.
ما بحمد الله با اِشراقات حضرت استاد به این نتیجه رسیدیم که در دنیا با اسماء، حشر و نشر داریم و در آخرت هم کنار سفرهی این اسماء مینشینیم.
مرگ انسان، جز طلوع اسمای الهی، چیز دیگری نیست. مرگ برای مؤمن، مانند گل خوش بویی است که زود پژمرده میشود.[16] اسمای الهی را بو میکند و از دنیا میرود.
«هَل رَأَیتَ حَبیباً یَکرَهُ لِقاءَ حَبیبِهِ»؟[17] آیا دوست از ملاقات دوست کراهت دارد؟ ما به ملاقات عینی اسمای الهی و رؤیت اعیان اسماء الهی میرویم. عین ثابت هم قابل تبدیل و تغییر نیست. بحثی داریم تحت عنوان: «نکاح اسمای الهی».
ما اکنون در حال حمل اسمای الهی هستیم. «أَشْرَافُ أُمَّتِي حَمَلَةُ الْقُرْآنِ»؛[18] این «حَمَلَةُ القُرآن»، یعنی «حَمَلَةُ الأسماء». قرآن، اسم جامع است. حملهی قرآن، یعنی این اسمای الهی بر جان بنشیند.
در این اربعین، ذکر 500 گانه را شروع کنید. انشاءالله [این اذکار] با طهارت و دقت باشد. جز به ذکر، توجه نکنید؛ حتی به آثارش هم توجه نکنید. آثارش زود یا دیر مشخص شود، شیطان، انسان را در حد یقف قرار میدهد. اسماء را بر جان خود بنشانیم و انسان باید خودش را از نامحرمان بپوشاند. نامحرم جنسی هم هست، ولی فقط این نیست. نامحرم فکری از همه، ضربهاش بیشتر است. شیطان که عدوّ مُبین است، همین کار را میکند.
«با»ی «بسم الله»، یعنی رابطه را با اسم قوی کنیم. تازه اسمی که مضاف الیه دارد که «الله» است. رابطه با مضافِ اسم هم قوی میشود. انشاءالله معنای «بسم الله» را خواهیم گفت. انشاءالله، شمهای از بوش خوش اسمای الهی به ما برسد، خودش مسمی را نشان میدهد.
متیمّن به ولادت تاریخی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هستیم. به ایشان توسل کنید. بارها از منزل استاد تا حرم میآمدیم و برمیگشتیم. ایشان متعبد بودند که هرازچند گاهی به زیارت ایشان برویم.
ملاصدرا مشکلی در اتحاد عاقل و معقول داشت. از کهک به حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) متوسل شد و رسالهی اتحاد عاقل و معقول نوشت که حضرت استاد هم مطالبی [در این بحث] دارند.