1402/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /حدیث اخلاقی (عقل)
حدیث 26 از کتاب عقل و جهل اصول کافی را بحث کردیم.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ».[1]
خداوند عقل را به عنوان اولین موجود آفرید و خطاب اقبال و ادبار را به او فرمود. اینکه در فقه میفرمایند که انسان باید عاقل و بالغ باشد، به همین جهت است. صدور فرمان الهی به عقل است. نشر فرمان الهی هم به عقل است. همیشه عقلای عالَم، اوامر الهی را در نفوس خود و دیگران پخش میکنند.
عقل چیست؟ امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ این پرسش میفرمایند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[2] عقل، آن چیزی است که خدا با آن پرستیده میشود. و «جَنان» - به معنی دل - و یا «جِنان» - به معنی بهشتها - با عقل کسب میشود. بهشت برای دلداران است. بیدلها در بهشت جایی ندارند.
﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾.[3] انبیای الهی هم مانند سایر مردم، دارای درجات هستند. حضرت موسی (علیهالسلام)، تقاضای شرح صدر دارد. ولی در مورد آقا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾.[4] در مقام آثار و برکات شرح صدر است. نبی ما خاتَم و خاتِم است. چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
چون نمیخواهیم به کتب و حرفهای دیگر حواله کنیم، میگوییم مصداق عقلی که خدا مخاطب قرار داده، رسالت و نبوت و ولایت است. خداوند، ولیّ است و جز به ولیّ خطاب نمیکند. ﴿اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ﴾.[5]
خلقی بهتر از عقل نیافریدم. حمد الهی را زیاد داشته باشید. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، روزی 360 مرتبه میفرمودند: «الحمدلله رب العالمین». به تعداد لحظات عمرمان، منتظر این لحظه بودیم. تقویم، ما را به اینجا رسانده است. تمام تقویمهای عالم بر اساس 360 درجه است. به وفق اینکه هر عالمی، تحت اختیار ایشان بود، حمد الهی داشتند. آیهی آخر سورهی مبارکهی جاثیه را زیاد بخوانید؛ ﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[6] ﴿وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.[7]
از خصوصیات این آیه آن است که به شما اجازهی سیر عوالم میدهند. با این آیه انس بگیرید. ما به ملاک امر و نهی الهی میرسیم که عقل است.
حدیث 27 از کتاب عقل و جهل:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ آتِيهِ وَ أُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِي فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ فَيَسْتَوْفِي كَلَامِي كُلَّهُ ثُمَّ يَرُدُّهُ عَلَيَّ كَمَا كَلَّمْتُهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ فَيَقُولُ أَعِدْ عَلَيَّ فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ وَ مَا تَدْرِي لِمَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِكَ فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ فَذَاكَ مَنْ عُجِنَتْ نُطْفَتُهُ بِعَقْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ فَيَسْتَوْفِي كَلَامَكَ ثُمَّ يُجِيبُكَ عَلَى كَلَامِكَ فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ أَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ فَيَقُولُ أَعِدْ عَلَيَّ فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ بَعْدَ مَا كَبِرَ فَهُوَ يَقُولُ لَكَ أَعِدْ عَلَيَّ».[8]
اسحاقبنعمار میگوید به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: «برخی افراد میآیند و همه حرفهای ما را میفهمند. و برخی، نه تنها حرفها را میفهمند؛ بلکه همانطور پس میدهند. دستهی دیگر از مردم هستند که وقتی حرف میزنیم، میگویند تکرار کن، تا به آن برسم. امام صادق (علیهالسلام) با اسم خطابش کردند و فرمودند: «میدانی چرا»؟ گفت: «خیر». حضرت فرمودند: «کسی که با بعضی از سخن تو میگوید فهمیدم، نطفهی او با عقل او عجین شده است». گفتهاند که اگر موقع مجامعت، بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود، شیطان دیگر شیطنت نمیکند و عقل میآید. «کُلُّ أمرٍ ذی بالٍ لَم یُبدَء ببسم الله الرحمن الرحیم فهو أبتر».[9]
کسی که جواب سخن تو را میدهد، عقلش در رَحِم مادرش عجین شده است.
ولی کسی که باید آرامآرام یادش دهی و مانند بچه تکرار میخواهد، کسی است که عقل را در بزرگی گرفته است. «العِلمُ مِنَ الصِّغَرِ کالنَّقشِ فی الحَجَرِ».[10]
حضرت، مراتب مردم را بیان کردند.
مراتب مردم به عقلشان است. همهی مردم در استخدام عقلشان هستند و کارگزار آن هستنند. آنچه عقل میگوید، آنها میگویند. باید سعی کنیم ارتباط با عقل را قوی کنیم. ارتباط با عقل به کتاب خواندن زیاد نیست. به وحدت و توحُّد است. هرچه وحدت نفسانی و اجتماعیمان بیشتر شود، عقلمان ظهورش بیشتر است. سحر و شب داشتن، توحُّدآور و وحدتآفرین است. حالات نفس برای عقل طلوع میکند. عقل ما فاعل است و نفس ما قابل است و در سحر، این دو انس میگیرند. این دو وقتی با هم انس گرفتند، اِعطاهای باریتعالی میآید. دعای سحر امام باقر (علیهالسلام) هم برای همهی سحرها است و مردم چون در ماه رمضان در سحر بیدارند، بیشتر میخوانند و فکر میکنند مخصوص سحرهای ماه مبارک رمضان است.
الهی از انسان سر میرود و سَحَر (زمان خاصی از شب) و سَهَر (بیداری در شب) نمیرود.
علامه حسنزاده (رحمهالله) میفرمودند: «زمستان که میآید، بهار ماست». شبهای زمستان، بهار اولیای الهی است.
انشاءالله اهل سحر باشید. وحدت، اُنس و اُنس، وحدت میآورد و هر دو تعقل میآورد. درجات اولیای الهی به عقل است. اولین شاگرد حوزهی علمیه، جناب عقل بود و اولین معلم، حضرت حق بود و اولین تعلیم، درجات انسانیت بود. به همین جهت تمام علوم، اسلامی است.