1403/01/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماءالله/مبانی معرفتی شرح اسماءالله /لزوم سیروسلوک همراه با ولایت - لزوم شیطانزدایی برای رسیدن به اسم خاص خودمان
انشاءالله این حالات خوش شما روزبهروز و آنبهآن بیشتر شود؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلواتاللهعلیهم أجمعین).
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم لا حول و لا قوّة إلا بالله العلی العظیم. أفوض أمری إلی الله إنّ الله بصیر بالعباد. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله الذی لا إله إلّا هو الحی القیوم له الأسماء الحسنی. و الصلاة و السلام علی حقیقة وجه الأسماء الحسنی و المثل الأعلی حبیب إله العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما علی سیدة نساء العالمین و بقیة الله فی الأرضین. بهم نتولی و من أعدائهم نتبرء إلی الله.
انشاءالله همه متکلم به کلمات الهی باشیم و متنعم به اسمای الهی باشیم؛ به ذکر مَثَل اعلی حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسلام) و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (صلواتاللهعلیهمأجمعین)
عرض شد تمام عالم و آدم، حشر و نشر آنها با اسمای الهی است؛ چه بدانند و چه ندانند و چه بخوانند و چه نخوانند.
یک قدم بالاتر، هر موجودی، هر حالتی از احوال که دارد و هر اثری از آثار که دارد، به برکت اسمی از اسمای الهی است. اینها جزو کلیات مباحث اسماء است. «ظهرت الموجودات من أسماء الله تبارک و تعالی»؛ ظهور و بروز تمام موجودات از اسمای الهی است.
آنچه مهم است، این است که انسان نیز به عنوان مکلف در این عالم و موجود برگزیدهی حضرت حقتعالی تکویناً تحت اِشراف اسماء الهی است. به عبارت بهتر هر انسانی را که شما حساب کنید، به لحاظ تکوین و حقیقتش با اسمی از اسمای باریتعالی حشر و نشر دارد. اگر این انسان اختیاراً و با اراده و تشریعاً با اسمای الهی حشر و نشر داشت، این یک گامی در سیروسلوک شروع کرده است. تفاوت انسان با غیر او در همین اراده و انتخاب است. همهی موجودات، عین اسماء الله هستند؛ حتی موجوداتی که دارند شیطنت میکنند. شیطان هم با اسم شریف «یا مُضِلّ» است.
در نظام تکوین، اسماء الله کارایی دارند. اگر تشریعا و با اراده، خودمان را در محضر اسماء الله قرار دادیم، یک ظهور ارادی و اختیاری پیدا میکنیم. این، کمال است. این اراده و انتخابی که ما داریم با اسماء الله سیر کنیم، باید مراقب باشیم با اسماء ضلالی و ذلیلی اسماء الله تکوینی حرکت نکنیم؛ هم گمراهکننده و هم خوارشونده.
مرز بین اسماء حسنی و اسماء غیر حسنی است. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾.[1] ﴿فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾.[2] هر دو تعبیر در قرآن هست. «لَهُ» با «لله» خیلی تفاوت دارد. احاطهی اسماء الهی، مانند پیاز و پوست پیاز است. دایرهی هستی، یکی بر دیگری احاطه دارد؛ تا میآید به آن فلکی که فلک الأفلاک و محیط بر دیگر افلاک است. نظام اسماء هم فلک الأسماء دارد. ﴿كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾.[3]
هرگاه محضر علامه حسنزاده - جانم به قربانشان - مشرف میشدم، یا قلم در دست داشتند و یا پشت گوششان بود و استراحت میکردند. میفرمودند: «قلم طلبه یا باید در دستش باشد و یا پشت گوشش؛ یعنی نزدیکترین جا به فکر و اندیشه».
ایشان فرمودند: «آقاجان من! جمعی که دایرةالمعارف علمی کشور را مینویسند، از من خواستند که آیهی ﴿كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾[4] را توضیح دهم. در کتاب «هزار و یک کلمه»، یا «هزار و یک نکته» و یا هر دو هست. نوشتهها را محبت کردند به من دادند و من زیراکس کردم و قبل از چاپ، مطالعه کردم و سؤال و جواب میکردم. جلسهی آخر که رساله را خواندم، عرض کردم: این آیهی «کل فی فلک یسبحون»، همه در فلک واحد سیر میکنند، آیهای است که از هر دو طرف، «کل فی فلک» خوانده میشود. فرمودند: «در نظام وجود و سیر نفسانی، مبدأ و منتها اسم واحدی است که سیر میکنید».
