1403/01/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماءالله با محوریت دعای جوشن کبیر/مبانی معرفتی اسماء الهی /تاریخچه تعلیم اسماء الهی
خدا را شاکریم که توفیق درک حضرت اسمای الهی به ما عنایت شده است. ربّ انعمت فزد. انسان تا شکر مخلوق را نداشته باشد، شکر خالق را نمیتوان داشت. چند شب پیش خطبهای خواندم، پیام فرستادند که خطبه را تکرار کنید. چشم!
عنایت دیگری به خطبه داشته باشید:
«أعوذ بالله من الشیطان الرجیم. لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم. أفوض أمری إلی الله إنّ الله بصیر بالعباد. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله الذی جعل الذکر مفتاحا لأنسه و جعل الأنس مفتاحا لحبّه [یا سببا لحبه] و جعل الحب واسطة بینه و بین خلقه. و الصلاة و السلام علی حبیبه حبیب إله العالمین أبی القاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما علی سیدة نساء العالمین و بقیة الله فی الارضین علیهما و علیهم صلوات الله أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین. بهم نتولی و من أعدائهم نتبرء إلی الله».
در جلسهی گذشته عرض شد «اسم»، یا از «سِمَة» است، یا «سُمُوّ».[1] نشانههای الهی، لوازم رفعت انسانی است. بدهبستانهای اسماء است که ما را بالا میبرد. ما باید ارتباط با اسماء پیدا کنیم و اسماء را در پالایشگاه نفسمان بپرورانیم و اینها وسیلهی انس ما شود. خدایا تو را شکر میکنیم که دعا، مفتاحی برای ذکر توست و ذکر، کلیدی برای انس تو است و انس تو، سببی برای حب تو و حب تو، واسطهای بین من و تو است. سیر مباحث آینده بر اساس همین عرض است. هر شب باید انس خاصی داشته باشیم. دیشب، توصیهی ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) داشتیم. امروز، عدهای پیام دادند که ما چندین هزار صلوات فرستادیم. سیر اسماء همین است. برخی اعزه پیام فرستادند که با همین ذکر، مشکل ما حل شد. حلال مشکلات ما، اذکار الهی است.
بحثی است که تاریخ اسماء الهی از چه زمانی است؟ حضرت علامه شهیدمطهری و حضرت علامه حسنزاده - جانم به قربانشان - را خدا رحمت کند. هر دو میفرمودند: «در مباحث، تاریخچهی بحث، حلّال مباحث است». در کتابهایشان نیز از محققان، مدقّق هستند و تاریخ مباحث را همراه تحلیل مطرح میکنند. شرح و انس با اسماء از چه زمانی آغاز شد؟
حضرت حق، گفتمانی دارد که اولین آن، گفتمان اسمائی است. گفتمان اسمائی از خدا آغاز شده است. آغاز اسماء از حضرت حق است. نشر اسماء از حضرت رب است و حشر اسماء با حضرت انسان است. انشاء اسماء الهی از خودِ خدا است. مَنَ الله و إلی الله است. در این سیر، سائری داریم که سائر اسماء الهی است. آیهی کریمهی استرجاع: ﴿إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ﴾.[2] مبدأ، اوست و آغاز، اوست و پایان، اوست. ذاکر، حضرت انسان است و از او به سوی اوست. گفتمان اسماء را نیز خودش تعیین کرده است.
تشکر از قاری محترم که این آیه را بدون اینکه هماهنگ کنیم، خواندند: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾.[3] در بحث فقه المشاوره هم عرض کردیم تاریخچهی آن از اولین گفتمان حضرت رب با حضرت عبد است. خلافت انسان به تشرّف اسماء است. هر انسانی که با اسماء الهی حشر و نشر داشته باشد، ورود در حیطهی اسماء مییابد.
