1403/01/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اسماء الهی با محوریت دعای جوشن کبیر/مبانی معرفتی اسماء الهی /گام اول تجلی اسماء، خواندن قرآن و ادعیه - منشأ اشتقاق قرآن
خدا را شاکریم رَبِّ أنعَمتَ فَزِد که باز هم روزگار دیگری در محضر آیات و اسماء الهی هستیم. انشاءالله با حقیقت اسمای حسنی که اهل بیت (علیهمالسلام) هستند، حشر و نشر داشته باشیم.
گفتیم عالم و آدم، مظهر اسم حضرت حق هستند. تمام موجودات با اسمی از اسمای الهی حشر و نشر دارند؛ چه بدانیم و بفهمیم و چه ندانیم و - خدای نخواسته - نفهمیم. عالم و آدم، تحت اِشراف اسمای الهی هستند. اسم، تشخصی است که به عنوان نام و علامت و نشانه، موجودات دریافت میکنند؛ و همین، باعث رفعت موجودات میشود. «یا رفیع الدرجات»، محصول و حاصل تعالی اسمای الهی و انس با اسمای الهی است. عرض شد انسان را که انسان میگویند چون سه اُنس دارد: انس با خدا، انس با خود و انس با دیگران. محور همهی انسها، انس با خود است. باید برای این انس با خود برنامهریزی کنیم. در جلسهی گذشته عرض شد اسم داریم و اسم الإسم داریم و اسم اسم الإسم داریم. شما وقتی دعایی میخوانید، به خصوص در شبهای ایام البیض که شب انشای دعای مجیر است و این دعا، مانند دعای جوشن کبیر، تجلی اسمای الهی است و مانند دعای سمات، این اذکار و اسماء را که میخوانید، اینها مقام لفظی اسماء است. دوم، مقام مفهومی اسماء است که اسم الإسم باشد و سوم، مقام حقیقت اسماء است.
مطلب مهم
ما الآن در عالم اجسام و طبیعت هستیم. چون در عالم اجسام هستیم، با همین الفاظی سر و کار داریم که در هر زبانی، مفهوم و معنای خاص به خودش را دارد. میتوانیم این عرض را داشته باشیم که سه مرحلهی عالم اسماء، یعنی اسم اسم الإسم و اسم الإسم و اسم، بیانگر همان عوالم طولیای است که برخی اعزه سؤال کردند و در جواب هم عرض کردم همینطور است. اینها تناسب با سه عالم طولی دارد که در عالم اجسام و عالم مثال و عالم عقول است. تناسب با عالم سهگانهی اسماء است. ﴿یوم تبلی السرائر﴾،[1] تجلی حقیقت است و جز حقیقت، چیز دیگری نیست.
انسانهای وارسته و عارف و سالک که مراقبت اسمائی دارند، اینجا در دنیا به حقیقت اسماء منتقل میشوند. اگر عارف و سالکی تصرف میکند، بدانید که به حقیقت اسمی رسیده که کارایی دارد. هر اسمی از اسمای الهی، کارایی خاص خود را دارد.
سؤال مهم
[در فضای مجازی سؤال کردند که] اگر قرار باشد ما سیر اسماء را داشته باشیم، از کجا شروع کنیم؟ آفرین به این سؤالتان در فضای مجازی!
انسان، اهل سلوک و سالک طریق است و سیر و هدف دارد و بیهدف نیست. از کجا شروع کند؟
جواب
الحمدلله به این نتیجه رسیدیم که سالک باید از الفاظ شروع کند. ﴿فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾.[2] این امر به قرائت قرآن، برای همین است که باید از لفظ شروع کنیم. برای همین، اولین آشنایی طفل در آغوش مادر بعد از محبت مادر به الفاظ مادر است. برای همین میگویند زبان مادری. خانمهای مکرم و مادران محترم تشریف دارند. انس اولیهی فرزند با آغوش مادر است و انس دوم به زبان مادر است؛ البته بعدا میرسیم که فطرت مادر، کارساز و تربیتکننده است؛ این، چیز دیگری است. داراییها و داناییها که فرزند پیدا میکند، به انس الفاظ است. ما بینیاز از اسماء نیستیم. این اسماء، همان اسم اسم الإسم است. این را باید فرا بگیریم. گام اول است. چنان که یک مادر، وقتی که یک بچه را میخواهد رشد دهد، مراقبت اول و دوم و سوم دارد. [و فرق میکند،] تا اینکه بچه را در محیطهای فرهنگی رها میکنند و فقط توصیه میکنند مراقب خودت باش. خداوند به امر حکیمانهاش، امر کرد که ﴿فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾.[3] ما قرآن لفظی را با اسمای لفظی یکی میدانیم. تا آدرس نداشته باشیم، نمیتوانیم صاحب آدرس را بیابیم.