این اسم، واحد اسماء میشود و در سیر دَوَرانی به آن اسمی بر میگردد که شما انتخاب کردهاید. ما در انتخاب اسماء، هرچه بازتر باشیم و بیشتر بخوانیم، به قول دعای مجیر - که خیلیها خواندید و جمع را به نشاط میآورد -: «تَعالَیتَ ... أَجِرنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ».[5] باید موانع را کنار بگذاریم، تا به علم برسیم. تا سبکبار و سبکبال نشویم، پرواز نمیکنیم. ما سیمرغی هستیم که بال علم و عمل میخواهیم. نه تکبال و نه بیبال میتوانیم برویم. بال عملی، جسمپرور و بال علمی، روحپرور است.
در سالک، هم بسط جسمی لازم است و هم بسط روحی. ما تا از الفاظ شروع نکنیم، مفهومی برای اسماء در ذهن ما تجلی نمیکند. «العاقل یکفیه الإشارة». آنهایی که میگویند قلبتان درست باشد، کسی منکرش نیست. «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه».[6] ولی این قلب هم جریانی و الفاظی لازم دارد. در فقرهای از الهینامه عرض کردم: «الهی! سر به سردار دادن سخت است، ولی دل به دلدار دادن، سختتر». اسماء الهی بر دل مینشیند. آیات الهی بر قلب آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نشست. اسوهای و نمونهای پروراند و در دست تمام عالم قرار گرفت. به قول امام حسین (علیهالسلام): «خدایا تو را شکر میکنیم که ما را در دورهی آخرالزمان قرار دادی».[7]
خصلتش این است که تمام اسماءالله طلوع کرده است. بیایید در این گلزار و گلستان اسماء الهی با شامّهی ملکوتی نفوس مستعدهی ربانی سیر کنید و استشمام بوی خاص اسماء را حس کنید و بفهمید. این گلستان برای همه باز است. ماه قرآن، جامع اسماء الهی است. عدد ابجدی جامع، 114 است. آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) را هم به اسم جامع میشناسند. 114 سوره، 6236 منزل است؛ به نقل امیر عرفان و برهان و قرآن (علیهالسلام) به قرائت حفص از عاصم است که در قرآنهای دست ماست. ما بیاییم حشرمان را با الفاظ رسمی قرآن زیاد کنیم.
در دهه آخر ماه مبارک، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به خاطر شبهای قدر، بستر را برای اعضای خانواده به دستور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) جمع میکرد.[8] اعتکافی که در دههی آخر وارد است، در هیچ وقت سال وارد نیست.[9] اعتکاف، یعنی حریم اسمای الهی را برای خود روشن کنیم و عاکف و طائف بشویم. قلهی سال، ماه رمضان و قلهی آن، شبهای آخر و قلهی آن، شب قدر است.
این میچرخد و میچرخد، تا با این اسم خوانده میشود: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾،[10] ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً﴾.[11]
از امام صادق (علیهالسلام) سوال کردند که سورهای به نام امام حسین (علیهالسلام) هست؟ حضرت فرمودند: بله؛ و این سوره را قرائت کردند: ﴿وَالْفَجْر﴾ِ،[12] ﴿وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾.[13] بعد آیات آخر را تا آیهی: ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[14] خواندند. [15] اگر شناسنامهی امام الشهداء (علیهالسلام) را میخواهید بشناسید، آیهی ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾[16] است. نظر ما این است که آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم» در هر سوره، خاص به خودش است و آیات آن سوره، مفسر بسم اللهِ آن سوره است. در سورهی مبارکهی «و الفجر» که سی آیه دارد، سی منزل سیروسلوکی است. در نفس ولیّ شهید، این منازل آمده است.
در کتاب عطار نیشابوری، سی مرغ میشود: سیمرغ. سی مرغ با عدد سی که میرود، ولایتمداری میکند و دنبال یک ولیّ و نفس واحده میرود و این کثرت و تعدد، میشود: سیمرغ. جانم به قربان حضرت علامه در یکی از خاطراتشان فرمودند: «همه جا این سیمرغ را متصل نوشتند، ولی اول سیمرغ جدا است و بعد سیمرغ متصل میشود». این پرندگانی که سیر نفسانی میکنند، باید ولیّمدار باشند. با ولیّ بروند و با ولیّ بمانند. این سیر اسماء است. راز تعدد اسماء، همین است. این همه اسم تا به یک اسم منتهی نشود، کارایی ندارد. ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾.[17] همهی عالم، سیر نفسانی خود را آغاز میکنند، تا به اسم ملکوتی حضرت ولیّ (علیهالسلام) متصل بشوند.
