درس اخلاق استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخلاق فردی (علم)/آثار فضیلت علم /آثار تفقه در دین - برتری عالم بر عابد

 

1- حدیث اخلاقی (روایات باب فضیلت علم)

1.1- تفقه در دین، نشانه‌ی توجه خداوند به بندگان خاص خود

به حدیث سوم از کتاب فضل علم در اصول کافی رسیدیم. به لحاظ سند، حدیث خوبی است.

بَابُ صِفَةِ الْعِلْمِ وَ فَضْلِهِ وَ فَضْلِ الْعُلَمَاءِ

3- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ».[1]

هرگاه خداونده اراده کند که به بنده‌ای خیر بدهد، او را فقیه در دین می‌کند. گاهی فقیه اصطلاحی است که مجتهد شدن است؛ ولی این حدیث در مورد فقه مطلق است؛ یعنی اسلام‌شناس شدن.

1.2- تفقه در دین، نشانه‌ی کمال حقیقی

4- مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ‌ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ».[2]

1.2.1- اشکال سندی به این روایت

گرچه گفته‌اند که [اینکه در سند روایت آمده است:] «عن رجل» [و این شخص که نامش مجهول است،] از مشایخش نقل کرده است، ولی در سند، روایت را دچار چالش می‌‌کند.

1.2.2- این روایت، مصداق سیروسلوک و سبک زندگی اسلامی

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که تمام کمال در این است که انسان، سه چیز را داشته باشد: تفقه در دین که اسلام‌شناسی است. صبر بر مشکلاتی است که انسان را درگیر می‌کند و ذهن و فکرش را مشغول می‌کند. سوم اینکه افراط و تفریط نکند و تقدیر معیشت داشته باشد. این روایت، کلیه‌ی سیروسلوک و سبک زندگی اسلامی را ترسیم می‌کند. اول برای اسلام‌شناسی باید برنامه‌ریزی کند. دوم باید برای موفقیت بر مشکلاتش برنامه‌ریزی کند و سوم برای معیشت خودش برنامه داشته باشد. اکثر مشکلات مردم این است که تقدیر معیشت ندارند. اینکه زندگی مقدر است، به این جهت نرسیدند. اگر بداند، تلاشش را میزان می‌کند و معتدل حرکت می‌کند.

1.3- جایگاه علما، اتقیا و اوصیا

5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «الْعُلَمَاءُ أُمَنَاءُ وَ الْأَتْقِيَاءُ حُصُونٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ سَادَةٌ» - وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى - «الْعُلَمَاءُ مَنَارٌ وَ الْأَتْقِيَاءُ حُصُونٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ سَادَةٌ».[3]

این روایت دارای سند خوبی است. دانشمندان، امین مردم هستند. پرهیزگاران امت، دژهای حفاظتی امت هستند و آن‌ها را از حوادث نگه می‌دارد. اوصیا، آقاها و بزرگان جمع هستند. یا در روایت دیگر است که علما، نشانه‌ها هستند. عبارت اول فرق کرد.

1.4- آثار منفی عدم تفقه در دین

6- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِدْرِيسَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْكِنْدِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ ع‌: «لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا يَا بَشِيرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَيْهِمْ‌ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ».[4]

سلسله‌سند این حدیث، بد نیست و قابل اعتماد است. خیری نیست در کسی که فقیهی از اصحاب ما نشود؛ یعنی اسلام‌شناس نشود. یک نفر از این امت و اصحاب وقتی بی‌نیاز به فقهش نشود، نیازمند دیگران می‌شود. در این صورت آرام‌آرام وارد در مشکلات مخالفان هم می‌شود و نمی‌تواند خود را نجات دهد. اسلام‌شناسان هستند که مردم را نجات می‌دهند.

1.5- خیربودن زندگی برای دو گروه

7- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌: «لَا خَيْرَ فِي الْعَيْشِ إِلَّا لِرَجُلَيْنِ؛ عَالِمٍ مُطَاعٍ أَوْ مُسْتَمِعٍ وَاعٍ».[5]

1.5.1- نظر رجالیون و نظر استاد در مورد سهل‌بن‌زیاد

نسبت به سهل بن زیاد، حرف‌های مختلفی گفته شده است. اشعری‌ها گفته‌اند که ایشان را به خاطر غلوّ از قم خارج کردند؛[6] ولی 4 تا 5 هزار روایت دارد. به نظر ما روایات او قابل اعتماد است. اختلاف‌نظرهای سیاسی و اجتماعی بود. برخی‌ها مانند اشعری‌ها در قم منصب داشتند. نمی‌توان تأیید یا رد کرد. ما نظرمان این است که سهل هم تمجید دارد و هم مذمت. از انسان‌هایی است که می‌شود به او اعتماد کرد. بزرگانی مانند کشی گفته‌اند: «بزرگانی از ایشان روایت کرده‌اند که نمی‌شود به ضعفش اعتقاد داشت».