در علم مشاورهی اصطلاحی، شخص آسیبدیده برای رفع آسیبش به کسی مراجعه میکند. امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «لا ظَهیرَ کَالمُشاوَرَةِ»؛[4] هیچ پشتیبانی، مانند مشاوره نیست. پناهندگی به اسماء الهی، بهترین پناهندگی است. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾.[5] یکی از بهترین مخلوقهای الهی، فرشتگان هستند. موجودات مجردی که انسان وقتی مجرد شود، با آنها هماهنگ میشود. آنها، عاشق و شیفتهی انسانهای مجرد هستند.
خوشا آن کسی که متعلق است، ولی تعلقِ اینجایی ندارد. در دنیا است، ولی در دنیا باقی نمانده است. ظاهر دنیا همین است. باطن دنیا آخرت است. آخرت، یعنی عالم مثال. عالم مثال، فقط عالم بعد از این دنیا نیست. عالم مثال قبل از این دنیا نیز هست؛ یعنی عالم ذر. ما سه عالم داریم: طبیعت، مثال و عقول. ما در عالم جسمانی هستیم. هر عالم، پیشنیاز عالم دیگر است. ما داشتههای هر عالم را به دیگری میبریم.
شخصی محضر امام صادق (علیهالسلام) آمد و گفت: «من مدتها است با شما مراوده دارم؛ آیا از من شفاعت میکنید»؟ - حضرت نفرمودند شفاعت میکنم، یا خیر؟ این جمله، مشهور است. – حضرت فرمودند: «شفاعت من به کسی که نمازش را سبک و آسان بشمارد، نمیرسد. اگر میخواهید به شفاعت ما برسید، نماز را اهمیت بدهید».[6] شفاعت، یعنی همگامی و همراهی. شفیع، یعنی همگام. نماز شفع هم همراه با نماز وتر است و دو رکعت، همراه هم است.
یک روایت دیگر، همانند این داریم. مرتبهی دیگری از شاگردان، چنین سؤالی کردند که از ما شفاعت میکنید؟ حضرت، جملهی مهم دیگری فرمودند: «شفاعت ما به کسانی میرسد که در عالم برزخ با قیافهی انسان باشند». با جملهی موجبه سخن گفتند؛ یعنی کسانی که قیافهی بدلی داشته باشند، ما آنها را شفاعت نمیکنیم.
﴿وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ﴾.[7] حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) فرمودند: «این حیوانات، اعم از حیواناتی است که حیوان بودند، یا [انسان بودند و] حیوان شدند». حیوانها هم مانند انسانها حشر دارند. حشرِ هر چیزی به وفق وجود اوست. انسانهایی که مراقبت نداشتند و عمر و زمان به آنها داده شد که کیمیای انسان است و مدیریت زمان نداشتند و نفس را تباه کردند و کسانی که انسان آمدند، ولی انسان نرفتند، مورد شفاعت نیستند.
از این دو حدیث که کنار هم گذاشته شود، میتوان فهمید که نماز، صورت انسان را نگه میدارد. نماز، مادهای است که تبدیل به صورتی میشود که باقی است. نماز، حقیقتی است که چون کتاب موقوت است و در زمان خود میآید و با اعلان الهی میآید. هر نمازی که در زمان خود انجام نشود، صورتی از صورتها از دست رفته است؛ به خصوص نماز صبح.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «شیعیان ما را به دو چیز بشناسید: یکی اینکه دروغ نمیگویند[8] و دیگر اینکه مراقب نماز صبحشان هستند».[9] در ماه مبارک رمضان، زمان ما الهی میشود. اگر کسی قبل از ماه مبارک رمضان، نماز اول وقت صبح ندارد، در ماه مبارک در کتاب موقوت، نماز صبح قرار میدهد.