6236 آیهی قرآن، 6236 درجهی بهشت میشود. ما الآن در بهشت هستیم. مگر بهشت، غیر از این است. مگر ما دنبال نسیه میگردیم. معالمه نسیه ندارد. نقدِ نقد است. تعبیر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، این است: «لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا».[18] ارزانفروش و آسانفروش نباشید. نفس شما بهایش بهشت است. ﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي﴾،[19] ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾.[20] تا در زمرهی عِباد نباشید، در بهشت ذات قرار نمیگیرید. تا در سیروسلوکمان در جنت اسماء و گلزار و گلستان اسماء الهی ورود نکنیم، در بهشت افعال و ذات نمیتوانیم وارد شویم. بهشت فعلی و ذاتی ما مقرون و مشروط به بهشت اسمائی ماست.
محبت کنید سیر ادعیه را بخوانید. «وَ بِأَسْمَائِكَ اَلَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْءٍ».[21] موجبهی کلیه و قانون همگانی است. این «مَلَأَت»، سوسوی اسم شریف «صمد» است. در عصر عاشورا و بهبوحهی کربلا که اسلام مقابل کفر بود، کسی محضر امام حسین (علیهالسلام) آمد و سؤال کرد: «ما معنی الصمد»؟ در بهبوحهی جنگ، جای سؤال علمی است؟ مسئولان محترم! اگر ما شبهات اعتقادی را از جوانان رفع کنیم، شهوات عملی رفع میشود. مادران محترم و پدران مکرم، شبهات را از ذهن پاک جوانها پاک کنید، تا شهوات آنها کنترل شود.
از امام حسین (علیهالسلام) دربارهی معنای صمد سؤال کردند. همانجا حضرت توقف کردند و فرمودند: «الصَّمَدُ الّذی لا جَوفَ لَهُ».[22] این معنی شرح اسماء است. صمد آن است که هیچ نقطهای از نظام وجود، خالی از اوست. هرجا که ذهنتان بیاید، خدا همانجا هست. اهل ادب، اجوف را به فعل و وزنی میگویند که تو خالی است. یا ناقص واوی، یا یائی است. حرف علّه دارند. باید به دستکاری بشود و به صحیح باز گردد.
اطبا در جمع هستند. وقتی مزاج از اعتدال خارج شد، باید به سلامتی باز گردد. علت، برطرف شود. نظام وجود، نظام طبابت است. «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ».[23] باید به نقطهای برسیم که بدانیم تمام حرکت ما بر اساس اسماء الله است. ائمهی ما (علیهمالسلام)، طبیبانی هستند که هر لحظه با ابزار طبابتشان برای درمان نفوس بیمار حاضرند. ابزار، اسماء الهی است. «يَا مَنِ اِسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفَاءٌ».[24] جالب اینجا است که حضرت حق، رجوع به طبیب را به خودمان واگذار کردند. هرچه هست از نفس است. مِنَ النّفس إلی النّفس. مِنَ الله إلی الله. «الحمدُ لله الذی لا إله إلّا هو الحیّ القیّوم». ﴿لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾.[25] ﴿فَادْعُوهُ بِهَا﴾،[26] اینجاست. باید دعای به اسماء داشته باشیم. نفوس را به اسماء، طبابت کنید. بچرخید و بگردید، تا به اسم خود در میان اسماء برسید.
