1403/01/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماء الهی با محوریت دعای جوشن کبیر/اسم شریف «بسم الله الرحمن الرحیم» /جایگاه ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» در بین اسماءالله - دستوراتی برای خروج از قبض سلوکی
عرض ارادت و سلام، محضر شما اعزه و همهی کسانی که مباحث را دنبال میکنند و در این ایامی که درس تعطیل بود، با پیامها و تماسها ابراز محبت کردند. انشاءالله بتوانیم در محضر آیات الهی و اسماء الهی باشیم. رَبِّ أَنعمتَ فَزِد.
آخرین عرض ما این بود که مظاهر هستی، عین اسماء الهی هستند. هیچ موجودی از موجودات نیست، الا اینکه تحت احاطهی اسمی از اسمای الهی است. آیهی کریمهی «بسم الله الرحمن الرحیم»، به عنوان مبدأ و آغاز جمیع اسمای الهی، چه در قرآن و چه در هستی مطرح است.
خاطر مبارکتان هست که گفتیم: «ظَهَرَتِ المَوجوداتِ مِن باءِ بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ»؛[1] تمام موجودات، ظهور و بروزشان از «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
در آغاز جلسه یادی کنم از حکیم متأله، علامهی ذوفنون، حضرت علامه حسنزاده (قدّساللهنفسهالزکیة) که میفرمودند: «بازگشت تمام معارف به معرفت نفس است و آغاز و انجام معرفت نفس از «بسم الله الرحمن الرحیم» است».
اگر قرار باشد دفتر دلی باز بشود، باید از سفرهی مبسوط و سفرهی بسیار بازِ «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شود. ما هرچه حشر و نشرمان را با «بسم الله الرحمن الرحیم» بیشتر کنیم، بیشتر در محضر اسمای الهی خواهیم بود. قرآن در سوره مبارکه حمد خلاصه میشود و حمد در آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم» خلاصه میشود و مطلع این آیه، «باء» در «بسم الله الرحمن الرحیم» است. همه به «با»ی «بسم الله الرحمن الرحیم» برمیگردد.
«بسم الله الرحمن الرحیم» در هر آیه و هر سورهای، خاص به آن آیه و آن سوره است. به امید اینکه ما تفسیری از «بسم الله الرحمن الرحیم» با توجه به آیات موجوده در آن سوره داشته باشیم. آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم»، الفاظ چهارگانهاش یکی است، ولی معانیاش در هر کجا خاص به خودش است. در تفسیر هم این مطلب را عرض کردیم. نه تنها در سورهها، بلکه هر «بسم الله الرحمن الرحیم» از هر شخصی در هر زمانی، خاص به خودش است. میشود این حرف مهم را زد که این آیه، تعیّن و شخصیت خاص برای ما درست میکند. اگر دعای طولانیبودن عمر را میخواهیم، در حقیقت این آیه است.
در نوشتههایمان، آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» را نسبت به آیات و سور و اسماء دیگر تشبیه کردیم به اینکه مانند قاعده و رأس مخروط است. همان نسبتی که در رأس مخروط و شکل کلهقندی هست، در قاعدهاش هم هست. همانطور که 6236 آیه در قرآن داریم، یا در اسمای الهی در دعای جوشن کبیر داریم که بیشترینِ آن، 1001 اسم است. [ چون 100 فراز دارد که در هر فراز، 10 اسم آمده است و در فراز 54، 11 اسم دارد.] همه بر محور رأس آن، یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» میچرخد. اگر قرار باشد اُمّ الأسماء را بر اساس قرآن مجید و کریم و عظیم بنگریم، به چهار اسم بسیار مهم برمیگردد. تمام اینها به اسم اسم برمیگردد؛ اسم شریف «الله»، اسم شریف «الرحمن» و اسم شریف «الرحیم». خود اسم هم اسمی از اسماء است.
از امام رضا (علیهالسلام) از معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» سوال کردند، حضرت فرمودند: «أَسِمُ عَلَى نَفسِي سِمَةً مِن سِماتِ اللهِ عَزّ و َجَلَّ».[2] ما خود را به نشانهای باریتعالی نشانهگذاری میکنیم. یکی از حقوق فرزندان بر والدین، اسم خوب است. یعنی متصل به اسماء الله است. «أسم سمةً مِن سماتِ الله عزّوجلّ». «با»ی در «بسم الله الرحمن الرحیم»، اولین نقطه از تعلق موجودات به اسمای الهی است. «باء» به قول اهل ادب، یا بای مصاحبت است، یا الصاق. این «باء»، نقطهی ارتباط است. تمام موجودات باید به «با»ی بسم الله و «با»ی ربط اسمای الهی متصل شوند، تا مطلع اسماء الله بشوند.