انسان است و عمل و کارش. انسان است و استفاده از دنیایش. وقت را تلف نکنید. اتلاف وقت، بزرگترین گناه است. عمر هر کسی، دست خود اوست. خدای متعال، روزی بیش از 86000 ثانیه به همه میدهد. خدای و تبارک و تعالی، این عمر را داده است. علامه حسنزاده (رحمهالله) فرمودند: «الله و تبارک و تعالی» است و این دو اسم، مختلف است. مدیریت این زمان را به ما واگذار کرده است و خیلی اطمینان کرده است.
این، شروع معرفت نفس است. گام اولیه در معرفت نفس، طهارت جسمانی است و دقت نفسانی است و مقایسهی زمانها با یکدیگر است. نسبت به امکانات زمانی، استفادهی خوب داشته باشیم.
اولین گفتوگوی انسان با خدا دربارهی اسماء است. ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾.[10] همهی اسماء به جناب آدم (علیهالسلام) داده شد. بنا داریم برداشتهای خودمان را بگوییم. ایشان [علامه حسنزاده (رحمهالله)] فرمودند: «آقاجان من! این کلمهی آدم که در این آیه آمده است، درست است که یک پدری داشتیم به نام آدم ابوالبشر، ولی این یک آدمی است که هیچ زمانی از اَزمِنه، بیآدم نیست. ملّاشدن، چه آسان و آدمشدن، چه مشکل! برخی فرمودند: «ملّاشدن، چه مشکل، آدمشدن، محال است»! این، محال عادی است، نه عقلی؛ یعنی سخت است. امکان عقلی دارد، ولی امکان عرفیاش، سخت است و برنامه میخواهد.
﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾.[11] آدمی است که از زمان آدم ابوالبشر هست، تا قیامت. «لَولا الحُجَّةُ لَساخَتِ الأرضُ بِأَهلِها».[12] شام جمعه است و روز متعلق به حضرت بود. آدمِ زمان، وجود نازنین امام زمان (علیهالسلام) است که تمام اسماء در اختیار ایشان است. امام زمان و ولی عصر (علیهالسلام)، یعنی زمان، همهاش جمع میشود و در عالم دهر تجمیع میکند و این عالَم، تالیتِلو [امام] است. زمان در امام اثر نمیکند. ما هم میتوانیم تالیتِلو ایشان شویم. شروع تعلیم و بسط و شرح اسماء الهی با خلقت جناب آدم (علیهالسلام) است. این گفتمان را حضرت حق با فرشتگان دارد. خصوصیت این خلیفه این است که در تعلیم اسماء است.
نسبت به سیدةنساءالعالمین حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) که روزهای یکشنبه، وقت سلام به ایشان و حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. روزهایتان را با سلام به اهلبیت (علیهمالسلام) آجین کنید. «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ اَلَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ»؛[13] سلام به شمایی که خدا قبل از آفرینش این دنیا، شما را امتحان کرد. اُمّ معرفت نفس را در حقیقت اُمّ میدانم. تجلی معرفت نفس در وجود نازنین حضرت ام الائمة (سلاماللهعلیها) است. خداوند، قبل از آفرینش تو را آزمون کرد. در نظام خلقت، اول آموزش است، بعد پرورش است و بعد آزمایش است. انسان باید آفریده شود، مکتب و دبستان برود و معلم از او امتحان بگیرد. در مورد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، آزمایش در خط مقدم قرار گرفت. آزمایشی که قبل از خلقت است. عظمت خانمها را ببینید.
در محضر آقا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، صحبت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شد. فرمودند: وصف و نامش، اِنسیه است. خانمها با او انس دارند. رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، تأملی کردند و فرمودند: «بگویید حَوراء اِنسیه»؛[14] فرشتهی زمینی که آسمانی شده است. خانمها در آغوش خود، بچهها را میگیرند و میگویند فرشتهی من. این، حرف مهمی است؛ چه برای پسر و چه دختر. این، همان وصف حوراء انسیه است. فرشتهای که آسمانی شده و میخواهد دیگران را نیز آسمانی کند. [حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)]، نظام آموزشوپرورش را به هم ریخت و از عقول شروع کرد و به نفوس رساند. «العاقل یکفیه الإشارة». اهل دقت هستید.