انشاءالله اسمی که همه خواهیم رسید، اسم حسنای الهی و اسم حسن و احسن الهی باشد. اگر این باشد، به سعادت رسیدهایم. اول باید موانع را برطرف کرد. تا مانعزدایی نکنیم، مقتضی ایجاد نمیشود. مقتضی، یعنی علتی که ما را به کمال میرساند. مانعزدایی، یعنی شیطانزدایی. شیطان در هر مرحله، تجلی خاصی مییابد. شیطانُ کُلِّ شیءٍ بِحَسَبِه. لذا عالم، عالم است. به قدری که خود فرد، علم و ارزش و شخصیت و دانایی و دارایی دارد و هرچه که دارد، شیطانش هم همان را دارد. اگر خانهدار است، اگر اداری است، اگر دانشگاهی است، در هر مرحلهای است، شیطانش، عِدل او در حال شیطنت است. تنها چیزی که دومی ندارد و شیطان را مهار میکند، رسیدن به حالات خودتان است. اگر راه رذائل را رفتیم، میدان بازی شیطان را باز میکنیم. اگر دنبال فضائل بودیم، «مَن آثَرَ عَلَی نَفسِهِ إستَحَقَّ إسمُ الفَضیلَةِ»،[27] میتوانیم شیطانزدایی کنیم.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «الإیثارُ أَعلَی المَکارِمِ»؛[28] بالاترین مکارم اخلاقی، ایثار است. خانمها! ایثار از خانواده شروع میشود. هر یک اگر دیگری را بر خود مقدم کردیم، مهم است. آقایان! اگر هر کس گفت حق من است و حق توست، با حق نمیشود انسان را و جامعه را و دنیا را اداره کرد. با حقِ در آیهی ﴿جَاء الْحَقُّ﴾[29] میشود، ولی با حق من و تو که یکی مقابل دیگری باشد و تزاحم حقوق، نمیشود. بگوید حق من این است، ولی قربةً إلی الله میگذرم. واردین به بهشت، کسانی هستند که گذشت و ایثارشان زیاد باشد.
آخرین عرض
نفوس را به ایثار تمرین بدهید. روزی در جمع عزیزان پزشک در تهران همایشی بود، گفتم من به شما اطبای جسم عرضی دارم؛ اگر طبابت جسم را در مرحلهی طبابت روح قرار دهید، جامع میشوید. گاهی مدام میگوید من، من. شیطان، ورود در این شخصیت میکند و اختیارش را به دست میگیرد و نفسی امیر و نفس امّارة میشود. ﴿إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾.[30] امر به خوبی نمیکند. همان اول در این مبارزهی سخت، نفس را مهار کنید. هر موقع دیدید که نفس، تجلی یافت که حق من و حق تو [مطرح شد،] بگو میگذرم. به اطبا گفتم که راه طبیب جسمانی شدن آسان است، ولی راه طبیب روحانی شدن سخت است و برای همه است. راهش این است که خودمان را فدای دیگران کنیم. از زحمات اطبای جسمانی خبر دارم. ما درس خارج فقه کرونا را حدود 50 جلسه به این موضوعات پرداختیم. خبرنگاران هم بحث را منتشر میکردند. امیدواریم که آن روزهای کرونا برنگردد. شب، مشاوران پزشک داشتم. کسی گفت: «کرونا فقه را به چالش کشید»! گفتیم خیر؛ یک مسألهی جزئی است و چالشی نیست. آنچه به لحاظ فقهی لازم بود، بحث کردیم و با لِجنهی اطبایی که بودند، مشورت میکردم. برخی شبها هزار روایت را از چشمم میگذراندم، تا یک نظریه را به روز بیان کنم. نفس باید فعال شود. بیایید اولین گام را در سیر طبابت روحانی خود بردارید. از حقهای متوهم دست بردارید، تا به عروج روحانی برسید. تکرار اسماء، انس میآورد و انس، ایثار میآورد و ایثار، عروج و همهی اینها، طمأنینه میآورد.
انشاءالله فردا از اولین اسم الهی صحبت خواهیم کرد. جامعترین اسم، کدام است و از کجا باید شروع کرد؟
خدایا جمع ما را محشور با اسمای الهی قرار بده!
ما را اهل ایثار قرار بده!
خانوادههای ما را جزو بهترینها قرار بده!
خدایا آنچه جمع ما میخواهند به آنان عنایت بفرما!
ما را به اسمای حسنایت نائل بفرما!
تجلی اسمائت را در درون ما مبارک بفرما!
سال جدید ما را با اسمائت شیرینتر بفرما!
حلاوت ذکرت را به ما بچشان!
فرج امام زمان را برسان!
بزرگان و والدین و علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) را که مقامشان عالی است، متعالی فرما!
مقام معظم رهبری (دامتبرکاته) را تأیید و حفظ بفرما!
خدمتگزاران و اطبا را متعالی کن و عمر با برکت عنایت بفرما!
به جمع ما هم عمر با برکت در حشر اسماء روزی بفرما!