حرف مهم
آدرس ما، اسماء ما است. آدرسها را دقیق بگیرید. اشتباهی آدرس نگیریم و اشتباهی آدرس نرویم. ما دو گونه هدایت داریم؛ یکی ارائة الطریق است و یکی ایصال الی المطلوب است. گاهی فقط آدرس را میدهد و گاهی محبتش گل میکند و میگوید پشت سر من بیا، تو را برسانم. حضرت حبیب الله آنقدر محبت دارد که نه تنها راهنمایی میکند؛ بلکه ایصال الی المطلوب هم دارد. ایصال، بدون نقشهی راه نمیشود. حرکت، بدون نقشه نیست. «ما من حركة إلا وأنت محتاج فيها إلى معرفة».[4] تعبیر حضرت امیر (علیهالسلام) است که هیچ حرکتی نیست، الا اینکه انسان در آن نیاز به معرفت دارد. گام اولیهی ما در رسیدن به اسمای الهی، اسماء لفظیه و اسم اسم الإسم است. تا میتوانید دعا و آیات بخوانید. ﴿فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾.[5]
قرآن، دو اشتقاق میتواند داشته باشد:
1. از «قرء»، به معنی قرائت کرد؛ چرا که خوانده میشود.
2. احتمال دیگر که جانم به قربان استادم - حضرت علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) - در تفسیر مجمعالبیان که از اول تا آخر خدمتشان خواندم، به کلمهی قرآن که رسیدیم، فرمودند: «این قرآن از "قَرَنَ" است».
در فرهنگ عرب، فرهنگستان از آنِ عربهای بادیهنشین بود. بچه را که میخواستند به کودکستان بگذارند، فرهنگ اصیل در میان عربهای بدوی بود. رمز اینکه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به دست دایه، یعنی حلیمهی سعدیه دادند، همین بود. یکی از داوطلبها او بود. شترش، لنگانلنگان میرفت. روحت شاد که چه کسی را دایه شدی. آقا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، شخصیتی بود و از گزیدههای قریش بود. امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «من از بهترین خاندان عرب هستم».[6] حلیمهی سعدیه دیر رسید. باقی خانمها تست دادند. بچه اگر در آغوش آنها انس میگرفت، قبول بودند. هیچ یک قبول نشدند. حلیمهی سعدیه هم دیر رسید و هم - معذرت میخواهم - با بدن معلول رسید. یک پستان، کورِ کور بود و اصلا شیر نداشت. بچه را به آغوش ایشان دادند. بر عکس مادران دیگر، بچه به ایشان تمایل یافت. میخواهد از پستان سالم شیر دهد، دید بچه اصرار به پستان معلول دارد. گفت من هم از دایه بودن افتادم. اولین معجزهی آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) که مظهر اسم حسنای الهی بود، این بود که خوراکش هم باید مرهون اسم خودش باشد. بچه را گرفت و با خوشحالی حرکت کرد. هنگام آمدن، شترش راه نمیرفت. وقتی که برگشتند، شترش از برگشت، سریع السیر شد. گفت این کسی که من همراهم هست، اگر پرواز کنم، کم است! معرفت، این است. آفرین، خوب شناخت![7]
حضرت علامه حسنزاده - جانم به قربانشان – فرمودند: «[قرآن اگر] از "قَرَءَ" باشد، به معنای جمع است». عربهای بیابانی، مشکی که در خانه داشتند، جزو بهترین لوازم زندگیشان بود. دوغ و کره و شیر را در آن میریختند. مشک، جزو ضروریات زندگیشان بود. در جهیزیهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، مشک را هم نام بردند.[8] میگویند مهریهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) کم بود؛ ولی نظر من این است که برای آن زمان، مهریهی ایشان بالاتر از مردم متوسط آن زمان بود. جهیزیهی آن زمان هم، همینطور بالاتر از متوسط بود. مصالح را که داخل مشک میریختند، سرش را جمع میکردند و گره میزدند. میگفتند: «قَرَأَهُ أی جَمَعَهُ».[9] قرآن از جمع نیز ممکن است باشد. اسم شریف جامع. آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «أوتیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ».[10] عدد جامع، 114 است و با 114 سوره تطبیق دارد. استادم فرمودند: «قرآن را قرآن میگویند، چون مجموع حروف و کلمات و اسمای الهی را در خود جمع کرده است».
پس قرآن، مقام لفظی است و خوانده میشود و دوم جامع تمام خزانههای الهی است و در آن، اسمای الهی جمع است. «فَاقرَؤُوا»، یعنی بخوانید، یک وجه است و یا جمع کنید؛ یعنی از این مجموع جمع کنید. هر کس دامنش بیشتر باشد، بیشتر میتواند جمع کند. اولین انس، انس با الفاظ است. این آیات را بخوانید.
در جلسهی انس بعد از درس گفتم هرچه قرائتتان بیشتر باشد، استفادهی شما بیشتر است. هرچه دعا و قرآن بیشتر بخوانید که اسم الهی دارد، انس شما بیشتر میشود.
بخوانید، تا بفهمید. فهم، دقت میآورد و دقت، وحدت میآورد و وحدت، انس. آن انس مهم است.
