1403/02/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماء الهی/گام های ارتباط با اسماء الهی /جایگاه شیطان در اسماء الهی - دو گام برای تعیّن اسماء الهی در انسان
عرض شد شرح اسمای الهی، بهترین و بالاترین موضوعات عرفان اسلامی است.
نظریهی استادمان حضرت علامه حسنزاده (قدّساللهنفسهالزکیة) این بود که ایشان، بالاترین متن عرفانی را ادعیه میدانستند. کسانی که میخواهند سیر مباحث عرفانی و سیر علمی و عملی را دنبال کنند، نظر استادمان - جانم به قربانشان - این بود که انسان، کتاب «مفتاح الفلاحِ» شیخ بهایی (رحمهالله) را دست بگیرد و مطالب را انجام دهد. مراقبات روزانه را داشته باشد. دفتر باراننامهی 1 که یکی از اعزهی بحثمان تدوین کردند و بر کارش اِشراف داشتیم، بهروزرسانیِ کتاب «مفتاح الفلاحِ» شیخ بهایی (رحمهالله) بود. برای مرحلهی دوم عرفان اسلامی، کتاب «قوتُ القلوبِ» ابوطالب مکی را مطرح میفرمودند. انشاءالله در خلال مباحث، این استفاده را میکنیم. ما به صورت ترکیبی بیان میکنیم، تا هر کسی در هر مرحلهای استفاده کند. در گام سوم و مرحلهی عالی، شرح صحیفهی سجادیه را مطرح فرمودند. این کتاب، کنار دستتان باشد و نه یک بار و دو بار، بلکه چند مرتبه با این زبور آل محمد (صلواتاللهعلیهمأجمعین)، انس بگیرند. بالاترین متن عرفانی، صحیفهی سجادیه است. این صحیفه، چون واجد اسمای الهی است، قویترین متن عرفان اسلامی است. شرح اسماء، بالاترین متن عرفانی است. ما وارد متن عرفانی مدوّن و مأثوره میشویم. دعاهایی که از جانب اهلبیت (علیهمالسلام) رسیده است.
تاریخچهی شرح اسماء هم از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) است. نزول اسماء از آن زمان است. «ما مِن نبیٍّ إلّا و له إسمٌ أو حرفٌ مِن أسماء الله»؛ هیچ پیغمبری نیست، الا اینکه یک یا چند اسم از اسمای الهی به او داده شده است. روزی کسی در محضر آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، صحبت حضرت عیسی بن مریم (علیهالسلام) را داشت و گفت: «قبل از شما پیامبری به نام عیسی (علیهالسلام) بود که مرده را زنده میکرد و روی آب راه میرفت». حضرت فرمودند: «لَوْ زَادَ يَقِينُهُ لَمَشَى عَلَى الْهَوَاءِ».[1] اگر اسم دیگری داشت، روی آسمان راه میرفت. کمی سکوت کردند و بعد دوباره به سخن آمدند و فرمودند: «ولی به منِ پیغمبر، تمام اسماء الهی، جز یک اسم به من داده شده است».[2]
یکی از شکرهایی که امام سجاد (علیهالسلام) داشتند، این بود که مرا در دورهی آخرالزمان قرار دادی. ما هم این شکر را باید به جا آوریم. چقدر اسمای الهی در اختیار ما است!
عجیب است که وقتی در حوادث، دچار مشکلات میشوند، جبرائیل (علیهالسلام)، دعا میآموزد و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، آن را به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میآموزند که دعای جوشن کبیر است.[3] جوشن، یعنی زره. زرهِ بسیار محکم که انسان را از تمام حوادث نگه میدارد.
هرچه جلو بیاید، اسماء گستردهتر میشود. الان در زمان گسترهی اسمای الهی هستیم. ما باید به وسیلهی اسمای الهی، تشخص و تعین پیدا کنیم. در میان اسمای الهی بگردیم و وصف اسمی خود را پیدا کنیم. اولین حق بچهها این است که برای آنها اسم خوب انتخاب کنیم. «أَسِمُ عَلَى نَفسِي سِمَةً مِن سِماتِ اللهِ عَزّ و َجَلَّ».[4] خود را به اسمای الهی علامتگذاری میکنیم. این نشانهگذاری، تعیّنی است، نه اسمی. اسم، اسم است، چون متعین و متشخص است. ما باید آنقدر انس با اسمای الهی بگیریم، تا به اسمی یا اسمایی متعین و متشخص بشویم.
تمام هستی، مظاهر اسمای الهی است. شیطان هم باید به وسیلهی اسمی از اسمای خدا شیطنت کند. وجود شیطان بد نیست؛ ماهیت و کار او بد است. در حلقهی وجودی کارهایی انجام میدهد. ضلالت و زَلَّت (لغزش) و ذِلّت و خواری دارد؛ این بد است. در نظام احسن اگر سراغ شیطان برویم، وجود خودش هم میان این سلسلهی وجود، مقداری ارزشمند است، اما گولزدن من و شما بد است؛ مانند کاردی که دست من و شماست. برّنده بودن و قطع اجسام، کمال آن است؛ وگرنه سازنده، آن را نمیساخت. ولی اگر به دست ظالم قرار گیرد و جان انسانی را بگیرد و ظلمی صورت گیرد، بد است. در نظام وجود، شرّ موجود نیست و شرور، اَعدام هستند. بدی از تزاحم وجودات نسبی به وجود میآید. انسان باید مراقب وجودات باشد.