عزیزانی پیام دادند که در این چند روز، ذاکر به اسم «بسم الله الرحمن الرحیم» بودند. تا میتوانید این ذکر را تکرار کنید، تا تعیّن به این اسم و آیه پیدا کنید. شاید رمز و راز بیشترین تکرار آیهی الهیِ «بسم الله الرحمن الرحیم» در قرآن کریم که 114 مرتبه تکرار شده است، همین است؛ یعنی به عدد سور قرآن، تکرار شده است. [این تکرار،] دلیل بر این است که هر سورهای، دژ محکم اسمائی و تفسیری و حصن حصین آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
در برخی روایات هست که هیچ پیغمبری از پیغمبران نبود، الّا اینکه بسم الله را گفت. حلیت اطعمه و اشربه و خوراکهای انسان به خصوص نسبت به حیوانات که میخواهد ذبح شرعی شود، به کلمهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. دلیل بر تکرار لفظی و معنایی آیهی شریفه در قرآن و هستی، این است که اگر شما آمدید سورهای را شروع کردید و میخواهید در قرآن بخوانید و منصرف شدید، همهی فقها میگویند که باید «بسم الله الرحمن الرحیم» را تکرار کنید.[3] این، بهترین دلیل بر مصدریت و صدریت این آیه است.
همانطور که «بسم الله الرحمن الرحیم» در صدر سورهها است و اجمال سورهی قبلی و بعدی است، جایگاهش در نفس ما هم هست. قبض و بسط ما به همین آیه است. عرفان نظری باید دوشادوش عرفان عملی برود. اگر ما آدرس را بنویسیم، ولی راه نیفتیم، فایده ندارد. گاهی عرفان نظری بدون عرفان عملی، قساوت قلب میآورد. اینکه چیزهایی در تصورات ما باشد، ولی راه نیفتیم و نفس ما همگامی و همراهی با اسماء الله را نداشته باشد، فایده ندارد. اگر آدرس دوستتان در دستتان باشد، ولی حرکت نکنید، ملاقات حاصل نمیشود. وقتی آدرس باشد و حرکت کنید، ملاقات حاصل میشود و ایصال الی المطلوب محقق میشود. باید با نقشهی راه اسمای الهی، سیر صعودی داشته باشیم. قبض و بسط نفسمان را در اختیار اسمای الهی قرار دهیم.
روزی از حضرت استادم – جانمان به قربانشان - سؤال کردم که انسان در سیروسلوک، کتلهایی دارد و گاهی در قبض قرار میگیرد. - قبض هم از مراحلی است که رخ میدهد. در قبض ماندن، صلاح انسان سالک نیست. خود بسط وجه، نشانهی جذب افراد است و سالک میخواهد دستگیری کند و دستگیری، نیاز به بسط دارد. در خصوصیات متقین در نهج البلاغه آمده است: «بسطه فی وجهه». – گفتم که برای خروج از قبض، چه توصیهای میکنید؟ کسی که هزاران قبض را به بسط رسانده است، تا دفتر دل را گشوده است. فرمودند: «آقاجان من، تنها ذکری که انسان را از قبض خارج میکند و در جریان و بسط اسمای الهی وارد میکند، آیهی شریفهی بسم الله الرحمن الرحیم است».
امام رضا (علیهالسلام) سر سفره بودند و «بسم الله» را گفتند و مشغول خوردن شدند. کسی سؤال کرد و حضرت جواب دادند. بعد دوباره «بسم الله» را گفتند و شروع به غذا کردند. یکی سؤال کرد که ذکر «بسم الله» را تکرار کردید؟ فرمودند: «اگر برای مردم زحمت نبود، میگفتم که برای هر لقمهای بسم الله بگویند».
انسان، پالایشگاه اسمای الهی است. مواد سیروسلوک او، حروف و اسمای الهی است. جان او، کارخانهی جمع و تفصیل و بسط و اجمال اسمای الهی است. اگر هزاران قبض بر او وارد شود، کلید دندانهدار آن، آیهی شریفهی «بسم الله» است. اولین حرف قرآن، «با»ی بسم الله است و آخرین حرف، «سینِ» ﴿وَ النَّاسِ﴾[4] است؛ یعنی قرآن، ما را بس است. ترجمهی «حسبی الله». آدم و عالم، بی غم نمیشود. وجود غم ضروری است، ولی تداوم آن ضروری نیست. یکی از چیزهایی که ما را از غم خارج میکند، و زیاد گفتن ذکر «حَسبِیَ الله» و «حَسبُنا الله» است. این ذکر، قسمتی از آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. یکی از دندانههای قفلهای گیر کرده در نظام خلقتی عالم است. حدّاقل به عدد 100مرتبه، [این ذکر «حسبی الله» یا «بسم الله الرحمن الرحیم» گفته شود]. عدد صد هم توضیحات دارد. اکثر اذکار با عدد صد است.
