درس اخلاق استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخلاق اجتماعی/بصیرت /ملاک بصیرت

 

1- بحث اخلاقی (بصیرت)

1.1- فاصله‌ی بین حق و باطل

روزهای آخر درسی و ایام رحلت حضرت امام (رحمه‌الله) است.

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره‌ی حق و باطل سؤال کردند: «کَم بَینَ الحَقِّ و الباطلِ؟ فقال (علیه‌السلام): أربَعُ أصابِعَ و وَضَعَ أَمیرُالمؤمنینَ یَدَهُ عَلَی أُذُنِهِ و عَینَیه. فقال (علیه‌السلام): ما رَأَتهُ عَیناکَ فَهُوَ الحَقُّ و ما سَمِعَتهُ أُذُناکَ فَأَکثَرُهُ باطِلٌ».[1] حضرت فرمودند: فاصله‌ی بین حق و باطل، چهار انگشت است. ترسیم کردند. دست مبارک را روی چشم و گوش خود قرار دادند و فرمودند: «آنچه چشم ببیند، حق است و آنچه گوش بشنود، اکثرش باطل است». این روش زندگی است. بر اساس شنیده‌ها حرکت نکنید. انسان باید بر اساس آنچه دیده است، حرکت کند. تازه انسان، مجاز به گفتن همه چیز نیست. باید بر اساس حقانیت حرکت کنیم. سیره‌ی بزرگان ما طوری بود که گاهی یقینیات‌شان را نمی‌گفتند؛ چه برسد به آنچه شبهه داشت و مشکوک بود.

1.2- نشانه‌ی انسان دروغگو

از امام حقایق امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کردند: «فاصله‌ی بین صداقت و کذب چیست»؟ نشانه‌های دروغ‌گو چیست؟ فرمودند: «انسان دروغ‌گو می‌گوید: شنیده‌ام».[2] جالب اینجاست که در سیروسلوک وقتی انسان مهذب بشود، چشم و گوش او باز می‌شود. انسان اگر مراقبت داشته باشد، چنین است.

1.3- پنج بندر ورودی انسان و شکایت روزانه اعضای بدن از زبان

انسان پنج بندر ورودی دارد؛ دو چشم و دو گوش و دهان. مهم‌ترین بندر، بندر دهان است. صبح به صبح، اعضا و جوارح به زبان رو می‌کنند و می‌گویند که هر چیزی نگو و مراقب خودت باش.[3] باید مراقبت داشته باشیم. زبان، قلیل الجِرم و کثیر الجُرم است. رعایت کنیم.

1.4- بهترین و بدترین عضو بدن از دیدگاه لقمان حکیم

ارباب لقمان حکیم به او گفت: «مهمان خوبی دارم؛ غذای خوبی آماده کن». ایشان، زبان آورد. بدترین غذا را سؤال کرد، باز دید زبان آورد. گفت: «این زبان، هم بهترین است و هم بدترین»؟ ایشان گفتند: «اگر در کنترل باشد، بهترین‌ها را می‌آفریند و اگر در کنترل نباشد، بدترین‌ها را تولید می‌کند».[4]

2- بیانات به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)

2.1- مراقبت غذایی امام خمینی (رحمه‌الله) در کلام آیت‌الله بهاءالدینی (رحمه‌الله)

روزی در محضر آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی (رحمه‌الله) از حضرت امام (رحمه‌الله) سؤال کردم. بین الطلوعین، خدمت‌شان بودم. گفتم از زمانی که در فیضیه بودید، بفرمایید. فرمودند: «در خمین دعوت شدیم و با امام رفتیم. سر سفره دیدیم که ایشان غذا از جیب‌شان در آوردند و خوردند و به من هم تعارف کردند. فرمودند: در منزل هم دعوت فامیل را بپذیریم و هم نمی‌دانیم برخی اهل وجوهات هستند، یا خیر. هم صله‌ی رحم بود و هم مراقبت. نسبت به غیبت هم حساس بودند. نسبت به سحرخیزی هم مقید بودند».

2.2- سحرخیزی امام خمینی (رحمه‌الله) و آماده کردن آب وضو برای دوستان خود در زمستان

قبلا این حکایت را در مورد آن زمان که امام (رحمه‌الله) در قید حیات بودند، گفتم. فرمودند: «امام (رحمه‌الله)، یک ملک و فرشته بود. زمستان، آب فیضیه یخ می‌زد. نماز شب را با تیمم می‌خواندیم. حضرت امام (رحمه‌الله)، ظرف را برمی‌داشت و می‌رفت از رودخانه‌ی قم وضو می‌گرفت و برای ما و آقای گلپایگانی هم آب می‌آورد. ما خیلی از شب‌های زمستان را با آبی که سید روح الله می‌آورد، وضو می‌گرفتیم». هرچه خدا به انسان می‌دهد، به خدمت است. خدمت‌های‌تان را زیاد کنید. الحمدلله رب العالمین امام کاری کرد کارستان. ثمره‌اش این است که بستر و زمینه‌ی ظهور فراهم شود.

2.3- ارتقای جایگاه مقلد و مرجع به جایگاه امام و امت توسط امام خمینی (رحمه‌الله)

روزی راجع به خصلت‌های حضرت امام چیزی می‌نوشتم و مصاحبه داشتم. گفتم: امام (رحمه‌الله)، نسبت بین مرجع و مقلد را ارتقا دادند. نسبت، همیشه فتوایی بود. امام (رحمه‌الله)، این رابطه را تقویت کرد که رابطه‌ی امام و امت شد. طوری جلودار شد که رابطه‌ی مقلِّد و مقلَّد، شد رهبر و امت. در سی سالگی، شرح دعای سحر می‌نویسند. جنبه‌های رهبری ایشان مشخص شده است. جنبه‌های عرفانی ایشان هم باید معلوم شود. اربعین می‌نویسند. تا در مکتب ورزیده نشویم، در جنبه‌های دیگر ظهور و بروز نخواهیم داشت. امیدواریم خداوند به همه‌ی ما توفیق سیروسلوک عنایت کند.

 


[1] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج72، ص196.
[2] سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، القمي، الشيخ عباس، ج7، ص456.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج68، ص286.
[4] روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، الرازي، ابوالفتوح، ج15، ص285.