کشاورزی بود - کشاورز، مظهر اسم شریف زارع است. شخم دل، دست باریتعالی است. مزرعهی دل، دست خداست. زارع، خداوند است - بچهها را جمع کرد و گفت: «ساعتم را در انبان کاه علوفه گم کردم؛ بچرخید پیدا کنید». گشتند و ناامید شدند و گفتند که پیدا نکردیم. یکی از بچهها گفت: «اگر من پیدا کنم، جایزه دارم»؟ گفت: «آری». گفت: «همه بیرون بروید، من پیدا میکنم». گوشش را روی انبان علوفه گذاشت و ساعت را پیدا کرد. گفت: «من تیک و تاک ساعت را شنیدم و به آن رسیدم».
سیر اسمائی ما و سلوک و حشر و نشر با اسماء ما، انبار جسم ماست و شنیدن صدای الفاظ اسمای الهی و کمکم رسیدن به اسم الاسم و رسیدن به اسم، همان صدا است. العاقل یکفیه الاشارة.
لذا فرمودند: «وقتی قرآن میخوانند، سکوت کنید و استماع کنید».[11] رمز سکوت و استماع در آیات الهی، یعنی نغمهی آیات را بشنوید. انشاءالله تبارکوتعالی به جایی خواهیم رسید که هر اسمی، یک آهنگ خاصی و ریتم خاصی دارد. امروز میگویند نُت خاص. نغمهی خاصی دارد. نغمههای داوودی که حضرت داوود (علیهالسلام)، مظهر نغمات الهی است؛ چنان که حضرت سلیمان (علیهالسلام)، مظهر ملکیت و حکومت باریتعالی است. هر یک تجلی خاصی دارند. برای این نغمات برنامهریزی کنید. دعاها و سورههای قرآن، آهنگ خاصی دارد.
خانمهای محترم در روزهای تحصیلی حوزه که تفسیر سورهی نساء را بیان میکنیم، گفتیم که پایان هر آیهی این سوره با تنوین و اسمای ترکیبی خدا است. [مثلا آیهی:] ﴿كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾.[12] تنوین، دال بر تنویع است. سورهی اسراء نیز چنین است. هر یک آهنگ خاصی دارد.
دیوار خانهی کعبه، میدان مسابقهی اهل ادب حجاز بود. آیهای نازل شد و به دیوار کعبه انداختند. حضرت امیر (علیهالسلام)، روی شانهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) رفتند و بتها را پایین انداختند و آیات قرآن را آویختند. مردم عرب میآمدند و شعرهای جدید را میدیدند که به کعبه آویخته شده است. - مردم مازندان و ایران! افتخار کنید که علامهی دوران را دارید – آنها به انشائات و شعرهای خود افتخار میکردند. به قرآن رسیدند، دیدند نه شعر است، نه نثر است، نه با آهنگ است و نه بی نغمه است. تمام اصول ادبیات آن زمان را به هم ریخته است. یکایک نوشتهها را جمع کردند. دیدند دیشب، اهل ادب مردهاند. فقط یک انشاء است؛ آن هم از محمد بن عبد الله (صلیاللهعلیهوآله) است. دیدند اینها انشاء داشتند، ولی انشائات را برداشتند. گفتند انشائی طلوع کرده که تمام انشائات را حذف کرده است.
این انشاء، طلوع اسماء است. طلوع لفظی، اسم اسم الإسم الفاظ است. با این معجزهی فعلی و علمی هنوز سر و کار داریم. معجزات، بیشتر عملی بود؛ مانند شق القمر که رفت. معجزهی علمی و لفظی و عملی و معنوی، معجزهی جاودان قرآن است. ما موظف هستیم تا قرآن را بخوانیم، تا بفهمیم و تا برجانمان بنشیند و وارد وادی معرفت نفوس شویم.
برنامهریزی کنید برای قرائت قرآن و اسمای الهی و ادعیهای که در آن، اسمای الهی است. در این شبها دعای مجیر را بخوانید و در کلماتش تأمل کنید. دعای مجیر که فواید مختلف دارد؛ حتی برخی از اولیای الهی گفتند که این دعا را در اطراف خانهی خدا بخوانید. دوزخ را دور میکند و بهشت را آماده میکند و درجات بهشت را در پی دارد؛ مانند ذکر صلوات که بدیها را پاک میکند و حسنات را اضافه میکند و بهشت را تضمین میکند. در فرازهای این دعا تأمل کنید، تا مفاهیم برای شما تجلی کند.
ما چون در دار مادیات و اجسام هستیم، انس اولیهی ما باید با الفاظ باشد، تا به معانی و تجلی اسمای الهی برسیم. عزیزانی که گفتند از کجا شروع کنیم، میگوییم از ادعیهی لفظی شروع کنیم. حتی اگر مفهوم را نمیفهمیم، کاری کنیم که نغمهها را بفهمیم، تا نغمهی وجودی ما بارور شود. مادران تا میتوانند، اسمای الهی را بخوانند. لالایی مادران، آهنگ اسمای الهی شود.