در روایت داریم: «ظَهَرَتِ المَوجوداتِ مِن باءِ بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ».[5] اسمای الهی در آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» خلاصه میشود.
نوشتههای خودم را مرور میکردم، دیدم که در جایی از علامه حسنزاده آملی (قدّساللهنفسهالزکیة) سؤال کردم که ذکر بسم الله الرحمن الرحیم را چقدر بگوییم، خوب است؟ بدون واسطه از ایشان نقل میکنم و ثوابش را به ایشان هدیه کنید. [ایشان فرمودند:] «به عدد 786، [یعنی عدد ابجدیِ] بسم الله الرحمن الرحیم بگویید. اگر در صبحگاه باشد، بهتر است و بعد از آن، 132 صلوات بر محمد و آل محمد بخوانید؛ در صورتی که حاجت مهمی دارید».
در سؤال و جواب بعدی عرض کرده بودم که میتوان این سخن را گفت که بسم الله الرحمن الرحیم، بسط اجمالی اسمای الهی است و صلوات بر محمد و آل محمد، تعیّن این بسط اسمای الهی است؟ فرمودند: «همین است».
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «نحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنَی».[6] اگر بخواهیم افرادی را به عنوان مصداق اسمای الهی سراغ بگیریم، فرمودند که ما مصداق این اسماء هستیم. یا محمد و یا علی و یا زهرا و یا حسین مانند یا علی و یا عظیم و مانند آن است. این، یعنی ما را بنگرید، تا خصوصیات اسماء را بشناسید.
ذکری از اذکار و هر اسمی از اسماء، تعیّن یابد. به عدد آدم و عالم، اسمای الهی کثرت و تعینات دارند و تشخص مییابد. هر کسی در کنار سفرهی خودش نشسته است.
گاهی موضوع بحث، یکی است و شاگرد و استاد، یکی است و یک ذکر را میگویند، ولی نتیجه برای هر کسی، خاص به خودش است. پالایشگاه نفس ما مرکز ظهور و طلوع اسمای الهی است؛ با ظرفیت وجودی خودمان.
اَبَرمرد معرفت نفس - حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) – فرمودند: «همه چیز از معرفت نفس شروع میشود و به همان ختم میشود».
گام اول معرفت نفس، طهارت است. اگر میخواهید شرح اسماء را خوب درک کنید، با طهارت بشوید و [به مقام درک اسماء الهی] برسید. ﴿لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾.[7] اسمای الهی را جز انسانهای مطهر نمیتوانند دست بزنند.
همین کلمهی شیطان که از شیطنتِ آن باید فرار کرد، اگر بخواهید در قرآن به آن دست بزنید، باید وضو بگیرید. این، یعنی وجودی از موجودات است. کلمهی شیطان هم مظهر اسمی از اسمای الهی است. اگر روزی این شیطان از فضای ﴿عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾[8] خارج شد و بر نفس یک انسانی نشست و مسلط شد، ﴿لَّعَنَهُ اللّهُ﴾[9] میشود.
هرچه داریم، از اسماء الله است و هر کاری میکنیم، در پناه اسمای الهی است. ذکر لفظی، إسمُ الإسم الإسم است. این اسمائی که میگیریم، باید آنقدر تکرار کنیم که لفظ قلبی شود.
انسان، اُنس با خدا، اُنس با خود و اُنس با دیگران دارد. گام سیروسلوک، اولش از انسان شروع میشود. اسمای الهی گاهی متضاد و متناقض هستند؛ ولی هیچ اسمی، دیگری را دفع نمیکند.
چنان که اسمای الهی مجمع اضداد است، شما هم باید صبغه و جانتان، مجع اضداد شود. و در این صورت وارد در اسمای الهی میشوید. کسی که در برخورد با نزدیکان به هم میریزد، خیلی با اسمای الهی فاصله دارد.
کسی خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت که مشکلات، مرا اذیت می کند [و دوست دارم رزق من وسعت پیدا کند]. فقال (علیهالسلام): «دُم عَلَی الطَّهارَةِ».[10] گفت چگونه ادامه بر طهارت دهم. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «الْوُضُوءَ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ».[11]
عارف و سالک به جایی میرسد که دو حکم شرعی دارد: یا واجب است و یا مستحب. کارهایی که انسان سالک انجام میدهد، این است. مکروه را انجام نمیدهد؛ چه رسد به حرام.
بنده به مدت 35 سال، بالمباشرة محضر علامه حسنزاده آملی (رحمهالله) بودم، ترک اولی از ایشان ندیدم. این عارف ربانی است و تمام حالاتش، حسنزاده، بلکه احسنزاده است. حُسنَی، مؤنثِ حسن است. و احسن، یعنی اسمای برتر الهی.
اسمای الهی، تشخصات خاصی دارند. گام اولی، طهارت و گام دوم، اُنس است. جامع جمیع اسمای الهی، آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. هر اسمی، خصوصیت خاصش را دارد و تکرارش هم آثار روانی دارد. آیهی بسم الله را روزانه تکرار کنید. «کُلُّ أَمرٍ ذی بالٍ لَم یُبدأ بِبِسم الله الرحمن الرحیم فَهُوَ أَبتَر».[12] وقتی که به اسم شریف احسان و حسین برسیم، خواهیم گفت که تمام خوبیها در وجود امام حسین (علیهالسلام) جمع است.