سلسله‌سند به همه‌ی ائمه (علیهم‌السلام) می‌خورد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «در زندگی، دو نفر موفق هستند؛ یکی عالمی که وظیفه‌شناس باشد و مُطاع باشد و مردم از او پیروی کنند و یا شنونده‌ای باشد که گوش‌بازی داشته باشد و خوب بشنود». موفقیت از آن عالمی است که پیروانی داشته باشد و آن‌ها را هدایت کند و شنوندگانی که خوب باشند.

1.6- برتری عالمِ عمل‌کننده به علمش بر هفتادهزار عابد

8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ».[7]

1.6.1- جایگاه مراسیل ابن‌ابی‌عمیر نزد رجالیون و دلیل مرسله‌بودن روایات ایشان

روایاتی که به ابن‌ابی‌عمیر می‌رسد، از کسانی است که مُرسلات او را هم مُسند می‌دانند؛ به خصوص وقتی مسند بگوید، همه اعتماد می‌کنند. 4 سال زندان بود. خواهرش آمد و وسائل او را برای حفظ در زیرِ زمین مخفی کرد. آثار او را زیر خاک کرد. بعد از آمدنش، این روایات از بین رفته بود. رطوبت خاک، آن را از بین برده بود. بعد ایشان نتوانست با سلسله‌سند، روایات را نقل کند. برای اینکه وقت کم بود، فقط گفت از فلان امام نقل کردم.[8]

عالمی که از علم او استفاده شود، از 70 هزار عابد بهتر است.

«گفتم میان عالم و عابد چه فرق بودتا اختیار کردی از آن، این فریق را

گفت آن گلیم خویش به در می‌برد ز موجوین جهد می‌کند که بگیرد غریق را».[9]

1.7- برتری راویان حدیث بر هزار عابد

9- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِكُمْ يَبُثُّ ذَلِكَ فِي النَّاسِ وَ يُشَدِّدُهُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ قُلُوبِ شِيعَتِكُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِيعَتِكُمْ لَيْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَايَةُ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ الرَّاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ».[10]

سند این روایت، معتبر است. راوی می‌گوید: «به امام صادق (علیه‌السلام) گفتم: فلانی بین مردم کسی است که از شما زیاد روایت نقل می‌کند و روایات را در بین مردم پخش می‌کند و دل‌های شیعیان شما را محکم می‌کند. استقامت و تلاش دارد. و شاید عابدی از پیروان شما این روایت را ندارد؛ کدام برتر است؟ فرمودند: کسی که روایت ما را برای شیعیان ما نقل می‌کند و دل‌ها و عقیده‌ی آنها را تثبیت کرد و عقایدشان را محکم کرد، از هزار عابد بالاتر است».

2- نتیجه

نتیجه اینکه باید بکوشیم که بتوانیم در زمره‌ی علمای دین قرار بگیریم و بتوانیم ایتام آل محمد (صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین) را هدایت کنیم. اگر بتوانیم آن‌ها را در این زمانه، به خصوص که انحرافات زیاد است نگه داریم، مهم است.

3- خاطره‌ی استاد از نوجوانان و پاسخ ایشان به شبهات نوجوانان

برای ما مهمان آمده بود. دو نوجوان بودند. دیدم چه حرف‌هایی به این‌ها القاء می‌شود! آن‌قدر دشمن کارش را بلد است که بچه‌ها را از طریق معلم و مدرسه و فضای مجازی به انحراف می‌برند. چه القائاتی هست! حدود 10 تا 15 شبهه‌ی این‌ها را جواب دادم. گفتند فردا در مدرسه به بچه‌ها خواهیم گفت.

4- لزوم ارتباط با جوانان در تبلیغ دین و رفع شبهات آن‌ها

تا می‌توانید، نوجوانان و جوانان را دریابید. امام صادق (علیه‌السلام)، مبلّغی را اعزام کردند. وقتی آمد، پرسید چه کنم؟ فرمودند: «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ».[11] سراغ جوان‌ها برو. نیاز به هدایت جوان‌ها داریم. از اعزه‌ای که از فضای مجازی بحث را دنبال می‌کنند، تشکر می‌کنم.

5- خاطره‌ی دیگر

خانمی گفتند از وقتی مباحث شما را دنبال می‌کنم، وضعیت زندگی من تغییر کرده است. در تابستان برای خود برنامه داشته باشید و جواب سؤالات جوانان را هم بدهید.

 


[1] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص32.
[2] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص32.
[3] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص33.
[4] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص33.
[5] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص33.
[6] قاموس الرجال، التستري، الشيخ محمد تقي، ج5، ص359.
[7] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص33.
[8] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص326.
[9] سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت 38.
[10] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص33.
[11] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج8، ص93.