اسماء الهی از آسمان نازل شده است و در نفس انسان پرورش یافته است و آثارش در عوالم دیگر، ظهور و بروز دارد. اگر هنر کنیم، این پرورشگاه اسماء الهی را خوب مدیریت کنیم. مادر، اینجا اهل هنر است. فرشتهها و امانات الهی را مدیریت کند. جوانی ازدواج کرده بود و سفارش امام صادق (علیهالسلام) به خانم او - بعد از ابلاغ سلام - این بود که مراقب نفس خود باشد که نفس مادر، تربیتکننده است.
رضوان الهی به روان مادرانی که نفوسی تربیت کردند.
روزی به حضرت علامه استادم (قدساللهنفسهالزکیة) عرض کردم: «اگر بخواهید به پدر و مادر نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟ دارایی خود را مرهون چه کسی میدانید»؟ فرمودند: «پدرم، نفس سلیمی داشت، ولی مادرم، چیز دیگری بود». گفتم: «عدهای محضر امام رضا (علیهالسلام) رسیدند و گفتند: «چقدر شما مؤدب به آداب هستید. رضای قضایی و قَدَری دارید؛ این خوبیها را از که دارید»؟ فرمودند: «هرچه دارم، از والده دارم». پدر، معصوم است، ولی نفرمودند از پدر دارم.
به گام سیروسلوکی تمام مادرانی که تربیت آنها نفوس را بهترین سرّ اسمای الهی و معرفت نفسانی است، صلواتی تقدیم میکنیم. اگر هدیهای بالاتر از این میداشتیم، تقدیم میکردیم.
بینالطلوعین، محضر آیتاللهالعظمی بهاءالدینی (رحمهالله) میرفتم. روزی گفتم: «میخواهیم برای اموات، چیزی بفرستیم؛ چه کنیم»؟ از بالای عینک نگاه کردند و فرمودند: «هرجا گرفتار شدید، صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید. توجه کردم، دیدم کسی در عالم برزخ، گرفتار است، صلواتی فرستادم، نجات یافت و برای من دعا میکرد».
در آفرینش هر انسانی، شروع اسماء نیز با خلقت اوست. شروع اسماء با او در دنیایی است که در اختیار حضرت مادر است. قدر خود را بدانید. این شروع را مدیریت کنید. برنامهریزی کنید و وقتی برای قرائت قرآن و ادعیه بگذارید. دعا، کلید ذکر و ذکر، کلید انس است.
انسان، اهل اُنس است. اولین انس این است که انسانی که تکثیر میشود و خانواده تشکیل میدهد، اولین مدیریت او، مدیریت نفس او در سلیقهها است. باید سلیقهها را تحمل کرد، نه حذف. کسی میتواند در معرفت نفس گام بردارد که سلیقهی دیگری را تحمل کند. زن، سلیقهی مرد را و مرد، سلیقهی زن را تحمل کند؛ و اگر چنین بود، مصداق انس با هم میشود. همسر، همسر و همسان با انسان است. فرزند حضرت علامه - حسین آقا - تشریف دارند. لحن و کلام و سخن همسر حضرت علامه حسنزاده (رضواناللهعلیهما)، لحن و گویش حضرت استاد شده بود. این، مصداق کامل همسری و همسانی است. [علامه حسنزاده (رحمهالله)] وصیت فرمودند که برای انس با ایشان، در بیتالرحمة دفن شوند.[15] تحمل همسر را داشته باشید. «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ»؛[16] بهترین اخلاق، بالا بردن تحمل است. گام اولیهی معرفت نفس به انس است. معرفت نفس را به انس میدهند و انس را به صاحبان تحمل. ﴿فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا﴾.[17]
خدایا جمع ما را جزو مأنوسین با اسمای الهی قرار بده.