ما باید برای قبض و بسطمان برنامهریزی کنیم. «یا قابض» و «یا باسط»، هر دو در کارند. قلب که حقیقت تمام دگرگونیها است و تحول جسم ما را دارد، نماد ذکر «یا قابض» و «یا باسط» است. «يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ».[5]
ماه مبارک رمضان از زمانهای تغییر حال است. ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ﴾.[6] عظمت ماه رمضان به روزه نیست. یک ماه روزه گرفتید. مبارکتان باشد. روزه، مقدمهی ماه رمضان است. تعریفِ آن نیست. تعریف وجودی و ماهویِ ماه رمضان، ﴿الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ﴾.[7]
قرآن، یعنی مجموعهی آیات قرآن که در آن، بینات و هدایت است. قرآن، فارقیّت میدهد که تفصیل است. میتواند بین قبض و بسط فرق بگذارد. قبض و بسط اسماء را بشناسیم و بدانیم که الآن در وضعیت قبضی هستیم، یا بسطی. اگر قبض و بسط متعادل حرکت کنند، بهترین حالات برای انسان است.
در قرآن، 4 مرتبه، کلمهی اسماء الحسنی داریم. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ﴾.[8]
چقدر کل اسماء الهی در قرآن آمده است. با تکیه به ذهن عرض میکنم که 145 اسم از اسمای الهی در قرآن آمده است. عدد صد و عدد 45. اعزهای که با اوفاق سر و کار دارند، میدانند که 45، عدد حضرت آدم (علیهالسلام) است. ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾.[9] در روایات، اعداد اسمای الهی، 99 تا است و صد تا منهای یک هم هست.[10] در اسمای الهی، حدیث معتبر و مشهوری است که باید در جلسات آینده بحث کنیم که کسی که احصای اسمای الهی دارد: «فَلَهُ الجَنَّةُ».[11]
احصای اسمای الهی به شمردن نیست؛ بلکه پروراندن در جان و ظهور و بروز برای دیگران است. اِحصاء، قطعا شمردن عددی نیست؛ بلکه تعدادی است.
ریاضیون، گاهی میگویند عدد و گاهی میگویند معدود. اگر هزاران عدد داشته باشید، وقتی عدد نمایان میشود که معدودی باشد. هزار و یک چی؟ شیئیت است که اسماء را مشخص میکند. ببخشید بحث کمی سنگین شده است. اهل حکمت میگویند شیئیت، مساوق با وجود است.[12] اسماء، شیئیت میآورد و شیئیت، مساوق با وجود است. اصلا روانتر از این نمیشود بیان کرد.
در مقام اسماء الهی، ذکر اولی، آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. اگر در قبض قرار گرفتید، شمهای از این اسم را که «با»ی «بسم الله» و حرف اول و دوم که «باء» و «سین» است، در تجلی «حسبی الله» بیاورید، از غم رها میشوید و در بسط اسماء الله قرار میگیرید. گاهی میگویند چه جلسهی با حالی بود! «اَللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ».[13] این، یعنی فرد، متصل شده است. هر ذاکری و هر مذکوری و هر ذکری، همه از اوست.
مطلق آن آواز خود از شه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود.[14]
همه در حشر و نشر با اذکار خالق خلق هستند. تنها هنر گرفتن سرمایهای و خرج برای خود اوست؛ مثل بچهای که پول از بابا بگیرد و نخود و کشمش بگیرد و اول به خود بابا بدهد. هنر ما بچهها این است که از نخود و کشمشها که مظاهر اسمای عالم است، برای خود حضرت حق که به ما نیازی ندارد، برای شیرینزبانی ما هزینه کند. «وَ لَكَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ نَجْمٍ وَ مَلَكٍ فِي اَلسَّمَاءِ».[15] در نسخههای مصحح این دعای عشرات هست. در نسخههای مصحح استادم، «وَ مَلَک» را هم دارد. جز خودش، کس دیگر نمیتواند این ذکر را به جا آورد.
باید ذاکر اسماء الله باشیم، تا لطافت آن در جان ما بنشیند. هر کسی اسیر اسمی از اسماء الله است. تکرار ذکر هم برای همین است. اگر خواستید دلتان باز شود، این ذکر را زیاد بگویید: «یا حیّ یا قیّوم یا مَن لا إله إلّا أنتَ». حضرت استادم - جانم به قربانشان – فرمودند: «اگر در قبض قرار گرفتید، ذکر بسم الله را زیاد بگویید و ذکر «یا حی یا قیوم یا من لا إله إلّا أنت» را هم زیاد بگویید». سوال کردم که اِکثار را چقدر میدانید؟ - هنوز مبانی سیر و سلوکی و قرآنی این سالک توحیدی و عالم ربانی را نتوانستیم برای خلق الله بیان کنیم. من از حوزه و دانشگاه به سهم خودم عذرخواهی میکنم. حرف حکیم را ببینید. - ایشان فرمودند: «در قرآن دارد: ﴿فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ﴾.[16] در جاهای مخلتفی که فرشتههای الهی به کمک آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) آمدند. این مواطن، بیش از 86 مرتبه بوده است. این ذکر، اگر بیش از 86 مرتبه گفته شود، صدقِ اِکثار میکند». بعد فرمودند: «آقاجان من، صد مرتبه بفرستید». اطاعت امر شد. قطعا با صد مرتبه، اِکثار تحقق مییابد. این ذکر، دریچهی قلب شما را برای طلوع اسماء الهی باز میکند. باید سیر علمی و عملی داشت.
انشاءالله جلسه را در طول سال ادامه خواهیم داد.