1403/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاق فردی/عقل /خصوصیات عاقل و اهل شهود
حدیث معرفتی و اخلاقی امروز را در محضر حضرت امام حقایق امام صادق (علیهالسلام) هستیم. ایشان، ناقل یکی از توصیههای جناب لقمان برای فرزندشان هستند. در عظمت حضرت لقمان، همین بس که در نقل حضرت امام صادق (علیهالسلام) قرار گرفته است. قطعاً همانطور که مشهور و معروف به لقمان حکیم است، او حکیم است. شاید یکی از 124000 پیغمبری که اسمشان را نمیدانیم؛ ولی امام صادق (علیهالسلام)، آمار انبیا (علیهمالسلام) را بیان کردند، جناب لقمان باشد. در عظمت ایشان، همین بس که هم در کلام امام صادق (علیهالسلام) و هم مهمتر در قرآن آمده است و سورهای به نام ایشان است. برای توصیههای جناب لقمان باید فضا و فراز جدیدی باز کنیم. انشاءالله در شرح اسماء به اسم شریف لقمان و حالات ایشان که برسیم، مطالبی خواهیم گفت. میدانید ایام، یعنی ظهور و بروز انسان در لحظات. ظهور هر کسی در روز خاصی است. بروز ما باید با تشخص حالات معرفتی ما باشد؛ در این صورت، هر روزمان نوروز است.
«قال لقمان لابنه ... فَإِنَّ الْعَاقِلَ إِذَا أَبْصَرَ بِعَيْنِهِ شَيْئاً عَرَفَ الْحَقَّ مِنْهُ وَ الشَّاهِدُ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ».[1]
«الشاهد»، عطف بر «العاقل» است. توصیهی عجیبی است.
امام صادق (علیهالسلام) نقل فرمودند که جناب لقمان به فرزندش، اینگونه توصیه کرد. عالم، غیر از عاقل است. عالم، اهل دانش است، ولی عاقل، اهل بینش است. نسبت بین عقل و علم، نسبت عموم و خصوص مطلق است. عاقل، خاص است و عالم، عام است. هر عاقلی، عالم است، ولی هر عالمی، عاقل نیست.
امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر عقل فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[2] یا «الجَنان». اگر جَنان باشد، به معنای دل است و اگر جِنان باشد، به معنای بهشت است.
چشم، اولین راه ورود علم و مسائل مبهم به نفس انسان است. از مجاری علمی ما چشم ماست. عاقل، کسی است که وقتی چشمش چیزی را میبیند، از آن حق را میشناسد. در اِبصارش، دنبال علتها است، نه معلولها. معلول را مینگرد که به علت برسد. برهان اِنّی آن است که از معلول و اثر به علت و مؤثر منتهی میشود. عالم، همیشه دنبال ارتباطات بین آثار است.
کسی که حق را ببیند، گلایه ندارد. در مقام رضا قرار دارد. خدا از مخلوق زود راضی میشود و سریع الرضا است. ولی انسان از خالق دیر راضی میشود. عاقل، همه چیز را میبیند که از حق است؛ لذا راضی است. برای همین، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرموند: «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقٌّ مَعَ عَلِیٍّ».[3]
اعزه! ما طلاب و اهل علم بکوشیم و انشاءالله اهل عقل بکوشیم که همهی هدفمان خدا باشد. اگر هدف خدا بود، هیچگونه تزاحمی نبود. اگر هدف مسئولان، خدا باشد، تزاحم نباید داشته باشند. اختلاف سلیقه و نظر هست، ولی اختلافی که اختلاف باشد، نیست. یک اختلاف قبل از علم داریم و یکی بعد از علم. اختلاف قبل از علم، وحدتشکن نیست، ولی اختلاف بعد از علم، وحدتشکن است.
دومین مقام این است که شاهد، چیزی را میبیند که غائب نمیبیند. گفت: «تو مو میبینی و من پیچش مو».
کمی باطنگرا شویم، تا باطلگرا نشویم. بکوشیم اهل عقل و اهل بصیرت شویم. بکوشیم اهل شهود شویم. اگر اهل شهود شدیم، غایبها را حاضر میبینیم. اگر چنین شد، در مرحلهای برای سیروسلوک خواهیم بود. از همین فیضیه و مدرس و در محضر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) شروع کنیم. هرچیزی من الحق و إلی الحق و فی الحق است. اگر چنین بودید، تمام مشکلات شیرین میشود.
برای سیر حقانیتان، حتما دعای شریف عشرات را بخوانید. بارها گفتم که آن شبی که در محضر بدن حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) بودیم و بعد از نمازِ رهبری معظم بر بدن مطهر ایشان، قرار بود نماز بخوانیم، دیدیم بیشترین بخش مفاتیح ایشان، دعای عشرات بود که خوانده شده بود. ذکر حمد از زبانتان نیفتد. الحمدلله رب العالمین. و هو العلی العظیم. این جمله را زیاد بگویید. انشاءالله از اعتباریات بگذریم و به حقایق برسیم.